شناسهٔ خبر: 22099147 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

کولبران نیازمند نگاه اساسی

صاحب‌خبر - از انتشار خبری معمولی پیرامون وقایع و حوادثی که روزانه در اقصی نقاط کشور رخ می‌دهد تا تبدیل شدن آن به یک دغدغه فاصله‌ای است که تحت تاثیر شمار پرداخت‌ کاربران پرتعداد شبکه‌های اجتماعی به آن موضوع دستخوش تغییر می‌شود و هرچه خبری بیشتر جلب توجه کند، فاصله آن با عرض اندام در قامت یک «تب اجتماعی» کمتر و کمتر می‌شود. کولبری در استان‌های مرزی نیز از آن دست مسائلی بود که سال‌های سال جایگاهی در اذهان مردم دغدغه‌مند کشور نداشت و حتی کمتر کسی از وجود چنین شغل طاقت‌فرسایی باخبر بود تا اینکه بهمن سال گذشته انتشار گسترده خبر جان باختن چهار کولبر به‌خاطر ریزش بهمن، در شبکه‌های اجتماعی موجب برانگیختن احساسات عامه مردم شد و در مدت زمان کوتاهی فشار اجتماعی حاصل از مطالبات مردمی برای رسیدگی آنی به وضعیت زندگی کولبران سر به فلک کشید؛ اما بدون بررسی ولو اجمالی از ابعاد متعدد کولبری نمی‌توان به شناخت نسبی از این شغل پرحاشیه دست یافت. اساسا کولبری را نمی‌توان شغلی دائمی و معمول به حساب آورد، چراکه در بهترین حالت آخرین راهی است که مردم مرز‌نشین کشور به‌خصوص مرزهای کوهستانی غرب کشور برای گذران زندگی و نه دستیابی به رفاه روزافزون به سراغ آن می‌روند، اما همین شغل غیررسمی و پرمشقت مهم‌ترین منبع درآمد اکثریت خانواده‌هایی است که یا در جوار مرزها روزگار می‌گذرانند یا در فاصله‌ای کم با مناطق مرزی سکونت دارند. با وجود اینکه آماری رسمی از شاغلین کولبری در دست نیست، در یک فقره آماری که طی مصاحبه‌ معاون فرماندار شهر مرزی قصرشیرین در سال 94 اعلام شد، تنها در همین شهر کوچک و با جمعیت 28 هزار نفره بین 1500 تا 2000 نفر به کولبری اشتغال دارند و به عبارت بهتر نان‌آورند و هزار خانوار در یک نقطه خاص از کشور برای تامین حداقل‌هایی از سطح زندگی و برای فرار از فقر مطلق به استقبال زندگی مسالمت‌آمیز با راه‌های صعب‌العبور و شاید حیوانات درنده می‌روند. پس از بررسی نفس شغل کولبری به‌عنوان شغلی پردردسر به برخی از محدودیت‌های این شغل اشاره می‌کنیم: 1) ممکن است برخی جویای علل روی آوردن سکنه مناطق مرزنشین به کولبری باشند که در پاسخ می‌توان به این نکته اشاره کرد که به‌رغم اشتغال قاطبه روستانشینان سراسر کشور به کشاورزی و دامداری، به دلیل سرمای مثال‌زدنی زمستان‌های کوهستان‌های غرب کشور عملا کشاورزی و دامداری پررونق از دستور کار خارج می‌شود. همچنین موانعی که توسط سازمان منابع طبیعی در رابطه با کاربری زمین‌ها بر سر راه کشاورزان محلی ایجاد می‌شود، خود علتی موثر از علل قهر روستا‌نشینان با زمین‌ها است. 2) دفترچه‌هایی که اخیرا و به‌منظور ساماندهی در میان این کارگران توزیع شده است، به آن دسته از کولبرانی اختصاص یافته که نهایتا در فاصله 15 کیلومتری نقاط صفر مرزی سکونت داشته باشند و در همین قدم اول این ابهام ایجاد می‌شود که تکلیف کولبرانی که مثلا در 20 کیلومتری نقاط صفر مرزی و بدون شغل خاصی زندگی می‌کنند، چیست؟! آیا مادام‌العمر اجازه کولبری قانونی ندارند؟ 