خشونت جنسی علیه کودکان مشکلی جهانی است و سطح بالای خشونت جنسی علیه کودکان و همچنین کم بودن میزان حمایت بعد از آن میتواند منجر به مشکلات طولانیمدت از جمله بارداری ناخواسته، افسردگی و بیماری شود. بیماریهای روانی مانند افسردگی یا سایر تغییرات روانی مانند روابط اجتماعی ضعیف و عزت نفس پایین از دیگر پیامدهای تجاوز جنسی علیه کودکان است که باعث افزایش خطر ابتلا به بیماریهای مزمن میشود. شناخت شیوع خشونت جنسی آسان نیست چرا که بسیاری از سوءاستفادههای جنسی از کودکان به دلایل مختلف گزارش نمیشود. خشونت جنسی علیه کودکان نقض گسترده حقوق کودکان و تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسی علیه کودکان نقض حقوق بشر است، با این حال، این آسیب اجتماعی، واقعیتی جهانی است که در همه کشورها و گروههای اجتماعی رخ میدهد.
خشونت جنسی میتواند به شکل سوءاستفاده جنسی، آزار و اذیت، تجاوز جنسی یا استثمار جنسی به صورت فحشا یا پورنوگرافی کودکان بروز کند. خشونت جنسی میتواند در خانه، مؤسسات، مدارس، محلهای کار و سایر مکانها، در جوامع در حال توسعه و توسعهیافته اتفاق بیفتد. تجربیات خشونت جنسی علیه پسران نیز گزارش میشود، اما میزان آن کمتر از گزارشهای مربوط به دختران است. خشونت جنسی میتواند پیامدهای جسمانی، روحی و اجتماعی جدی کوتاه و طولانیمدت نهتنها برای قربانیان بلکه برای خانوادهها و جوامع نیز داشته باشد که این پیامدها شامل افزایش خطر ابتلا به بیماری، بارداری ناخواسته، اختلال روانی، داغ بدنامی، تبعیض و مشکلات در مدرسه برای کودک قربانی میشود. کودکانی که خشونت جنسی را تجربه میکنند، از آسیبهای روانشناختی درازمدت، پیامدهای بهداشتی از جمله عفونتهایی چون ایدز و حاملگیهای زودرس رنج میبرند.
همهساله تعداد زیادی از کودکان قبل یا بعد از سوءاستفاده جنسی به قتل میرسند و در اکثر موارد مجرمان یک عضو خانواده، آشنا یا کسانی هستند که به نوعی با کودک در ارتباط هستند. ارتباطی قوی میان محرومیت اجتماعی کودکان و سوءاستفاده جنسی از آنها وجود دارد. کودکانی که از مراقبت کافی برخوردار نیستند یا آگاهی لازم توسط والدین، مدرسه و رسانههای اجتماعی در مورد عدم اعتماد به افراد غریبه و چگونگی مراقبت از خود به آنها داده نمیشود، بیشتر در معرض خطر سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند. عدم پوشش گسترده موارد تجاوز به کودکان توسط رسانههای جمعی و پنهان نگاه داشتن آمارهای مربوط به این آسیب اجتماعی موجب پایین بودن آگاهی عمومی از این جرائم و پایین ماندن حساسیت اعضای جامعه نسبت به وقوع این دست واقعیتهای تلخ میشود. به هر میزان امنیت اجتماعی، نظارت پلیس یا هنجارهای اجتماعی ضعیفتر عمل کنند، احتمال قربانی شدن کودکان افزایش مییابد. عدم امکان ازدواج برای اکثر افراد مجرد جامعه، مشکلات و اختلافات خانوادگی و عدم تأمین نیازهای جنسی به صورت مشروع در درون خانواده نیز میتواند مجرمان را به سمت انحرافات جنسی تشویق کند. منحرفان جنسی نیز از جمله کسانی هستند که مرتکب این نوع جرائم میشوند.
برای مقابله جدی با این آسیب اجتماعی که نهتنها وجدان جمعی را هر چند وقت یکبار جریحهدار میکند، بلکه نظم اجتماعی را نیز خدشهدار میکند، ضرورت دارد قوانین، سختگیرانهتر با این دسته از مجرمان برخورد کند، سیاستها و مقررات مربوط به امنیت اجتماعی مورد تجدیدنظر قرار گرفته و با قوت و به صورت فراگیر اجرا شود، حقوق کودکان در خانواده و جامعه توسط دولت و نهادهای نظارتی به عنوان یک امر اساسی مطرح و بر رعایت دقیق آن تأکید شود، هنگام وقوع جرائم علیه کودکان که در واقع قشری هستند که توان دفاع از خود را در مقابل متجاوزان ندارند، رسانه ملی به طور وسیعی پوشش خبری داشته باشد تا خانوادهها بیشتر در مراقبت از فرزندان خود دقت کنند و متجاوزان با خیال آسوده به دنبال طعمهای دیگر نگردند. از متخصصان در این زمینه دعوت شود تا ضمن تحلیل علمی علل و پیامدهای این نوع جرائم برای فرد، خانواده و جامعه راهکارهای لازم به خانواده و نهادهای ذیصلاح جهت اجرا در سطح ملی و محلی داده شود. مقابله با سوءاستفاده جنسی یا هر نوع سوءاستفاده دیگر از کودکان نیازمند مشارکت همه بخشها از جمله نهادها و سازمانهای فعال در زمینه رفاه اجتماعی، نهادهای آموزشی، قانونگذاران، فعالان جامعه مدنی، نهادهای مذهبی، رسانهها، خانوادهها و خود فرزندان است.
با توسعه دانش و مهارتهای لازم و پیشگیری از وقوع این نوع جرائم میتوان انواع اشکال خشونت علیه کودکان را به میزان بسیار زیادی کاهش داد تا دیگر شاهد قربانی شدن «آتنا»های دیگر نباشیم.
* سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملارد
طاهره میرساردو*
دکترای جامعه شناسی