شناسهٔ خبر: 20677042 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: برهان | لینک خبر

انقلاب اسلامی، تشکیل دولت اسلامی و ارائه دستگاه سنجشی

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی برهان/سجاد ریحانی؛ رهبری معظم انقلاب به عنوان راهبر انقلاب اسلامی، سومین مرحله از مراحل پنجگانه ی تحقق اهداف انقلاب اسلامی را تشکیل "دولت اسلامی" می دانند. در این مرحله، که در حال حاضر نیز در آن به سر می بریم، "برای اینکه آن مقصود –یعنی کشور اسلامی- به طور کامل محقق شود، احتیاج است که دستگاه حاکمه ی کشور در عمل خود، در سازماندهی خود و در چگونگی رفتار خود، به طور کامل اسلامی عمل کند"   [1]   " این نظام اسلامی فقط شکل نیست محتوایی دارد یعنی کارهایی باید در واقعیت زندگی مردم انجام بگیرد. تحقق این واقعیتها در زندگی مردم، مردان و عناصر مومن و معتقد به خودش را – که دارای صفات وخصوصیات لازم هم باشند- می طلبد؛ این می شود دولت اسلامی" [2] .
 
به تصریح رهبری انقلاب، دولت در واژه ی دولت اسلامی علاوه بر هیئت دولت و قوه ی مجریه شامل رهبری، قوه ی مقننه، قوه ی قضاییه و همه ی مسئولان کشور می شود و اساسا در این مرحله مخاطب، همه ی مسئولین و کارگزارن نظام هستند؛ که باید ضمن اسلامی شدن و انتفاع بیشتر ایشان از اسلام ناب چه در مقام اندیشه، که شامل دستگاه فکری و نظام محاسباتی افراد می شود و چه در مقام عمل، که تطابق بیشتر عملکرد آنان با موازین اسلامی، سنت رسول خدا (ص) وسیره ی ائمه ی هدی (ع) بویژه امیرالمومنین (ع) می باشد،  جامعه را به سمت اسلامی شدن پیش برند. بدیهی است در ساختار سیاسی امروز کشور، بنابه اختیارات بیشتر و قدرت اجرایی برتر دولت و دولتمردان، که به موجب این اختیارات گسترده، اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی، رئیس جمهور را به عنوان عالی ترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری معرفی می نماید، جایگاه ویژه ای در تحقق دولت اسلامی دارد.
 
با توجه به اینکه تشکیل دولت اسلامی مستحضر به تصدی مسئولیت ها توسط کادر در تراز دولت اسلامی است، انقلاب اسلامی، ملاک های مهمی را برای کارگزاران ارئه می نماید تا به صورت طبیعی میزان امتیازی که افراد از این ملاک ها اخذ می نمایند، معیاری برای بکارگیری آنان در مسئولیت های نظام اسلامی باشد. از شاخصه های اساسی انقلاب اسلامی، ارئه ی همین معیار های مشخص برای سنجش افراد و رویدادها است. این معیار ها "دستگاه سنجشی" را شکل می دهند تا فرد بتواند در یک نظام معنایی، سنجه هایی را برای تشخیص میزان تطابق سوژه ها با انقلاب اسلامی لحاظ نماید. این "دستگاه سنجشی" معیار ها و قواعد ثابتی را بر موضوعات حاکم می داند و موجب می شود تا، در یک نگاه کلان و راهبردی ریل گذاری ثابتی برای پیشروندگی انقلاب اسلامی صورت پذیرد و سلایق مختلف سیاسی و فرهنگی نتوانند کشتی انقلاب را فراخور نگاه خود و طوفان حوادث به سمت دلخواه متمایل نمایند. خصیصه ی بارز این سنجه ها و شاخصه ها، ثابت و دائمی بودن آنان است که از یک سو آنان را از قید زمان و مکان خارج کرده و برای همه ی ایام و همه ی مکان ها معتبر می نماید و از دیگر سو از طرح تفاسیر و قرائت های مختلف از این استانداردهای مشخص جلوگیری می کند. به عنوان یک قاعده می توان بیان داشت "حقایق بشری و اصالت های بشری با گذشت زمان تغییر پیدا نمی کنند. انسانها از اول تاریخ تا پایان دنیا، همیشه عدالت را دوست داشته اند و به عدالت نیازمند بوده اند؛ این تغییر پیدا نمیکند." [3]
 
