به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ظهر آدینه حادثه ایستگاه متروی «پارسونگرین» انگلیس، رسانههای جهان را لرزاند؛ انفجاری تروریستی که 22 زخمی برجای گذاشت. احتمال وجود بمبی دیگر موجب شد صدها نیروی پلیس و گروههای ویژه فضای لندن را امنیتی کنند؛ لندننشینها با هراس در خانههای خود پناه گرفتند و وحشتزده روی صفحات گوشیهای هوشمندشان اخبار را دنبال کردند. «بیبیسی» هم از نشست اضطراری موسوم به «کبرا» توسط ترزا می، نخستوزیر بریتانیا، با وزرا و مقامهای امنیتی انگلیس برای بررسی حادثه متروی لندن خبر داد تا بگوید ابعاد حادثه گسترده است. اما واقعیت ماجرا چیست؟
ظاهرا یک بمب دستساز درون یک سطل سفیدرنگ، پیچیده در کیسه نایلونی، در یکی از واگنهای متروی لندن منفجر شده و بر اثر این انفجار کوچک، حدود 22 مسافری که در جوار آن بودند کمی دچار سوختگی سطحی شدهاند؛ نه واگن مترو به آتش کشیده شده و نه کسی بهطور جدی آسیب دیده است. البته از نظر رسانههای انگلیس، سوختن چند تار موی طلایی یک مرد بریتانیایی هم موجب میشود او یکی از قربانیان حادثه به شمار آید. حال آنکه به نظر نمیرسد بتوان انفجاری را که حتی نتوانسته سطل پلاستیکی حاوی مواد منفجره را ذوب کند، یک «حمله تروریستی» خواند.
گرچه همین اتفاق کوچک توانست بریتانیاییهایی را که هر روز در رسانههایشان خبر مهاجرت تروریستها به انگلیس را میخوانند و در سینماهایشان مسلمانان رادیکالی را میبینند که تمام تلاششان منفجر کردن بمبهای بیولوژیک در خیابانهای لندن است، حسابی بترساند. رسانههای انگلیسی هم در این میان توفان بهپا کردند؛ از با آب و تاب تعریف کردن آتشسوزی و انفجاری که مترو را مختل کرده تا تیترهای سنگینی چون «حمله تروریستی» و «وحشت در متروی لندن» که تیتر یک همه رسانهها شد و بعدتر هم خبر تعقیب عامل «خطرناک» این حادثه «تروریستی» که میتواند انفجار دیگری را در هر نقطه از شهر رقم بزند!
همین جنجالآفرینی رسانهها هم موجب شد رهبران جهان برای محکومیت این حادثه و همدردی با قربانیان از یکدیگر سبقت بگیرند و بر ضرورت «مقابله با تروریستها» تاکید کنند. ترامپ هم در اظهاراتی مثل همیشه عجیب، خواستار «قطع اینترنت» برای مقابله با تروریستها شد.
بزرگنمایی اتفاقاتی از این دست در اروپا اقدام جدیدی نیست؛ لابهلای حوادث مهم تروریستی اروپا چون حمله به روزنامه «شارلی ابدو» در فرانسه، بمبگذاریهای بروکسل یا تیراندازی در سالن کنسرت منچستر، رسانههای غرب هر اقدامی را که پتانسیل وحشتسازی در میان مردم را داشته باشد و بتوان آن را به یک مسلمان، ترجیحا از نوع مهاجر نسبت داد، به تیتر نخست خود تبدیل میکنند؛ چراکه به گفته تحلیلگران، افکار عمومی این کشورها باید توجیه شوند که چرا مالیاتهای گزافشان برای مداخله و لشکرکشی در خاورمیانه هزینه میشود و باور کنند این اقدامات به نفع خودشان و برای تامین امنیتشان است. نمونهای از این بهرهگیری رسانهای را میتوان بهخوبی در واکنش رئیسجمهور آمریکا دید که از فضاسازی رسانهای بهره گرفت تا بار دیگر برنامههای خود را پیش ببرد و در کنایه به کسانی که مخالف سیاستهای ضدمهاجران او هستند، گفت: «ممنوعیت ورود به ایالات متحده باید خیلی بزرگتر، سختتر و مشخصتر باشد، اما بهطور احمقانهای این چیزی نیست که با آداب سیاسی جور باشد.»
در حالی که 22 مجروح سطحی انگلیسی توجه مردم جهان را به خود جلب کردهاند، بیش از دو سال است که هزاران مسلمان در یمن آوارهاند و با سوءتغذیه، نبود خدمات بهداشتی و آیندهای نامعلوم دست و پنجه نرم میکنند و هر روز خانههایشان بر سرشان آوار میشود. همین پنجشنبه گذشته در جریان دو حمله انتحاری در جنوب عراق، دستکم ۷۴ نفر کشته و ۹۴ تن زخمی شدند اما رهبران سیاسی جهان برای محکوم کردن این اقدامات گامی برنداشتند. این قربانیان مسلمان مثل همیشه به تیتر رسانهها تبدیل نمیشوند؛ شاید چون نه چشمان آبی دارند و نه موهای طلایی؛ گویا برای مردن آفریده شدهاند و شامل حقوق بشر نمیشوند.