شناسهٔ خبر: 22597527 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

گزارش از کمک‌رسانی ایرانی‌ها به زلزله‌زدگان کرمانشاهی که با گذشت ٦ روز از زلزله همچنان ادامه دارد

مردم بی‌نظیر

صاحب‌خبر -

سلامت نیوز: زلزله دل همه را لرزاند؛ دل بازاری‌ها، دانشجوها، هنرمندان، ورزشکار‌ها، پزشکان و مددکاران، پیرها و جوان‌ها را. از غم کرمانشاه دل همه لرزید و همین شد که هر کسی هرچه در توان داشت، برای کمک به غرب کشور فرستاد.

به گزارش سلامت نیوز،شهروند نوشت: از روزی که تکان ٧,٣ ریشتری زمین را به لرزه درآورد و زندگی‌ها را به هم ریخت، مردم سرزمین‌مان به صحنه آمدند و از هیچ کمکی دریغ نکردند. سازمان‌های مردم‌نهاد و گروه‌های مختلف اجتماعی به دنبال این هستند که مردمان آسیب‌دیده لب مرز چه کم دارند؛ آب، پتو، غذا، چادر، لباس... این میان خیلی‌ها هم خودشان راهی مناطق زلزله‌زده شدند تا کمک‌هایشان را به دست مردم برسانند؛ کاری که البته باعث شده راه‌ها به سوی کرمانشاه پرترافیک شود و امدادرسانی را کند و کندتر کند. این موضوع اگرچه در روزهای پیش گفته شده و از مردم خواسته‌اند که کمک‌ها را با دست خودشان به مناطق زلزله‌زده نرسانند و سازمان هلال‌احمر را واسطه این یاری‌گری کنند. با این حال کمک‌رسانی‌ها چنان است که جاده کرمانشاه به سرپل ذهاب دیروز هم قفل بود.
از روزی که خانه‌ها بر سر مردم شهر و روستا در کرمانشاه آوار شد، مردم با امدادرسانان دولتی همراه شدند. این اتفاق پیش از این هم رخ داده؛ هربار که سوانح طبیعی مردمی را آواره کرده، مردمان دیگر سرزمین‌مان پیگیر خسارت‌دیدگان شده‌اند. این‌بار اما به نظر می‌آید اوضاع با سیل‌ها و زمین‌لرزه‌های دیگر فرق می‌کرد، مردم هنوز درحال پرکردن کامیون‌های راهی کرمانشاه‌اند، شبکه‌های مجازی اینترنتی پر از تصاویر مردم زلزله‌زده است و پیام‌هایی با این مضمون که آنها در این شرایط به چه چیزهایی احتیاج دارند و هشدار که «خودتان به تنهایی راهی کرمانشاه نشوید.»


تصویر همبستگی


٦ روز از وقتی که زمین دهان باز کرد و لرزید و هزاران نفر از مردم غرب کشور را آواره کرد و جان بسیاری را گرفت، می‌گذرد. از آن روز مردم جای‌جای ایران، پیگیر ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه به سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلام‌آباد غرب، کرند، جوانرود، ثلاث باباجانی و روستاهای آسیب‌دیده شدند؛ جایی که بسیاری از مردمان خانه و زندگی‌شان از دست رفته و شب‌های سرد پاییزی‌شان فعلا در چادرهای موقتی به صبح می‌رسد. این اتفاق دل گروه‌های مختلف مردمی را به درد آورد؛ چنان‌که مردم شهرهای مختلف با راه‌اندازی کمپین‌های گروهی کالاهای مورد نیاز زلزله‌زدگان را جمع‌آوری کردند و چنان شد که حساب محموله‌های ارسال‌شده به استان کرمانشاه از دست مسئولان دررفته است. مردم در شهرهای مختلف با هم هماهنگ شدند و در کنار کمک سازمان‌های دولتی، به شکل خودجوش به یاری شتافتند و همبستگی را به تصویر کشیدند. گروه‌های مردمی دسته‌دسته با هر توانی که داشتند، کمک‌های نقدی و غیرنقدی‌شان را به گروه‌های جمع‌آوری کمک رساندند.
دانشجویان از اولین گروه‌هایی بودند که با برنامه‌ریزی کمپین‌های جمع‌آوری کمک را راه‌اندازی کردند، بعضی گروه‌ها به‌خصوص در استان‌های همسایه با کرمانشاه، آستین همت بالا زدند و در روزهای بعد با هماهنگی نهادهای دولتی راهی مناطق زلزله‌زده شدند تا علاوه بر کمک‌رسانی، در آواربرداری هم یاری‌رسان باشند.