3) طرح بیمه‌ای که پس از حادثه محبوس شدن تعدادی از کولبران زیر بهمن مطرح شد نیز نقد‌های فراوانی را در پی دارد. از جمله اینکه بیمه کولبران تنها به منزله مسکنی مقطعی بر آلام بی‌شمار آنها محسوب می‌شود، در حالی که پدیده کولبری اساسا شغلی موقت به حساب می‌آید که برای ریشه‌کن کردن این شغل پرخطر و کم‌ثمر ضمن تلاش برای ایجاد اشتغال پایدار جهت افزایش سطح زندگی مردم نقاط مرزی، باید فکری به حال حذف دائمی آن کرد، وگرنه آثار بلندمدت سوء این «شبه شغل» دامنگیر سلامتی جسمی و روانی مرزنشینان می‌شود. 4) در صورتی‌که چاره‌ای برای پایان کولبری اندیشیده نشود، شاهد انتقال نسل به نسل آن در میان روستاییان مرزنشین خواهیم بود، چراکه ادامه کولبری به معنای ادامه کم‌توجهی به وضعیت معیشت مردم آن مناطق است و با توجه به قرار داشتن نقاط مرزی غرب کشور در کوهستان‌های صعب‌العبور روند خدمات‌رسانی آموزشی نیز به منوال گذشته کم‌فروغ و ناامید‌کننده خواهد بود. در نتیجه بدیهی است که بدون خدمات آموزشی نمی‌توان آینده چندان متفاوتی را برای فرزندان ‌کولبران عزیز متصور شد. همچنین کمبود خدمات‌رسانی در حوزه سلامت و بهداشت به این مناطق را نیز می‌توان به فهرست بلندبالای مشقت‌های زندگی کولبری اضافه کرد. 5) بدون شک تنها زمانی می‌توان بخشی از مشقت‌های زندگی به سبک کولبران را درک کرد که در کنار همه این مواردی که از آنها سخن رفت، این نکته را نیز اضافه کرد که هر کولبر صاحب دفترچه تنها یک بار در هفته اجازه کولبری دارد و دریافتی آنها پس از هر روز کولبری بین 100 تا 150 هزار تومان است که در بهترین حالت ماهیانه کمتر از 600 هزار تومان عایدی این مردان صبور و مقاوم است. البته که با این درآمد اندک روزبه‌روز از سطح رفاه این خانواده‌ها کاسته و بر حجم مشکلات‌شان افزوده می‌شود. نیک که بنگریم، این مساله مهم را درمی‌یابیم که حتی در بدترین حالت اگر کولبران بخواهند رو به حمل کالاهای قاچاق بیاورند، باز هم نمی‌توان به راحتی این عمل خلاف قانون را مبارزه با اقتصاد داخلی کشور تلقی کرد، چراکه کولبری برای این مردم صاحب درد تنها راه گذران زندگی است؛ می‌خواهد واردات کالای قاچاق باشد یا واردات قانونی اجناس مورد تایید گمرک. در این رابطه نکته جالب توجه آن است که رهبر معظم انقلاب نیز سال گذشته به این مساله ورود کردند و ضمن تاکید بر مبارزه با قاچاق گسترده کالا فرمودند: «منظور از مبارزه با قاچاق کالا، مقابله با کولبرهای ضعیفی که در برخی مناطق اجناس کوچک را وارد می‌کنند، نیست، بلکه منظور قاچاقچیان بزرگی است که با ده‌ها و صد‌ها کانتینر، اجناس قاچاق وارد کشور می‌کنند.» باید منتظر ماند و نظاره کرد که با وجود افزایش توجهات مردمی به زندگی کولبران و تبدیل آن به یک «تب اجتماعی»، آیا تغییری که در زندگی این قشر محروم رخ می‌دهد یا نهایتا این توجهات، در حد یک ترحم لحظه‌ای ناشی از فوران احساسات باقی می‌ماند؟

نظر شما