به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آزادی جنسی یکی از موضوعاتی است که کشورهای غربی به آن افتخار میکنند؛ موضوعی که برای کشورهای داعیهدار حقوق بشر یک سند افتخار محسوب میشود برای آسیبپذیرترین اقشار جامعه یعنی زنان و کودکان بیشترین خسارت را به بار آورده است. از سویی هم گسترش آزادی جنسی مردان جامعه غرب را وحشیتر کرده و عطشی سیریناپذیر را در میان مردان به وجود آورده است که ماحصل نهایی آن تولد نوزادانی است که از مادران قربانی متولد میشوند و در تمام عمر سایه پدر را بر سر خود نمیبینند.
بیماریهای جنسی و هرجومرج در روابط احساسی تنها یکی از موضوعاتی است که در لایههای مختلف اجتماع باعث شده شهروندان کشورهای اروپایی و آمریکا از آن صدمه بخورند.
سیاستگذاران آمریکا تصور میکنند که آزادی جنسی برای جامعه یک ضرورت است، به همین دلیل هم از ابتدای دوران نوجوانی شهروندان را با موضوعات جنسی آشنا میکنند. اما حاصل این کار برای آنها این بوده است که بالاترین میزان بارداری نوجوانان در این کشور به وجود بیاید. علاوهبر این در هر سال قریب به 19 میلیون نوجوان نیز در این کشور مبتلا به بیماریهای مقاربتی میشوند.
یکی از آسیبهایی که کشورهای غربی را به شدت تحت تاثیر قرار داده تولد کودکانی است که بین والدین آنها هیچگونه ازدواجی ثبت نشده است. این کودکان برای دولتهای غربی به عنوان یک مساله با اهمیت تلقی میشوند. هرچند هنوز کشورهای غربی به طور جدی خطر از هم پاشیدن خانواده را در بستر آزادی جنسی باور نکردهاند. حتی در آمریکا که نیمی از کودکان متولدشده از مادران زیر 30 سال آن حاصل رابطه نامشروع هستند، اگر کسی به خانمی بابت رفتار ناشایستش در خیابان تذکر بدهد با واکنش تندی مواجه میشود. مراجع قانونی هم به بهانه آزادی و حقوق بشر اجازه میدهند زنان در گسترش فحشا بکوشند.
نزدیک به پنج دهه است که آمریکا بهعنوان سردمدار آزادی جنسی در دنیا شرایطی را ایجاد کرده که در آن افراد بدون احساس تعهد از رابطه جنسی خود لذت ببرند. سیاستگذاران آمریکایی بر این باور بودند که این موضوع به احساس شادی افراد کمک میکند. البته آنها هنوز بر این باورند، اما نگاهی به انسان غربی که نماد آن شهروند یکی از ایالات آمریکاست چیز دیگری را نشان میدهد.
جامعهای چون آمریکا سقط جنین را افتخار خود میداند و از سال 1970 که رویه روابط زن و مرد در این کشور تغییر کرد، تولد فرزند و رشد اجتماع از مسیر طبیعی در آمریکا مختل شد. با تغییر الگوهای جامعه غربی حتی کودکان نیز بهعنوان یک طعمه جنسی و البته مثل یک کالا نگریسته شدند. حاصل چنین جامعهای هم البته از بین رفتن احساس شرم میان انسانهاست و با خلأ این احساس، خشونتها نسبت به کودکان و زنان بیشتر شده است.
البته از میان رفتن احساس شرم برای زنان نیز در بستر آزادی جنسی باعث آسیب بیشتری شده است، چراکه زنانی که تن به چنین آزادیای میدهند برای ارضای خواسته خود هیچ محدودیتی قائل نیستند و در صورتی که باردار شوند بهراحتی بر احساس مادری خود غلبه میکنند و جنینشان را سقط میکنند. جامعهای که به این ترتیب خود را نماد آزادی میداند دارای مردانی خشن و زنانی هرزه و کودککش شده است.