از این بین صادق زیباکلام، استاد شناخته‌شده علوم سیاسی یکی از دانشگاهی‌هایی بود که شماره‌حساب شخصی‌اش را برای جمع‌آوری کمک‌های نقدی منتشر کرد و خیلی زود رقم جمع‌آوری‌شده به یک‌میلیارد تومان رسید تا به ‌زودی برای کرمانشاه هزینه شود.
از سوی دیگر، هنرمندان و ورزشکاران هم از کسانی بودند که علاوه بر همدردی، به صحنه آمدند؛ آنها در شبکه‌های مجازی اینترنتی شماره‌حساب‌هایی برای ارسال کمک‌های نقدی اعلام کردند و مردم به آنها اعتماد کردند. از طرف دیگر، گروهی از کارگردانان و اهالی سینما هم راهی روستاهای زلزله‌زده شدند تا حضورشان مردم را به کمک‌رسانی تشویق کند و از نزدیک شاهد وضع مردم زلزله‌زده باشند. بهرام رادان، نیکی کریمی، نوید محمدزاده، کتایون ریاحی و افسانه بایگان، فریبا کوثری، مریلا زارعی از بازیگرانی بودند که به این مناطق سر زدند. کسانی دیگر ازجمله محمدرضا گلزار هم در واکنش به زلزله کرمانشاه، تصویر اطلاعیه جمعیت امام علی (ع) را درباره کالاهای مورد نیاز زلزله‌زدگان منتشر کردند. بعضی از روش‌های دیگر کمک‌رسانی استفاده کردند، مثل انجمن زرتشتیان یزد که درآمد سه روز بلیت‌فروشی آتشکده ۱۵۰۰ساله را به زلزله‌زده‌ها اختصاص داد. مهاجران افغانستانی هم یاریگران دیگری بودند که تصاویر کمک‌های انسان‌دوستانه‌شان برای ارسال به غرب ایران در شبکه‌های مجازی بارها به اشتراک گذاشته شد.
در کنار این موارد، گروه‌هایی خارج از کشور هم تصمیم به کمک گرفتند، مثل توحید نجفی، پزشک ایرانی مقیم دیتروید آمریکا که کمپینی به راه انداخت و توانست از ایرانیان مقیم آمریکا و کانادا ۲۰۰‌هزار دلار کمک نقدی جمع‌آوری کند. هرچند دیروز خبر آمد که فیس‌بوک به دلیل شخصی‌بودن این کمپین پول را نگه داشته و در خبرها گفته شد که آمریکا این کمک را بلوکه کرده است اما گرداننده این کمپین خبر داد که با فیس‌بوک جلسه دارد و موضوع با رساندن پول به سازمان‌های غیردولتی حل خواهد شد.


جدای از این موارد، بسیاری از گروه‌ها به صورت متفرقه برای کمک‌رسانی راهی مناطق زلزله‌زده شدند؛ اقدامی که به دلیل نداشتن تجربه و آشنایی آنها به این شرایط، جز افزایش ازدحام و اختلال در امدادرسانی سودی ندارد.


کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان تکرار نوعدوستیِ همیشه


از نگاه «حسن حسینی» جامعه‌شناس و عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران که از سال‌های دور شاهد زلزله‌های متفاوتی در سرزمین زلزله‌خیزمان بوده، کمک‌رسانی مردم به آسیب‌دیدگان همیشه چشمگیر بوده است؛ از قبل از پیروزی انقلاب تا زلزله کرمانشاه که آخرین زلزله ما نخواهد بود.
او اما در کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان غرب ایران یک «موج» می‌بیند و به «شهروند» می‌گوید: «این دفعه موج قابل توجهی را می‌بینیم که از هر طرف در حال جمع‌آوری کمک و امدادرسانی به زلزله‌زدگان هستند. این موج البته به دلیل وجود رسانه‌های دیجیتالی است که در اختیار همه مردم قرار دارند. مردم همیشه در حوادث طبیعی کمک‌رسان آسیب‌دیدگان بوده‌اند اما امکانات ارتباطی امروز آن چیزی است که به‌ طور مثال در زمین‌لرزه منجیل و بم نداشتیم.»
این جامعه‌شناس با اشاره به این موارد، از مزایای امکانات ارتباطی امروز می‌گوید: «اطلاع‌رسانی به‌سرعت صورت می‌گیرد و اطلاعات به دست آحاد جامعه در جای جای کشور و حتی دورتر از این سرزمین هم می‌رسد. علاوه بر این اطلاع‌رسانی می‌شود که تا به امروز چه کمک‌هایی صورت گرفته است؛ برای مثال همکار من آقای صادق زیباکلام به برکت حضور همین کانال‌های تلگرامی توانست شماره حسابی اعلام کند و اطلاعات آن‌قدر دست مردم چرخید که مبلغ بالایی به‌سرعت جمع‌آوری شد.»


عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران کمک‌رسانی مردم به یکدیگر را البته کار نویی نمی‌داند و با اشاره به حضور هنرمندان و ورزشکاران و کمک آنان به زلزله‌زدگان کرمانشاه می‌گوید: «در زلزله بوئین‌زهرا بود که اسم جهان‌پهلوان تختی بیشتر در همه جا ماندگار شد. اگر تختی نبود شاید این زلزله تا این حد سروصدا نمی‌کرد. او کمک زیادی کرد و حضورش موثر بود.»
به گفته این استاد دانشگاه تهران مهم است که کمک‌کننده‌ها و درخواست‌کننده‌های مددرسانی از چهره‌های محبوب مردم باشند و اعتبار اجتماعی بالایی داشته باشند: «در این‌گونه حوادث عرق ملی شکفته می‌شود و ایرانی‌بودن مردم سرزمین ما که زبان‌ها و گویش‌ها و فرهنگ‌های مشهودی دارند، بر قومیت آنها می‌چربد. مردم کرمانشاه که دین و آیین‌های مختلفی دارند هم با این برخورد هموطنانشان می‌بینند که مردم تفاوتی میان شیعه و سنی قایل نیستند؛ این موضوع به وحدت ملی ما کمک می‌کند.»


این‌طور که او توضیح می‌دهد، نیاز است که این پدیده‌های مثبت که از فجایع طبیعی بیرون می‌آید، سازماندهی شود و این روحیه ملی به صورت یک نگاه دایمی به جریان بیفتد؛ اما چطور می‌توان همیشه از این ظرفیت‌های مثبت جمعی بهره‌مند بود. پاسخ حسینی این است: «بخشی از این مسأله به حکومت برمی‌گردد که بداند همیشه به انجمن‌های مردمی نیاز داریم و دولت هم در برنامه‌ریزی‌هایش به این مهم توجه کند. اکنون در دنیایی هستیم که دولت بخشی از کارها و مردم بخش دیگری از آن را برای شهر، محله و کشور خود انجام می‌دهند. دنیای متمدن مدرن و پسامدرن متوجه شده که شهرداری‌ها و نهادهای دولتی یک وظیفه و مردم هم یک وظیفه بر عهده دارند.» از نگاه این جامعه‌شناس اگر مردم ایران ثابت کرده‌اند که همیشه در چنین سوانحی به کمک یکدیگر می‌شتابند، بنابراین باید با برنامه‌ریزی و وضع قوانین مشخصی امکان حضور آنها را بالا برد؛ چنان که شوراهای شهر می‌توانند پشتوانه‌ای برای حضور مداوم انجمن‌های مردمی و محله‌ای باشند و شهرداری‌ها می‌توانند به گروه‌های مردمی برای کارهای داوطلبانه امکانات بدهند.


