گروه اقتصادی برهان/ مسعود امجدیپور؛ حسابداری رشد در کشورهای جهان نشان میدهد که دو عامل آموزش نیروی انسانی و تزریق سرمایه، بیشترین تأثیر را در ارتقای بهرهوری (و رشد) داشتهاند. اما آیا نظام آموزشی کشورمان (از مهد کودک گرفته تا دانشگاه)، میتواند متضمن آرمان اول شدن کشورمان در منطقه (مندرج در سند چشمانداز 20 سالهی کشور) باشد؟ به نظر میرسد پاسخ قویاً منفی است. ما در تأمین سرمایه و تخصیص بهینهی آن، به شدت مشکل داریم. از این رو در حال حاضر انتظار زیادی از اقتصاد بیمار ایران نمیتوان داشت.
در بُعد کلان، چالشها و موانع فراوانی در راستای ارتقای بهرهوری دیده میشود. تورم ایجاد شده از بیانضباطی دولت (کسری بودجهی دولت و شرکتهای دولتی) و کنترل قیمتها، برای فعالیت واحدهای اقتصادی بسیار مضر است، زیرا حساب سود و زیان واحدها را مخدوش کرده و بنگاهها را ضعیف میکند.
طرفداران قانون کار ایران سالهاست با استناد به این بحث که مگر هزینهی کارگر چه سهمی در تولید دارد؟ هرگونه اصلاح در این قانون را رد میکنند. خوب است، این گروه - که عمدتاً از سیاستمداران هستند تا استادان و کارشناسان - از دیدگاه بهرهوری نیم نگاهی به موضوع بیندازند. مختصات نظام اقتصادی، خود میتواند بازدارنده یا مشوّق بهرهوری باشد. مثال مناسب، بررسی تاریخی شوروی سابق است. در واقع، این نظام به شدت دولتی و نا بهرهور بود که آن کشور از هم پاشید.
در سند چشمانداز 20 ساله خوشبختانه بار رشد و رفاه تا حد زیادی بر دوش بهرهوری نهاده شده است. از این رو، این سند را باید پاس داشت. اما متأسفانه دولت محترم هنوز دست به کار نشده است. برای مثال، آیا مشخص شده که بهرهوری را در 20 سال آینده چگونه باید تشویق کرد و ارتقا داد؟ در این زمینه باید یک سند الحاقی با استفاده از مطالعات و تحقیقات مشترک گروهی اقتصاددان، مالیچی، بانک دار و صنعتگر (تشکلها) با توجه به تجارب بومی و بینالمللی تهیه نمود. این سند یکی از اسناد حایز اهمیت کشور خواهد بود. بدون بهرهوری، کشورمان از اقتدار خُرد و کلان بیبهره مانده و بیماری اقتصاد، بیشتر و بیشتر و رفاه عمومی، کمتر و کمتر خواهد شد.
بهرهوری در سایهی تربیت نیروی انسانی
با توجه به این که یکی از عوامل مؤثر بر میزان تولید، هزینهی تولید است. یکی از راههای افزایش میزان تولید، کاهش هزینههای تولید است. در واقع هدف این است که بیشترین میزان تولید را نسبت به هزینهی صرف شده، داشته باشیم. توجه به این نسبت موضوعی است که از ابتدای تاریخ بشر و در تمامی نظامهای سیاسی و اقتصادی مطرح بوده است. نسبت یاد شده، بهرهوری نام دارد. برای اندازهگیری بهرهوری روشهای متعددی وجود دارد، نسبت مورد استفاده در هر روش، شاخص بهرهوری نامیده میشود.
بهرهوری مزایای فراوانی برای شرکتها و مؤسسههای استفاده کننده دارد. باعث میشود که هزینهی تولید کاهش یافته، کیفیت کالاها بهبود یابد و در نتیجه سودآوری تولید افزایش قابل توجهی بیابد (این امر باعث افزایش میزان تولید میشود) و توانایی شرکت را برای رقابت با دیگر مؤسسههای تولید کنندهی کالاهای مشابه، افزایش میدهد.
با افزایش سود شرکت، درآمد کارمندان و کارگران افزایش مییابد. بنابراین بهرهوری علاوه بر ایجاد رضایت برای صاحبان مؤسسههای تولید کننده، رضایت خاطر کارمندان و کارگران را نیز ایجاد میکند. از این رو برای ارتقای بهرهوری باید تلاش کرد. البته باید به این امر واقف بود که بهرهوری موانع زیادی نیز دارد. باید برای برداشتن موانع ارتقای بهرهوری تدابیر لازم به کار برده شوند.
