شناسهٔ خبر: 22754288 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

فوتبال و استطاعت همگرایی ملی

تکرار حماسه ملبورن با صعود به مرحله دوم در روسیه

بعد از حماسه ملبورن سه بار دیگر هم به جام جهانی راه یافته‌ایم، اما حماسه خلق نکرده‌ایم، حماسه ملبورن شیرینی دیگری داشته است و مزه‌اش زیر زبان همه هست، نه اینکه دیگر حماسه‌ای رخ نخواهد داد. حماسه‌ها در راه هستند، اما زمان و مکان وقوع آنها نامعلوم است. اگر معلوم بود دیگر نامش را حماسه نمی‌گذاشتیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هشتم آذر سالروز صعود تیم ملی فوتبال به مسابقات جام جهانی 1998 فرانسه است.

اما اینکه این صعود را حماسه خواندیم و به‌رغم سه صعود دیگر بعد از آن، هیچ‌کدام را حماسه نمی‌دانیم، خود جای تجزیه و تحلیل و مداقه دارد. در درجه اول به نظر می‌رسد ویژگی بارز این صعود غیبت پنج دوره‌ای تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی فوتبال بعد از حضور در آرژانتین و قبل از انقلاب باشد.

در واقع بعد از انقلاب اسلامی نگاه مسئولان نسبت به فوتبال نگاهی جدی و استراتژیک نبود، به‌خصوص در دهه اول انقلاب و بروز جنگ تحمیلی که تمامی پدیده‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار داده بود.

بدیهی است که در آن سال‌ها مردم نیز چنین توقعی از مسئولان ورزش به‌خصوص فوتبال کشور نداشتند که در آن وانفسای سخت و جانگداز صعودی صورت گیرد و به جام جهانی فوتبال برویم.

 شرایط سیاسی نیز به‌گونه‌ای بود که تیم‌های ورزشی به دلایل بسیاری که مجال تشریح آن نیست کمتر در مجامع ورزشی بین‌المللی شرکت می‌کردند.

با مساعد شدن شرایط پس از دفاع مقدس و پیگیری سیاست‌های صلح‌آمیز و آشتی‌جویانه و ارتباطات گسترده جهانی به‌ویژه با ‌کشورهای اروپایی و از سوی دیگر رشد نسبی فوتبال و برگزاری منظم مسابقات داخلی انتظارات فوتبال‌دوستان نیز در این زمینه افزایش یافت.  اما همه این شرایط یک روی سکه پیروزی و حماسه خواندن ملبورن بود؛ روی دیگر سکه نتیجه‌گیری داخل مستطیل سبز بود که اراده مردم و سیاست‌های کلی کشور در آن نقشی نداشت. هر هوادار آماتور فوتبالی هم خوب می‌داند که تیمی که در خانه خود بازی می‌کند و بازی رفت را یک - یک مساوی کرده و دو- هیچ هم پیش است و تنها 30 دقیقه تا صعود فاصله دارد، با اتخاذ یک شیوه دفاعی قادر خواهد بود به مقصود دست یابد. اما چرا استرالیا نتوانست چنین شیوه‌ای را اتخاذ کند و تیم سراسر حمله‌اش که درصدد به ثمر رساندن گل‌های سوم و چهارم بود، چگونه از صعود بازماند، موجب و باعث حماسه خواندن این رویداد ورزشی شد.  اینها بخش‌های اولیه این حماسه بودند، بخش‌های بعدی این حماسه حضور مردم در خیابان‌ها با پرچم‌‌های سه‌رنگ ایران و شادی و پایکوبی بود، که با دیگر تجمعات آن روز‌های کشور تفاوت‌هایی داشت. در جشن صعود تیم ملی ایران به جام جهانی جناح‌های سیاسی وجود نداشتند، مخالف و موافقی در کار نبود، اصولگرا و اصلاح‌طلبی مد نظر نبود، در آن تجمع صحبت از مرگ کسی در کار نبود و تنها شادی بود، همبستگی ملی بود؛ تجربه‌ای که تا به آن روز شاهد و ناظرش نبودیم.

بعد از حماسه ملبورن سه بار دیگر هم به جام جهانی راه یافته‌ایم، اما حماسه خلق نکرده‌ایم، حماسه ملبورن شیرینی دیگری داشته است و مزه‌اش زیر زبان همه هست، نه اینکه دیگر حماسه‌ای رخ نخواهد داد. حماسه‌ها در راه هستند، اما زمان و مکان وقوع آنها نامعلوم است. اگر معلوم بود دیگر نامش را حماسه نمی‌گذاشتیم.

در واقع فوتبال در آن مقطع وظیفه اجتماعی خود را در نزدیک کردن اقشار اجتماعی و حضور خودجوش مردم دوشادوش یکدیگر در جشن ملی صعود به جام جهانی را به نحو احسن انجام داد و هم‌اکنون نیز، فوتبال استطاعت این را دارد که بارها و بارها مردم را با تاکید و تکیه بر نقاط مشترک و تعلقات مردم دور هم جمع کند و باعث همگرایی و هم‌افزایی آنان شود.

شاید در روسیه با صعود به مرحله دوم مسابقات، حماسه ملبورن تکرار شود و شاهد شادی و پایکوبی تمامی اقشار کشور دوشادوش یکدیگر باشیم.

 

* نویسنده : سعید حفظی‌فر کارشناس فوتبال