تجربه ی تاریخی نشان داده است این معیارها تا آن حد قوی و اصولی هستند که اگر دولتها، احزاب و جریانات سیاسی و فرهنگی، اشخاص و فعالان و... نتوانند خود را با این معیارها تطبیق دهند، به صورت طبیعی از گردونه ی انقلاب اسلامی حذف یا به حاشیه خواهند رفت. اتفاقی که نمونه ی آن را می توان در مورد جریان لیبرال از اوایل انقلاب تا کنون مشاهده کرد. نگاه های تساهلی و تسامحی در حوزه های فرهنگی و اندیشه ای، سیاست های سرمایه سالارانه ی اقتصادی، سیاست های غرب باور و رفتارهای دست پایین در سیاست خارجه، نگاه های قبیله گرایانه ی سیاسی در مدیریت کشور و... از مواردی بوده که بخاطر دوری از معیارهای انقلاب اسلامی موجب شد تا این جریان توان پیشبرندگی انقلاب اسلامی ناب و با قرائت درست امامین انقلاب اسلامی را نداشته باشد و نهایتا یا با استعفا یا با فرار یا با رای مردم از دایره ی مدیریت جامعه به حاشیه رانده شده و کنار گذاشته شود.
 
مشخصا آنچه در دولت اسلامی دنبال می شود تحقق استاندارهای ثابتی است که در نظام معنایی انقلاب اسلامی تعریف شده اند؛ بعبارتی" معنای شعار دولت اسلامی این است که ما میخواهیم اعمال فردی، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظام های بین المللی و نظام سلطه ی امروز جهانی را به معیارها و ضوابط اسلامی نزدیکتر کنیم... رسیدن به آن هدفها، مردان خودش را می خواهد... یعنی کسان و عناصر و کارگزاران خودش را می خواهد."   [4]لذا برای انتخاب مسئولین در دولت اسلامی، سنجه هایی وجود دارد که باید در واگذری مسئولیت به افراد این سنجه ها لحاظ شود تا "انقلاب به دست نا اهلان نیفتد".
 
 بر اساس نگاه اسلامی، به عنوان محور اصلی انقلاب اسلامی و محتوای حرکت، آنچنانکه در کلام و سیره ی عملی امامین انقلاب نیز مشهود است، مسئولیت، به نوعی امانت الهی محسوب می شود که پذیرندگان آن امانتداران آن هستند و شرط امانتداری در این امانت بزرگ اقتضا می نماید تا افراد در خود آمادگی پذیرش این بار امانت را ایجاد نمایند. "مسئولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطی که متعلق به یک مسئول دولت اسلامی است، تطبیق کنند. یا چنان افرادی -اگر هستند- سرکار بیایند؛ یا اگر ناقصند، خودشان را به سمت کمال در آن جهت حرکت دهند و پیش ببرند." [5] "هر کدام از شما تلاش کنید که برای این مسئولیت ها خودتان را با الگوی اسلامی منطبق سازید؛ یعنی دینتان، تقوایتان، رعایتتان، نسبت به حال مردم، رعایتان نسبت به شرع، رعایتتان نسبت به بیت المال، اجتناباتان از خودخواهیها، و خود پرستی ها و رفیق بازی ها و قوم و خویش پرستیها و اجتنابتان از تنبلی و بیکارگی و بی عملی و هوی و هوس و این چیزها، مطابق با الگوی اسلام باشد. هرکدام از شما بتوانید در این زمینه ها کار خودتان را بکنید و پیش بروید و خودتان را بسازید." [6]
 
