به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، مرحوم ابوالفضل عرب پور مشهور به خیاط مراجع و علما، صبح امروز در سن 87 سالگی در قم به دیار باقی شتافت.
پیش از این خبرنگار تسنیم در گفتوگویی تفصیلی به بیان خاطرات این پیرمرد باصفا پرداخت که در ادامه میخوانید:
پیدا کردن کسی که لباس بسیاری از بزرگان عالم اسلامی و حتی جهان را میدوزد، کار سختی نیست، کافی است از چند نفر بپرسی چهکسی بهترین لباس را برای روحانیون میدوزد تا تو را به مغازهای کوچک در منطقه مرکزی شهر قم راهنمایی کنند، جایی که لباسهای مراجع و علما آماده هستند تا پس از نهایی شدن، تحویل شوند.
ابوالفضل عربپور، بهجز علما و مراجع، برای رئیس جمهور هم که بعد از 8 سال، دوباره یک روحانی است، لباس میدوزد. گفتوگوی تسنیم با خیاط ویژه امام راحل و مراجع عظام تقلید را که در مقطعی برای رهبر معظم انقلاب نیز لباس دوخته است در زیر میخوانید:
مغازهای کوچک، مشتریانی بزرگ!
از پلهها که پایین میروی صدای چرخ خیاطیاش گوشنواز است، انگار سکوت عصرگاهی را همین صدای چرخ خیاطی شکسته است، وارد مغازه که شدم با پیرمردی مهربان روبهرو شدم که خود را ابوالفضل عربپور معرفی کرد و گفت که 84 ساله است.
پیرمرد که مشغول برش و کودک زدن یک لباده بود از خاطرات کودکیاش گفت، از اینکه از 8سالگی وارد بازار کار شده، از این که همزمان در مکتبخانهها و در محضر طلاب مشغول به فراگیری زبان عربی و تلاوت قرآن شده بود.
پیرمرد خیاط از آرزوهایش گفت، از اینکه بزرگترین آرزویش تحصیل در حوزههای علمیه بوده و محقق نشده است، از تعصب زیاد از اندازه پدری گفت که اجازه تحصیل را به او نداده بود زیرا مدارس زمان قدیم به دست مدیران و معلمهای زن اداره میشده و مجبور شد تا 6 دبستان تحصیل کند.
پیرمرد خیاط با ظرافت تمام یقه لباده را برش میزند و از سرزنشهایی که در راه خیاطی برای علما شنیده بود، سخن میگفت: همین سبب شد تا در مقطعی مجبور شدم که به خیاطی لباسهای معمول گرایش پیدا کنم و بعد از مدتی هم در قم مغازهای را کرایه کردم و مشغول به کار شدم.
از کارهایی که انجام داده صحبت میکند، از این که برای بیشتر چهرهها لباس دوخته است، با لبخند گفت: خوب یادم میآید که اولین لباس هاشمی رفسنجانی را خودم دوختم، آن روزها در خیابان باجک و بهجای داروخانه حکمت مغازه داشتم، من بیش از 10 بار مغازه عوض کردم تا حالا اینجا مغازه دارم.
خوب برای خیلی از علما خیاطی کردم، برای آیتالله بروجردی، برای آیتالله صدر، آیتالله حجت کوهکمرهای و برای همه مراجع قدیم و جدید لباس دوختم که این افتخار بزرگی است که در این راه و سبک خیاطی کار میکنم.
در حال حاضر هم لباس خیلی از چهرههای مهم را میدوزم، مثلاً لباس سید حسن نصرالله را میدوزم، البته سید حسن نصرالله یک الگوی روبر ارسال کرده که بر اساس آن برایش لباسها را میدوزم.
بزرگترین افتخارم دوختن لباس برای امام خمینی(ره) است، البته امام همسایه ما بود و تعاملات زیادی با امام خمینی(ره) داشتیم، حتی یکی از خانمهای منزل ما شاگرد همسر امام بود؛ حتی زمانی که امام خمینی(ره) نجف بود هم برای ایشان لباس میبردم، در جماران هم برای ایشان و فرزندانشان لباس میبردم که چندین بار از سوی فرزند ایشان برای زیارت کعبه مشرف شدم.