کمک‌رسانی؛ هر کس به حد توان خود


کمک‌ها این‌بار فقط پول و غذا و لباس و چادر نبود. این‌بار بسیاری از کمک‌رسانی‌ها متأثر ار شبکه‌های اجتماعی کمک‌های خاص را هم در برگرفت. وقتی گفته شد که آسیب‌دیدگان به خون احتیاج دارند، بسیاری از افرادی که از گروه خونی o منفی هستند، راهی مراکز خون‌رسانی شدند و خیلی زود نیاز مناطق زلزله‌زده تأمین شد.


یکی دیگر از موارد، تأمین نوار بهداشتی برای زنان بود که یکی از اقلامی بود که در زلزله‌های پیشین فراموش می‌شد یا اصلا جزو اقلام مورد نیاز فوری به حساب نمی‌آمد. این‌بار اما جنبشی مجازی برای یادآوری این موضوع به راه افتاد و از ساعت‌های اول اقلام بهداشتی مختلف به ‌طور آگاهانه میان کمک‌های مردمی جای گرفت. این کار شاید با توییت مهناز افشار، بازیگر سینما آغاز شد. او در توییتی نوشت: «اعلام و ارسال نوار بهداشتی به مناطق زلزله‌زده نه خجالت داره نه مسخره‌کردن و نه حتی سانسور شدنیه. این موضوع مستقیما با بهداشت در ارتباطه و احتمال ایجاد عفونت وجود داره؛ پس نوار بهداشتی رو فراموش نکنیم.»
کمک ویژه دیگر در این میان هیزم بود. در حالی ‌که شب‌های سرد پاییز از راه رسیده و بسیاری از زلزله‌زدگان در نبود گاز و برق به سیستم‌های گرمایشی دسترسی ندارند، گروه‌های مردمی کامیون‌های هیزم را به سوی نیازمندان فرستادند.


موضوع دیگری که دیروز دیده شد، کمک ۶۰ کسبه بازار رضا به زلزله‌زدگان بود. بازار بزرگ تهران برای یاری ۴هزار خانوار زلزله‌زده، بسته‌های مختلف کمکی را با در نظر گرفتن خانواده‌های ٤ نفره آماده کرد که پتو، مانتو، شال، کفش، جوراب، لباس زیر، وسایل بهداشتی و... را در خود داشت.
در این میان «امدادرسانی فرهنگی» کاری تازه بود که در شبکه‌های اجتماعی درباره آن صحبت شد. در خبرها گفته شد که با کمک اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در یکی از روستاهای کرمانشاه، کودکان زلزله‌زده عروسک‌گردانی کرده‌اند. فیلم منتشر‌شده از عروسک‌گردانی دختری زلزله‌زده و صداپیشگی وحید خسروی، مربی کانون پرورش فکری، نیاز این شیوه امدادرسانی فرهنگی را پررنگ کرد. در حالی ‌که اسکان موقت مردم آسیب‌دیده طولانی‌تر از این خواهد شد؛ آنچه پس از نیازهای اولیه مثل غذا و لباس بشدت لازم است، امدادهای فرهنگی و روانی است. موضوع امدادرسانی فرهنگی اگر چه در زلزله بم، ورزقان و خراسان در نظر گرفته شده اما جای این شکل کمک‌رسانی‌ها به‌خصوص در هفته‌های پس از حادثه‌های طبیعی خالی است.