با نگاه "امانت محورانه" به مسئولیت، دیگر زد و بندهای جناحی و سیاسی نمی تواند جای "شایسته سالاری" را بگیرد و هرکسی نمی تواند بخاطر نزدیکی به یک جریان خاص، در معرض انتخاب برای تصدی مسئولیت قرار گیرد و بدون این آمادگی نیز کسی نمی تواند به آن افراد مسئولیت واگذار نماید؛ طبیعتا با حصول شاخص های کارگزار دولت اسلامی در افراد است که، دولت اسلامی محقق می شود. "دولت اسلامی که بتواند مقاصدی را که ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تامین کند، دولتی است که در آن رشوه نباشد، فساد اداری نباشد، ویژه خواری نباشد، کمکاری نباشد، بی اعتنایی به مردم نباشد، میل به اشرافیگری نباشد، حیف و میل بیت المال نباشد، و دیگر چیزهایی که در یک دولت اسلامی لازم است. در تعالیم امیرالمومنین (ع)، در نهج البلاغه، همه ی اینها وجود دارد."   [7]
 
 بنابراین، به منظور تحقق دولت اسلامی، در ابتدا نیاز است تا مسئولین دست به اصلاح خود بزنند و با تلاش برای کسب معیارهای کارگزار دولت اسلامی، آمادگی برای شکل گیری دولت اسلامی را در خود ایجاد نمایند"این مرحله سوم است... اگر نماینده مجلسیم، اگر عضو دولتیم، اگر از مسئولان قضایی هستیم، اگر روحانی هستیم، هرکجا قرار داریم، اولین و مهمترین وظیفه را اصلاح کار خود بدانیم؛ چون اصلاح شخص ما، صرفا اصلاح شخص نیست؛ ما منشا اثریم، و یک کلمه حرف و یک امضا و یک تصمیم گیری من و شما در جامعه تاثیر می گذارد. ما اگر خود را اصلاح کردیم، جامعه را اصلاح کرده ایم... حالا من و شما اگر فه فکر خودمان باشیم، به طور طبیعی غریقها را نجات داده ایم. اگر ما خود را اصلاح کنیم، جامعه اصلاح شده است. پس تشکیل دولت اسلامی، مرحله سوم است." [8] "الآن وظیفۀ ما این است که هر کداممان، در هر جا که هستیم و در حدی که هستیم، ما جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را در خودمان اجرا نکنیم، نمی توانیم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم. اگر آن کسی که در رأس حکومت است، مثلِ مثلاً رئیس جمهور یا نخست وزیر، اگر خودش اصلاح نکند خودش را و اگر خودش تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی تواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلام باشد. و هر یک از آن قدرتها، صاحب قدرتها کسانی که در رأس قدرتها واقع شده اند، مثلِ مثلاً رئیس ستاد، مثل رئیس کل ژاندارمری، مثل سایر رؤسا، تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند، اینها نمی توانند ریاست اسلامی داشته باشند ."   [9]
 
 شاخص هایی مانند اعتقاد نظری و عملی به اسلام، عینیت بخشی به اسلام در جامعه، مورد قبول مردم بودن، رعایت عدالت، امانتداری، حساسیت نسبت به بیت المال، عدم ثروت اندوزی و رانت خواری، تعهد و تخصص، چشیدن طعم محرومیت، اولویت دادن به مستضعفین، آغاز اصلاح گری از خود، سادگی و نفی تجملات، عدم اشرافیگری، مردمی بودن، تلاش و خستگی ناپذیری و... از مهمترین سنجه هایی هستند که "دستگاه سنجشی" انقلاب اسلامی، برای انتخاب کارگزاران و واگذاری امانت مسئولیت به آنان، به مخاطب خود ارائه می نماید. در تمامی سنجه های این دستگاه، دو عنصر "اسلام" و "مردم" به صورت برجسته مورد تاکید قرار می گیرد. بعبارتی از آنجایی که انقلاب اسلامی معتقد است سعادت دنیوی و اخروی جامعه تنها با اجرای بی کم و کاست اسلام محقق می شود لذا هدف گذاری تمام شاخصه ها به گونه ای است که اسلام برای سعادت مردم در جامعه جاری و ساری شود و مردم طعم مدیریت اسلامی را بچشند. "شما فکری بکنید که این معنای اسلامی، این جمهوری به معنای اسلامی، به همین معنا که عرض کردم که محتوا اسلام باشد، تو دانشگاه وقتی برویم اسلام باشد، تو دادگستری وقتی برویم اسلام باشد، تو وزارت خارجه برویم اسلام باشد، تو ادارات برویم اسلام باشد،تو بازار برویم اسلام باشد، صحرا برویم اسلام باشد، شهر برویم اسلام باشد، کوشش کنید که این معنا حاصل بشود.اگر این معنا حاصل شد شما تا آخر پیروز هستید."   [10]
 
