شناسهٔ خبر: 22595329 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با عروسک‌گردانی که فیلم فعالیت‌هایش در کرمانشاه در شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست می‌شود

کودکان را برای نجات از ترس می‌خندانم

یکی از هنرمندانی که این روزها در ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تمام هم و غم خود را برای بچه‌های زلزله زده گذاشته، ‌وحید خسروی، عروسک‌گردان کانون است. با او درباره حال‌وهوای این روزهایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مثل هر روز‌ آفتاب در آسمان می‌درخشد، اگرچه چند روزی است که حال‌و‌هوای همه ایرانی‌ها ابری است. از روزی که زلزله‌ای به‌شدت 7.3 ریشتر، استان کرمانشاه را لرزانده و خسارت‌های زیادی به جا گذاشته، همه اقشار مختلف جامعه تلاش کرده‌اند به‌فراخور وسع و توان مالی خود، به  هموطنان‌شان در مناطق زلزله زده کمک کنند. برخی از مراکز مردم‌نهاد نیز تلاش کرده‌اند در روزهای دشوار پس از زلزله در کنار بازماندگان باشند. یکی از این نهادها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به اعزام نیروهای انسانی به مناطق زلزله‌زده پرداخته تا شاید از این رهگذر، کودکان و نوجوانان که شاهد قربانی شدن اعضای خانواده و نزدیکان خود بوده‌اند، دمی این مصیبت و اندوه را فراموش کنند. یکی از هنرمندانی که این روزها در ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تمام هم و غم خود را برای بچه‌های زلزله زده گذاشته، ‌وحید خسروی، عروسک‌گردان کانون است. با او درباره حال‌وهوای این روزهایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

شما در جایگاه یک هنرمند و عروسک‌گردان، تا امروز برنامه‌های زیادی اجرا کرده‌اید، ولی طبعا اجرای برنامه در کرمانشاه با دیگر فعالیت‌های شما تفاوت دارد. اگر ممکن است دراین باره توضیح دهید؟

با اینکه سال‌هاست به عروسک‌گردانی مشغولم، ولی اجرای برنامه در مناطق زلزله‌زده با آنچه تا به امروز کار کرده‌ام تفاوت دارد و تجربه متفاوتی برایم است. اگرچه به‌شخصه با این مناطق بیگانه نیستم، زیرا خود من کرد هستم و ساکن کرمانشاهم. از طرفی خانه خود من در جریان وقوع زلزله به‌طور کلی تخریب شده و دیگر قابل سکونت نیست. بنابراین بیش از دیگر امدادگرانی که در این منطقه حضور یافته‌اند درد این مردم را درک می‌کنم.

اجرای برنامه‌هایی از این دست برای بچه‌ها ایده خودتان بوده یا این برنامه‌ریزی از سوی کانون صورت گرفته است؟

از آنجایی که کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم، از طرف این مرکز، ماموریت یافته‌ام برای بچه‌ها برنامه اجرا کنم. ولی آنچه در حال‌حاضر بیش از هرچیز دیگر مرا به خود مشغول کرده این است که اجرای این برنامه‌ها ولو درابعاد محدود توانسته تا حدود زیادی منجر به تلطیف محیطی که کودکان و نوجوانان در آن به سر می‌برند، شود. شنیده‌ام فیلم‌هایی از عروسک‌گردانی من این روزها در سایت‌ها دست به دست می‌شود، اگر دیده باشید، دختر بچه‌ای در کنار من عروسک‌گردانی می‌کند. این دختر خود از زلزله‌زدگان است و به شکل خودجوش به فعالیت در کنار ما پرداخته است. جالب اینکه من تا این لحظه که با شما صحبت می‌کنم، حتی یک فیلم از برنامه‌هایی را که در ثلاث باباجانی و سرپل‌ذهاب اجرا کرده‌ام، ندیده‌ام. اصلا نمی‌دانم چه کسی این فیلم‌ها را می‌گیرد و در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند. آنچه امروز اهمیت دارد این است که ما یعنی من و علی میرمحمدی توانسته‌ایم به مدد اجراهایی که داشته‌ایم، برای لحظاتی هم که شده ذهن و فکر بچه‌ها را از این حادثه تلخ دور نگه داریم.

کودکان و نوجوانان همیشه در بحران‌ها، آسیب‌پذیرترین افراد بوده‌اند، حالا شما آمده‌اید و برای آنها برنامه‌های کمدی اجرا می‌کنید تا فکرشان کمی از آسیبی که دیده‌اند دور شود. به نظر کار سختی می‎رسد، وقتی خودتان اندوهگین هستید بخواهید دیگران را بخندانید.

درست است. به‌خصوص اینکه عزاداری در مناطق کردنشین در مقایسه با دیگر مناطق، سنگین‌تر و دردناک‌تر است. آن مویه کردن‌ها و گریه‌ها، آن شیون‌ها و مو کندن‌ها، همه حالت‌هایی هستند که موجب افسردگی بچه‌ها می‌شوند. در طول روزهایی که در این منطقه هستیم تلاش کرده‌ایم در حد توان خودمان، بچه‌ها را از این افسردگی دور کنیم، ولی این مساله زمانبر است چون طبعا بسیاری از بچه‌های زلزله‌زده هنوز به اصطلاح گرم هستند و نمی‌دانند چه اتفاقی برایشان افتاده است.

احتمالا در این روزها با صحنه‌هایی هم مواجه شده‌اید که اشک را به چشمتان آورده؛ خاطره‌ای از این صحنه‌ها دارید؟

خاطرم هست روز دوم بعد از وقوع زلزله، وقتی مشغول اجرای برنامه بودیم برخی گلایه می‌کردند که هنوز زود است و نباید جمعیت به‌ویژه بچه‌ها را بخندانیم. دراین میان زنی به سراغم آمد و از من کاغذ رنگی و مداد خواست، به او گفتم این وسایل برای اجرای ماست و مخصوص کودکان است. او گفت من هم این وسایل را برای فرزندم می‌خواهم. وقتی جویا شدم متوجه شدم دخترش از شدت ترس، از چادر بیرون نمی‌آید. به دیدارش رفتم و با شوخی و خنده او را از چادر بیرون آوردم. از این صحنه‌ها اینجا بسیار است.

وضعیت جوی در حال‌حاضر در مناطق ثلاث باباجانی و سرپل‌ذهاب چطور است؟

مدتی است سوز سختی در هوا موج می‌زند، همه نگرانیم که نکند باران و برفی در راه باشد. چراکه امکانات برای زلزله‌زدگان هنوز به آن شکلی که باید مهیا نیست. ما کردها آیینی داریم به نام «بوکه بارانه» که دعا و نیایشی برای آمدن باران است، اما حالا چند روز است همه دست به دعا برداشته‌ایم که خدا کند باران نبارد.

 

* نویسنده : آزاده صالحی روزنامه‌نگار