مرد شماره یک جهان فقط یک قبا داشت
با حجتالاسلام رفیعی امام جمعه شاه عبدالعظیم رفتیم نجف تا لباس امام را برای ایشان ببرم که در این سفر پدرم هم همراهم بود، البته وقتی که سوار هواپیما شدیم متوجه شدیم ساواک هم همراه ما آمده، همین که گنبد بارگاه امیرالمؤمنین(ع) را دیدم از ته قلب با حضرت علی(ع) نجوا کردم: "زیارت شما آرزوی قلبی من است اما بهاحترام شما ابتدا به زیارت فرزندت روحالله میروم"، به منزل امام رفتم و با استقبال گرم امام که همسایه قدیم ما بود روبهرو شدم.
عربپور که انگار بخشی از تاریخ شفاهی کشور است خاطرات گذشته را موبهمو مرور میکند، یکباره به خاطراتی از امام خمینی(ره) رجوع میکند و میگوید: آن روزها مغازهای کنار هتل بلوار داشتم که بیش از 35 سال در آن مغازه خیاطی میکردم که یکباره محافظان امام خمینی(ره) من را بردند خدمت امام تا برای ایشان لباس بدوزم.
بهمحض ورود دیدم که امام خمینی(ره) آماده ایستاده تا اندازههای ایشان را برای دوخت لباس ثبت کنم، بعد از دستبوسی امام گفتم: امروزه در قباها برای خوشفرمتر شدن لایی مویی استفاده میکنند، بهسبک جدید لباس را بدوزم؟
آقای انصاری که از نزدیکان امام بود، گفت: این قبای امام هست، این را ببر و کپی همین قبا را بدوز، استفاده از لایی مویی جنبه تشریفاتی دارد. بعد از اینکه به مغازه برگشتم همسایه متوجه شدند که این قبا از امام است و آن را بهعنوان الگو آوردم و همه همسایه برای تبرک قبای امام به مغازه آمدند، در همین لحظه آقای انصاری برای بردن قبای امام آمد و گفت: امام خمینی(ره) همین یک قبا را دارد و دیدار مردمی دارد، امام که نمیتواند بدون قبا حاضر شود، تازه آنجا فهمیدم که مرد شماره یک ایران چقدر سادهپوش است.
بعد از دو روز دو تا قبا برای امام دوخته بودم که یکی از مسئولان دفتر امام مانع دیدار من و امام شدند، خیلی دوست داشتم امام را در حالی که قباها را پوشیده، ببینم. ناراحت و غمگین پشت در نشسته بودم که امام دستور داده بودند که من را ببینند، با دیدن امام در حالی که آن قبا را پوشیده بود خیلی خوشحال شدم که امام خمینی(ره) فرمودند: این قبا بهاندازه یک بند انگشت بلند است، البته آستینها هم به همین مقدار بلند است، خیلی خوشحال شدم که قباها بلند بود و بهواسطه آن توانسته بودم امام را ببینم، البته امام فقط یکی از قباها را برداشت و قبای دوم را فرمودند: به هرکسی دوست داری ببخش.
یکی از بزرگترین افتخاراتم این هست که امام خمینی(ره) سه دعای مهم در حق من کردند، آن روزها در زمان جنگ، همسر دختر یکی از دوستانم شهید شده بود، همسر شهید خواستگاران زیادی داشت اما فقط بهشرط اینکه خطبه عقد او را امام بخواند، حاضر به ازدواج میشود، برای همین منظور من رفتم تهران و با یکی از دوستان که در محضر امام بود صحبت کردم و امام خمینی(ره) خطبه عقد آن خانم را جاری کردند؛ در همان مکان امام برای من سه دعای بسیار خوب خواندند.