حسینی، جامعه‌شناس درباره امدادرسانی‌های مختلف معتقد است، این دست کمک‌ها بايد در تمام جنبه‌های زندگی روزمره وجود داشته باشد. او می‌گوید: «متاسفانه در این زمینه نسبت به سه دهه پیش پسرفت کرده‌ایم. زمانی همنسلان من در دوره دانشجویی از اهمیت این دست کمک‌رسانی‌ها آگاه بودند اما حالا به نظر می‌رسد بعد از یک فراموشی، تازه در حال تکرار است، هر چند به میزان کم.»
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «همه ما اجزای یک سیستم هستیم و خوشبختی هر فرد، خوشبختی دیگری است یا عقب افتادن یک فرد، عقب افتادن فرزند دیگری. هرکدام از ما یک توانایی داریم و در موارد کمک‌رسانی می‌توانیم ابعاد مختلف نیاز را بسنجیم و با توجه به توانایی‌ها، امدادرسانی کنیم؛ یکی می‌تواند موسیقی بنوازد، دیگری تئاتر عروسکی اجرا کند و نفر دیگر با توجه به تخریب مدرسه‌ها، کانکسی برای تحصیل دانش‌آموزان می‌گیرد. مجموعه توان‌های هرکدام از ماست که جامعه را گلستان می‌کند، اگر قرار باشد همه ما فقط همه کمکمان هزینه باشد، این کمک مقطعی خواهد بود.»
مشکلات کرمانشاه تازه از امروز آغاز شده است؛ بازسازی خانه‌ها، بیمارستان‌ها، مدرسه‌ها، به‌هم‌ریختگی زندگی‌های خانوادگی و شغلی و مشکلات بسیار دیگر. همین است که این جامعه‌شناس می‌گوید: «کمک‌ها نباید به صورتی باشد که همین یکی دو هفته که جو کمک رسانی وجود دارد، پیگیر باشیم و بعد رهایش کنیم. بایدکمک‌های نقدی و غیرنقدی و فرهنگی و امدادی در طول ماه‌ها و سال‌ها با برنامه‌ریزی مناسب با حضور انجمن‌های مردمی و سازمان‌های دولتی، ادامه پیدا کند تا جامعه را از پریشانی برهاند.»


هنوز سيل كمك‌هاي مردمي به هلال‌احمر ادامه دارد؛‌ كمك‌هايي كه در بخش نقدي و غيرنقدي امكان شمارش و آمارگيري را از مسئولان سازمان گرفته است. كاميون كاميون اقلام خوراكي و غيرخوراكي به سمت غرب كشور می‌رود و اين كمك‌ها درنهايت به مسئولان جمعيت داوطلب سپرده می‌شود. خاطره‌هاي تلخ مردم از زلزله بم رنگ باخته است و آن‌طور كه رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال‌احمر کشور به «شهروند» می‌گويد آمار كمك‌هاي مردمي به اين سازمان از گذشته بيشتر شده است و اين يعني اعتماد در حال ترميم است: «كمك‌ها زياد است و در حال حاضر وقت زيادي براي شمارش آن نداريم اما زماني كه دوره كمك‌ها به پايان رسيد، حتما گزارش آن را خواهيم داد.»
رضا اندام اگر چه آمار كمك‌ها را ندارد اما از واژه «فوق‌العاده» براي نشان‌دادن شگفتي خود به كمك‌هاي مردم استفاده می‌كند: «در مقايسه با كمك‌هاي مردم در زلزله ورزقان اين‌بار آنها خيلي خوب پاي كار آمدند؛ فارغ از اينكه در چه دسته، فرقه و گروه سياسي بودند. ما به‌ طور واقعي يك سرمايه اجتماعي خوب را تجربه كرديم و مردم واقعا صحنه‌هاي بي‌سابقه‌اي را آفريدند كه شايد ما فقط در زمان جنگ شاهد آن بوديم. در زلزله بم كمك‌هاي خارجي خيلي زياد بود؛ اما در اين زلزله كمك‌هاي مردمي خيلي بيشتر از كمك‌هاي خارجي بود.» او معتقد است كه به‌رغم تمام فضاسازي‌هايي كه عليه اين سازمان انجام شد اما اعتماد به جمعيت نسبت به دوره‌هاي قبل بيشتر بود: «به قدري كمك كرده‌اند كه توان تفكيك و مديريت آن را نداريم و ساماندهي آن نياز به زمان دارد؛ اما در كل آن چيزي كه در جلب اعتماد مردمي سازمان به دنبالش بود، به آن رسيد؛ اعتمادي كه بي‌نظير بود.»


