از همان دورانی که در آبادی و روستا زندگی میکردم علاقه زیادی به تئاترهای محلی و تعزیه خوانی که در آن دوران بسیار در روستاها رایج بود، داشتم.یکی از سرگرمیهای ما این بود که در مناسبتهای مختلف تعزیه خوانی برگزار میکردیم.حضور در آن نمایشهای محلی باعث شد که به هنر تئاتر علاقمند شوم و خاطرم هست در دورانی که در کرمان مشغول تحصیل و زندگی بودم آقای مجید محسنی به شهر ما سفر کرد و مرا تشویق کرد تا به تهران بروم و در آنجا تحصیلات تئاتر آکادمیک انجام دهم و بازیگر تئاتر شوم.زمانی که وارد مدرسه هنرهای دراماتیک شدم با سعید نیکپور و مرحوم علی حاتمی هم کلاس شدم و بازیگری را دوست داشتم و حتی در چند تئاتر به ایفای نقش پرداختم.خاطرم هست که در شهر کرمان دو سینما وجود داشت و من از بس عاشق فیلم دیدن بودم و از نظر مالی سخت بود که مدام به سینما بروم، در یکی از آن سینماها استخدام شدم تا بتوانم فیلمها را رایگان تماشا کنم.کار من در آن سینما این بود که روی یک کاغذ تبلیغ بنویسم و روی دیوارهای شهر بچسبانم و به نوعی تبلیغ فیلمهای در حال اکران را بکنم؛ لطفش در این بود که میتوانستم بدون خریدن بلیت در سینما فیلم ببینم،خصوصا اینکه تمرکز اصلی ام در زمان تماشای فیلم بر روی حفظ دیالوگ شخصیتهای داستان بود و دوست داشتم که آن دیالوگها را مدام با خودم تکرار کنم.همین عادت در نوشتن من هم وارد شد و هر زمان که داستانی مینویسم ابتدا آن را تمام میکنم و بعد سراغش میروم و ویرایشش میکنم. اما به دلیل علاقهای که به سینما داشتم، طوری این داستانها را مینویسم که معمولا چندان نیاز به ویرایش ندارند.بنده همواره بر این باور بوده ام که سینما و ادبیات میتوانند و باید مکمل یکدیگر باشند.انسان اولیه قبل از اینکه نویسنده باشد، سینماگر بوده و تصاویر روی دیوار غارها، مجسمهها و وسایل قدیمی این موضوع را ثابت میکند.انسان از ابتدا ذهنش تصویرگر بوده و این امر امروزه با کمک ابزار و تجهیزات در قالب سینما و تصویر امکانپذیر شده است. هرکس که کتابی میخواند، بهدلیل نوع برداشت و تصویرسازی ذهنیاش از داستان، تبدیل به یک فیلمساز میشود.بنابراین همانطور که سینما در برخی از مسائل وام دار ادبیات است، ادبیات نیز میتواند از برخی الگوهای سینمایی استفاده کند.یکی از مشکلاتی که داستاننویسان اغلب با آن سر و کار دارند، زیادهگویی است.هر جمله و خطی که در یک داستان نوشته میشود باید در یک جای قصه مورد استفاده قرار بگیرد.داستاننویس نباید صرفا یک داستان را روایت کند، بلکه باید تصویر درستی از آنچه در داستانش اتفاق میافتد به مخاطب ارائه بدهد و اگر نویسندگان این کار را انجام دهند، داستانهای آنها میتوانند به عنوان فیلمنامه مورد استفاده قرار بگیرند.
* نویسنده، روزنامهنگار و فیلمنامهنویس
∎