من برای مقام معظم رهبری هم لباس دوختهام، اولین لباس را زمانی که ایشان را نمیشناختم برایشان بهقیمت 9 تومان دوختم، البته رهبر معظم انقلاب در زمان ریاست جمهوری لباسهای بیشتری میدوختند، اما از زمانی که به رهبری رسیدند اهل لباس نیستند و بهندرت لباس میدوزند.
بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب به مقام رهبری رسیدند دو بار میلاد امام رضا(ع) دعوت شدم تا برای رهبری لباس بدوزم، البته در یک مقطعی از زمان، فرزند یکی از شاگردانم دارای منصب دولتی بود و بهواسطه حضور او لباسهای رهبری برای مدتی توسط شاگردم دوخته شد.
زمانی که قاریان مصری برای ملاقات با رهبر معظم انقلاب آمده بودند، شحات انور یکی از لبادههایی را که دوخته بودم دیده بود و پرسیده بود: خیاط این لباس کیست؟ که جواب داده بودند عربپور قمی، در آن مجلس رهبر معظم انقلاب پرسیده بودند مگر عربپور قمی زنده است. بعد از آن من را بردند تهران تا برای شحات انور لباس دوختم و رهبر معظم انقلاب دستمزد بسیار خوبی به من داد و آن موقع سه لباده دوختم.
در این دوره نیز برای مراجع قبا و لباده میدوزم، من اصالتاً در منطقه تکیه ملا محمود به دنیا آمدم و آنجا زندگی کردم که امام هم در آن منطقه زندگی کردند و همسایه بودند.
رئیسجمهور مشتری 50ساله من است
علما و مراجعی که به آنها پارچه هدیه میکنند، بیشتر لباس میدوزند. بین چهرههای خارجی نیز مصباحزاده از لندن برای دوخت لباس اینجا مراجعه میکنند، محمدعلی الهی از آمریکا نیز لباسشان را در اینجا میدوزند، البته بهترین لباسها و خوشپوشترین لباسها لباده است که کار من بیشتر دوخت لباده است.
آقای روحانی نیز از دوستان پنجاهساله من است که از ابتدای ریاست جمهوری تاکنون نیز چندین دست لباده برای ایشان دوختهام که خودم برای دوختن لباسهای رئیس جمهوری به تهران میروم، در حال حاضر هم قبای آیتالله جوادی آملی به مرحله پرو رسیده و در مغازه حاضر است.
من بهقدری عاشق خیاطی هستم که تاکنون فکر تغییر شغل را نداشتهام، در یک مقطعی مجبور شدم برای کار به تهران بروم، چون مادرم فوت کرده بود و پدرم من را بهعنوان مانعی بر سر راه خود میدید، در چهارده سالگی مجبورم کرد که ازدواج کنم و اکنون هم 9 فرزند دارم که پسرانم هم به خیاطی اشتغال دارند و در حال حاضر هم پسر بزرگم در خیابان چهارمردان مغازه خیاطی دارد که بیشتر اوقاتش را به من کمک میکند.
35 نفر شاگرد خیاط، حاصل سالها تلاش خیاط قمی
من شاگردان زیادی را تربیت کردهام که 35 نفر از شاگردانم در حال حاضر مغازه خیاطی دارند، رمز موفقیت من در این ایام و در کارهایم سحرخیزی است، من روزانه بیش از 14 ساعت کار میکنم، من قبلاً تا 21 ساعت در روز هم خیاطی کردم.
به شیشه مغازه خیاط ماهر مراجع که این روزها شهرتش جهانی شده است عکس برخی از مشتریهایش چسبیده است که در این میان تصویر نوه آیتالله بروجردی، فرزند آیتالله مرعشی، حجتالاسلام انصاریان، آیتالله صالحی خوانساری، آیتالله مکارم شیرازی، امام جمعه کاشان، آیتالله جوادی آملی، آیتالله سبحانی و فرزند آیتالله یثربی به چشم میخورد.
پیرمرد خیاط با لبخند ملیحی ما را بدرقه میکند و لباده سورمهای را کوک میزند تا هرچه زودتر به صاحبش تحویل دهد.
گفتوگو از زهرا رئیسی
انتهای پیام/
∎