بر این اساس باید افرادی در راس امور قرار گیرند که بیشترین قرابت را به آموزه های دینی و مبانی انقلاب اسلامی ، که نگاه به تعهد و تخصص افراد دارد، داشته باشند. این نگاه دقیقا مقابل نگاهی است که تمایل دارد با علقه های سیاسی و جناحی، و نه با در نظر گرفتن میزان تطابق اشخاص با شاخص های انقلاب اسلامی افراد را برای مسئولیت های مختلف انتخاب نماید.
 
نتیجه گیری:
 
رهبری معظم انقلاب پنج گام را برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی طرح نموده اند. این پنج گام شامل انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه و کشور اسلامی، امت اسلامی (تمدن بزرگ اسلامی) می باشد. در نگاه رهبری، انقلاب اسلامی، در حال حاضر در گام سوم خود یعنی مرحله تشکیل دولت اسلامی به سر می برد. در این مرحله به منظور تشکیل دولت اسلامی، حضور کادر در تراز انقلاب اسلامی، در مسئولیت ها، بعنوان اولویت قلمداد می شود. هرچند واژه ی دولت شامل تمام قوا و همه ی مسئولین می شود اما به هر حال دولت به معنای هیئت دولت، با توجه به حدود اختیارات گسترده، نقش مهمی در شکلگیری این مرحله دارد. انقلاب اسلامی با ارئه ی معیارهای ثابت و سنجه های همیشگی، "دستگاه سنجشی" را به مخاطبان خود ارائه می کند تا انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت ها، که بر اساس آموزه های دینی، در نظام اسلامی، یک امانت الهی محسوب می شود، منوط به تطابق هر چه بیشتر ایشان با سنجه های این دستگاه باشد. انقلاب اسلامی با ارائه ی این "دستگاه سنجش" در نظام معنایی مشخص، اجازه ی برخورد سلیقه ای و متاثر از تمایلات سیاسی و فرهنگی، برای واگذاری یا حتی پذیرش این امانت به افراد را، نمی دهد. این شاخصه ها با محوریت دو عنصر" اسلام" و "مردم"، در نگاه امامین انقلاب قابل احصا می باشند. امام خمینی (ره) در سال  66‏ در مورد ملاک های انتخاب افراد برای مسئولیت های مختلف، اینگونه می فرمایند:
 
"به همۀ مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده ازامکانات و تصدی مسئولیتها و ادارۀ کشور و بالاخره جایگزین همۀ سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان، چهرۀ کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکۀ ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایی که در ‏خانه های مجلل، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همۀ رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند."
‏‏
 پی نوشت ها:

 

[1]    مقام معظم رهبری، 28/5/84
[2]   مقام معظم رهبری،  21/9/80
[3]مقام معظم رهبری- 28/5/84  
[4]مقام معظم رهبری- 8/6/84  
[5]21/9/80 مقام معظم رهبری
[6]  مقام معظم رهبری- 12/9/79
[7]مقام معظم رهبری- 28/5/84  
[8]مقام معظم رهبری- 21/9/80  
[9]امام خمینی (ره)- 4/4/58
[10]صحیفه نور جلد 7 صفحه 47، 11/3/1358
 

*سجاد ریحانی؛ کارشناس ارشد علوم سیاسی/انتهای متن/