حالا خيلي‌ها كمك می‌آورند؛ آب معدني و مواد خوراكي كه به اعتقاد خيلي‌ها ممكن است تاريخ مصرف آن زود تمام شود و ديگر كارايي لازم را نداشته باشد؛ در حالي كه مديريت كمك‌ها در ماه‌ها آينده به اين مناطق تعيين‌كننده است. رضا اندام هم از اين مهرورزي‌ها می‌گوید: «ما در ماه‌هاي بعد نياز داريم به سمت لوازم برقي و خانگي مثل چراغ خوراك‌پزي برويم و آن موقع است كه هلال‌احمر می‌ماند با تمام كمك‌هايي كه شده است. بنابراين لازم است تا مردم كمك‌هاي نقدي را در سرلوحه كارهايشان قرار دهند تا بتوانيم به صورت هدفمند نيازها را برآورده كنيم؛ چرا كه حجم زياد كمك‌ها نهايتا تا دو هفته ديگر ادامه دارد.» بيش از ١٧‌هزار سمن در كل كشور وجود دارد كه به گفته اندام تعداد زيادي از آنها كمك‌هايشان را به هلال‌احمر سپرده‌اند و البته بعضی هنرمندان و ورزشكاران هم با حضور در شعبه‌هاي سراسر كشور نقش ويژه‌ای در تشويق مردم داشته‌اند: «بسياري از خيريه‌ها در اين چند روز كمك‌هايي كه جمع‌آوري كرده بودند را به هلال‌احمر فرستادند و تنها تعداد بسيار كمي به صورت شخصي اقدام كردند كه آن هم از نيت خير و پاكشان بود. البته خيلي‌ها هم نمی‌دانند بايد كمك‌هايشان را به كجا بدهند؛ با وجود اين تنها جايي كه درنهايت بايد اين كمك‌ها را مديريت كند، هلال‌احمر است.»

در روزهاي گذشته بسياري از هنرمندان ازجمله فرهاد قائميان، پرستو گلستاني يا نگار عابدي در كنار حضور در شعبه‌هاي هلال‌احمر در شبكه‌هاي اجتماعي هم شماره حساب جمعيت داوطلب را اعلام كردند تا براي هدفمند‌شدن اين كمك‌ها فرهنگسازي شود. خانه هنرمندان ایران هم به‌ عنوان يك نهاد مردمي روز جمعه در اطلاعیه‌ای اعلام کرد كه پایگاه امدادرسانی جمعیت هلال‌احمر ایران از چهارشنبه، ۲۴ آبان تا روز جمعه، ۲۶ آبان در این خانه مستقر و آماده دریافت کمک‌های مردمی برای زلزله‌زدگان غرب کشور است و از همه مردم خواسته بود كه با کمک‌های نقدی و غیرنقدی‌شان یاریگر عزیزان زلزله‌زده باشند.
رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال‌احمر کشور در مواجهه با انتقاداتي كه در روزهاي گذشته متوجه سازمان هلال‌احمر هم بوده است، می‌گوید كه «در روزهاي نخست حادثه اصلي‌ترين وظيفه ما طبق پروتكل‌ها نجات جان انسان‌ها است؛ بنابراين در آن روزهاي ابتدايي كمتر چادرهاي ما توزيع شد در حالي كه همه انتظار داشتند ما چادر توزيع كنيم.»