در ضمن برای داشتن بالاترین سطح بهرهوری ممکن، باید عوامل مؤثر بر بهرهوری را شناخت. از میان عوامل مؤثر، نیروی انسانی بیشترین تأثیر را دارد. تا وقتی که نیروی انسانی مناسب فراهم نشود، تأمین سایر عوامل لازم در پیشبرد اهداف کمکی نخواهد کرد. برای داشتن بهترین و مؤثرترین نیروی انسانی نباید از نقش دو دستگاه غفلت ورزید. «دانشگاه» در تربیت نیروی انسانی و تبدیل آن به نیرویی که دانش، مهارت و اخلاق حرفهای کافی دارد، نقش اساسی دارد. «مدیریت منابع انسانی» در هر مؤسسهی تولید کننده در بالابردن بازدهی عمل نیروی انسانی نقش بسیار مؤثری دارد .
بهرهوری و تعالی سازمانی لازم و ملزوم و به نوعی تکمیل کننده و پیش نیاز یکدیگرند. اما این که چگونه میتوان در مسیر تعالی یک سازمان گام برداشت و یا این که ارتقای بهرهوری در آن سازمان را محقق کرد، به عوامل زیادی بستگی دارد که در رأس آن، فرهنگ سازی و کار در محدودهی نگرشهاست. برای داشتن فرهنگی متعالی نیازمند منابع انسانی آگاه، پرشور و با انگیزه هستیم که این انگیزه و آگاهی در صورت همراه شدن با خودباوری، نتیجهی درخشانی به بار خواهد آورد. همچنان که عوامل مثبت و مؤثر بر ارتقای بهرهوری کم نیستند، عوامل منفی و گاه بازدارندهای در راه افزایش بهرهوری وجود دارند که برخی از آنها عوامل درونسازمانی و برخی عوامل بیرونی است.
البته یکی دیگر از عوامل هم میتواند فرهنگ حاکم بر ذهنیت افراد جامعه باشد، هرچند ذات فرهنگ و تفکر جامعهی ما فرهنگی بهرهور است، اما این به آن معنا نیست که ما انسانهایی به تمام معنا بهرهور داریم. بنابراین لازم است کار قابل توجهی در زمینهی ترویج فرهنگ بهرهوری انجام شود. موانع دیگری نیز وجود دارد که از آن جمله وجود برخی نارساییها در قوانین، روابط بوروکراتیک، مدیریت غیرعلمی، کمبود نقدینگی، ضعف پوششهای حمایتی برای ارتقای تولیدات داخلی و غیره را میتوان، نام برد. اما برخی از موانع، ویژهی صنعتی خاص میباشند. به هر حال، برای تقویت پدیدههای مثبتی چون بهرهوری و تعالی سازمانی بیش از هر چیز بایستی به فرهنگ سازی در زمینههای یاد شده ارزش داده شود. هنگامی که این فرهنگ و خودباوری به وجود آمد، الزامات دیگر نیز از پی خواهند آمد.
شاید بتوان دنیای معاصر را جهانی فراصنعتی نامید. در چنین جهانی تنها استفادهی مؤثر از ماشینهای صنعتی، حداکثر بهرهوری از نقدینگی، مواد خام، داراییها و سرمایههای منقول و غیرمنقول هر چند لازم است، اما به معنای واقعی کافی و کارساز نیست. امروز بهرهوری جامع، حاصل استفادهی مؤثر از کارکنان، شرکا، تأمین کنندگان، رقبا، تجارب مشتریان، فنآوریهای نوین و سایر سرمایههای معنوی در قالب مدل یا الگوهای سرآمد و البته تجربه شده میباشد. به موازات، این امر نیازمند پویایی یک سازمان در شبیهسازی الگوهای برتر تعالی سازمانی از جمله مدل (EFQM) خواهد بود. همچنین گام برداشتن در مسیر جاری سازی تعالی سازمانی نیازمند عزم جدی و همت تمامی کارکنان یک مجموعهی صنعتی در تمامی سطوح سازمانی است.(*)
*مسعود امجدیپور؛ کارشناس ارشد مدیریت/انتهای متن/