در کنکور سال 1377 جزء رتبههای اول شدم و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم. پس از شش ماه در دو نهاد بورسیه شدم، اولی دانشکده وزارت اطلاعات (امام باقر) در رشته ضدجاسوسی و دوم هم دانشکده علوم قضائی. از تحصیل در دانشکده وزارت اطلاعات منصرف شدم. چون همزمان شد با دستگیری سعید امامی و مصطفی کاظمی به اتهام پرونده قتلهای زنجیرهای که از هممحلیها و هماستانیهای ما بود.سعيد امامي سفارش قبولی مرا به صورت تلفنی در دانشکده وزارت اطلاعات کرده بود.
در 18 تیر 78 من از افرادی بودم که با دانشجویان دانشگاه تهران مقابله کردم. در 21 تیر آن سال علیه دانشجویان اغتشاشگر فعالیت میکردم.
قاضي مرتضوي به لحاظ فکری و روحی همتیپ فکریام بود. حتی در دوران دانشجویی هم عکس قاضی مرتضوی را بالای تخت چسبانده بودم.
هدف اولیه استفاده از کهریزک برای متهمان پرونده محله خاکسفید تهران بود. بعدها تغییر برنامه ایجاد شد که مربوط به دوره اجرای طرح امنیت اجتماعی بهعنوان یک طرح ملی بود.
تمام نهادهای امنیتی، ضابط قضائی هستند و گزارش آنها در صورتی مبنا واقع میشود که مورد توثیق قاضی باشد.
ادعاهای اقرار تحت فشار تاکتیک معمول همه متهمان است اما اگر دلایلی بود چون در برابر وجدان خودم مسئول بودم، میپذیرفتم و بارها سر همین موضوع با کارشناس مربوطه به اختلاف خوردیم و متهم را برخلاف نظر کارشناس اطلاعاتی آزاد کردم چون احساس میکردم به او اجحاف شده است.
در 24 خرداد 88 درگیریها شروع شد و حکم دستگیری بسیاری از فعالان سیاسی را بنا بر درخواست مراجع امنیتی صادر کردیم. چون بهجای آرامکردن فضا با صدور بیانیه سعی در تشکیک در نتیجه انتخابات و دعوت مردم به اردوکشی خیابانی کردند.
اصلاحطلبان دنبال جریانسازی بودند و نهادهای اطلاعاتی ایران عملکرد این افراد را قبل از انتخابات رصد میکردند. از جمله همین افراد تأثیرگذار آقای تاجزاده بود که در سخنرانیهای رسمی خود به نهادهای حاکمیتی حمله و آنها را تخطئه میکرد.
میتوانم بگویم تنها حکم بازداشت قبل از انتخابات که آقای مرتضوی داده بود، حکم دستگیری عام خطاب به نیروی انتظامی بود.
اعضای ستاد قیطریه به علت اقدامات مخرب عبدالله رمضانزاده بازداشت شدند.رمضانزاده اقدام به جمعآوری افراد مشکوک و مخل امنیتی در داخل آن ستاد کرده بود و دست به تحریکات امنیتی زده بود.
در تمام طول سال 88 که مسئولیت قضائی داشتم، متهمان بازداشتشده توسط اطلاعات ناجا، اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات را بازجویی میکردم و به هیچ متهمی توهین نکردم و برخورد توأم با خشونت نداشتم.
سال 88 پس از سخنرانی 23 خرداد احمدینژاد، افراد غیر دانشجو در دانشگاه تهران تجمع كردند. مردم دانشجویان را زده بودند و هیچکدام از عوامل ناجا و بسیج دخالت نداشتند.
دانشجویان به اشتباه كتك خوردند. همه هم خونین بودند. برای آنکه با آن وضع به خوابگاه نروند و علیه نظام تبلیغ نشود، برای همه آنها لباس، آب معدنی و ساندویچ کالباس خریدیدم. همه لباسها تکهپاره بود. آب و غذا دادیم و با دو اتوبوس، اتوبوسی از زیر قرآن آنها را رد کردیم.
راستش سختترین روز کاریام 29 خرداد سال 88 بود.
در دوران دستگیریهای سال 88 هیچ فرزند شهیدی را بازداشت نکردم.
بنده تا ساعت 12 شب حدود 400 نفر را پس از پالایش اولیه آزاد کردم و در 19 تیر از 270 نفر باقیمانده بنا به تشخیص شخصی خودم به آن دلیل که در اوین فضای مناسب برای نگهداری آنها موجود نبود، پس از رایزنی با مسئولان کهریزک و تهیه فضای مناسب، 140 نفر به بازداشتگاه کهریزک و 140 نفر را به اوین اعزام کردم که متأسفانه پس از پنج روز سه نفر از آنها به علت شرایط نگهداری و بدرفتاریهای انجامشده فوت کردند.
من عذرخواهی احتمالی مرتضوی از باب توبه درباره عملکرد خودم را بدون نتیجه و فاقد آثار حقوقی میدانم.
بنده تمامی مسئولیتهای اعزام آن افراد به کهریزک را پذیرفته و میپذیرم که آقای مرتضوی هیچ نقشی در آن نداشته است.
نهتنها خودم اعلام توبه نمیکنم، بلکه توبه احتمالی آقای مرتضوی را هم فاقد آثار حقوقی و شرعی میدانم.
از 16 متهم کهریزک که آزاد شده بودند بازجویی کردم، همگی گفتند هیچ مشکلی نبوده و مورد ضربوشتم قرار نگرفتهاند.
اگر میدانستم پسر آقای روحالامینی در آن جمع است بی بروبرگشت او را به احترام پدرش آزاد میکردم.
دریچه
صاحبخبر -
نظر شما