شناسهٔ خبر: 22810353 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

در تلاش برای حل معمای شریعتی

مجله مهرنامه، ارگان حزب کارگزاران و بلندگوی محافظه‌کاری و نئولیبرالیسم در آخرین شماره خود، شریعتی را شایسته آخرین گلوله هفت‌تیر ایدئولوژیک خود دانست و با تیتر «روشنفکر مسلح» با او تسویه‌حسابی جدی کرد و ندای عبور از شریعتی سر داد.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معمای شریعتی برای نسل جوانی که سال‌های منتهی به انقلاب را درک نکرده است و سخنرانی‌های جذاب شریعتی در حسینیه ارشاد را نه دیده و نه شنیده، روز‌به‌روز پیچیده‌تر می‌شود. این روزها به واسطه همایش‌ها و مقالات مختلف، قرائت‌ها و خوانش‌های متنوعی از علی شریعتی ارائه می‌شود که بیشتر هم صفر و یکی است. روزی بزرگی که با مرحوم دکتر نیز نامانوس نبود، در اوایل دهه 60 گفت: «شریعتی برخلاف آنچه همگان تصور می‌کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی‌های زمان و شاید از شگفتی‌های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم دارند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگه دارند و این ظلمی به اوست.»

گویی این مظلومیت به وسعت تاریخ 40 ساله پس از مرگ او امتداد یافته است و هنوز هم از غبار مظلومیت از چهره یکی از تاثیرگذار‌ترین افراد دخیل در انقلاب 57 زدوده نشده است. شریعتی بما‌هو شریعتی در هیاهوی قیل و قال چپ و راست و در دعوای حیدری نعمتی گم شده است و نسل جدید، هاج و واج متن و حاشیه شریعتی اصلی است. کدام بعد شریعتی متن داستان و کدام یک از ابعاد شخصیت و آرا و افکار او حاشیه ای بر این متن هستند؟

امسال از جهاتی این مظلومیت چهره‌ای مضاعف به خود گرفت. مجله مهرنامه، ارگان حزب کارگزاران و بلندگوی محافظه‌کاری و نئولیبرالیسم در آخرین شماره خود، شریعتی را شایسته آخرین گلوله هفت‌تیر ایدئولوژیک خود دانست و با تیتر «روشنفکر مسلح» با او تسویه‌حسابی جدی کرد و ندای عبور از شریعتی سر داد.

در این طرف طیف اما هواخواهان و مریدان شریعتی با میدان‌داری فرزندان او، در هشتاد‌و‌چهارمین سالگرد تولدش، در تالار مطهری! دانشگاه تربیت مدرس به دنبال «نوشریعتیسم» بودند؛ اما واقعا شریعتی کیست؟

داود مهدوی‌زادگان در یادداشتی که به همین مناسبت در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرده به دنبال پاسخی برای این پرسش است.

او که به اثرگذاری شریعتی در زمان حیاتش در میان دانشگاهیان معترف است، می‌نویسد: «‌اکنون که چهار دهه از درگذشت شریعتی می‌گذرد، خیلی‌ها می‌خواهند بدانند که شریعتی کیست. البته این پرسش در محافل امروز روشنفکری و دانشگاهی پر‌رنگ‌تر شده است. وقتی وسعت اختلاف‌نظرها را مشاهده می‌کنم، مناسب‌تر این می‌دانم که به سیاق عنوان کتاب «فاطمه فاطمه است»، همین تعبیر را در مورد خود وی به‌کار برم و  بگویم «شریعتی شریعتی است»»‌.

مهدوی‌زادگان با حفظ زاویه انتقادی‌اش نسبت به دیدگاه‌های شریعتی، تاکید می‌کند: «‌این را می‌توانم بگویم که شریعتی، لااقل، روشنفکری دینی نیست. در هیچ‌یک از آثار شریعتی اصطلاح روشنفکر دینی به کار نرفته، بلکه وی با تعبیر روشنفکر اسلامی مانوس بوده است. البته روشنفکری که دغدغه اندیشه اسلامی را دارد، طبیعی است که خود را به گونه‌ای شفاف روشنفکر اسلامی بخواند. بنابر‌این، می‌توان گفت ما با دو گفتمان روشنفکری اسلامی و روشنفکری دینی روبه‌رو هستیم.»

استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه گفتمان روشنفکری دینی پدیده‌ای مربوط به بعد از انقلاب است که در مقابل اسلام سیاسی، مروج دین فردی و غیر‌سیاسی شده است، اضافه می‌کند: «روشنفکری دینی بر لزوم نگرش‌های برون دینی تاکید دارد و مرجعیت و حجیت دین را یا اساسا بر‌نمی‌تابد یا اگر هم بپذیرد در محدوده حوزه خصوصی است و حضور دین در حوزه عمومی و سیاست را فاقد بستر عقلایی می‌داند. روشنفکری دینی هواخواه ایدئولوژی لیبرال است و به  ایده‌آل‌های نظام سرمایه‌داری وابستگی زیادی دارد و این ویژگی‌ها دقیقا خلاف دغدغه‌های فکری و سیاسی شریعتی است. به همین خاطر، تقابل آشکار و پنهانی میان دو گفتمان روشنفکری اسلامی و روشنفکری دینی وجود دارد و من گمان نمی‌کنم اگر شریعتی زنده بود، خود را عضوی از جماعت روشنفکری دینی تلقی می‌کرد مگر آنکه استحاله فکری در وی ایجاد شود.  چنانکه این استحاله در پیروان روشنفکری دینی اتفاق افتاده است که حاضر نیستند خود را روشنفکر اسلامی بخوانند. البته تقابل مذکور از سوی روشنفکری دینی بیشتر است؛ زیرا این گفتمان نقش شریعتی را در فعال‌سازی اندیشه اسلام سیاسی بسیار موثر می‌داند؛ اندیشه‌ای که موجب پدید آمدن انقلاب اسلامی شد.»