ما میتوانیم تعیین کنیم و حتی تصمیم بگیریم که با چه چیزی ترکیب شویم ولی نمی توانیم اساساً ترکیب نشویم. ما میتوانیم تصمیم بگیریم که به جای N با M ترکیب شویم و یا به جای این دو با Z یا A ترکیب شویم ولی نمیتوانیم به صورت مطلق ترکیب نشویم.
ضابطه و قاعدة جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، با نوع درون و برونی که برای ماتعبیه شده است، ترکیب است و بس! ما دیگر نمیتوانیم ترکیب نشویم. ازاینرو، لحظه لحظه زندگی ما، آغشته به ترکیب است و روزهای ما مملو از ترکیبهایی است متنوع٫
حال اجازه بدهید نظریه اصلی این نوشته را در همین جا طرح کنیم و آن اینکه: زندگی ما، روی ریل ترکیب ایستاده است و هر گاه که حرکت میکند یا ترمز میکند، روی این ریل است و هر گاه ترکیب متوقف میشود یا به هر دلیل دچار مانع و آسیب میشود، ما دچار آشوب و آسیب میشویم و دست به جستجو و تفحص در قطار و ریل میزنیم.
انسان امروز به ترکیب پیوسته است. هر لحظه در حال ترکیب به صورت عملی است یا به فکر ترکیب است. این ترکیب الزاماً انسانی ر عینی نیست بلکه میتواند شکلی مجازی و حتی وهمی و خیالی پیدا کند. ممکن است با سکوتی طولانی و وقفهای ممتد همراه باشد ولی هر چه هست یا ترکیب است یا برای ترکیب.
ما به جایی رسیدهایم که به ترکیب عادت پیدا کردهایم. ترکیب شدن جزو سرشت و ساختار انسان امروز است. به جهت همین ساختار و ترکیب، انسان جدید نمیتواند ترکیب نشود و نمیتواند بدون ترکیب به لحظهها و ساعتهای زندگی خودش نگاهی مثبت داشته باشد.
بنابراین، بخش مهمی از زندگی در جستجوی ترکیبهای تازه میگذرد و بخشهایی از توان و انرژی و پتانسیل و قابلیت هر کسی، در تلاش برای راه یافتن به ترکیبهای نوین و دلخواه و حتی ناشناخته صرف میشود. جالب است که در این تلقی، گاه ناشناختهها مطلوبتر و دلخواه ترندو این خود، جزو خواص ترکیبگری جدید انسان است.
انسان جدید با ترکیب انسان جدید است و اجازه بدهید بگویم ترکیبهای جدیدش. تمام ابزارها و وسایل و تمام قضایا و مسائل و تمام زیر ساختها و تمام حوادث و وقایع، بهدرستی و درشتی ما را به این سمت سوق میدهد که به فکر ترکیب باشیم و آمادگی وجودی و پیوستهمان به ترکیب را به صورت واقعی به فعالیت درآوریم و این سرآغاز شکلگیری انسانی جدید است که تا ترکیب بعدی دوام مییابد و با پدید آمدن ترکیب بعدی و حاصل آن، منحل میشود و بقای جدیدی پیدا میکند.
این بقا و فنای قبل و بعد از خودش را باید در مجالی گستردهتر توضیح دهیم تا روشن شود که در جهان جدید، هر انسانی چندبار از دل ترکیبهای تازهاش زاده میشود و جسد و جنازه انسان قبل را با دستهای خودش پنهان یا دفن میکند و با آمادگی کامل سراغ بقایی دیگر و حیاتی دیگر و دیگر میرود.
∎
ضابطه و قاعدة جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، با نوع درون و برونی که برای ماتعبیه شده است، ترکیب است و بس! ما دیگر نمیتوانیم ترکیب نشویم. ازاینرو، لحظه لحظه زندگی ما، آغشته به ترکیب است و روزهای ما مملو از ترکیبهایی است متنوع٫
حال اجازه بدهید نظریه اصلی این نوشته را در همین جا طرح کنیم و آن اینکه: زندگی ما، روی ریل ترکیب ایستاده است و هر گاه که حرکت میکند یا ترمز میکند، روی این ریل است و هر گاه ترکیب متوقف میشود یا به هر دلیل دچار مانع و آسیب میشود، ما دچار آشوب و آسیب میشویم و دست به جستجو و تفحص در قطار و ریل میزنیم.
انسان امروز به ترکیب پیوسته است. هر لحظه در حال ترکیب به صورت عملی است یا به فکر ترکیب است. این ترکیب الزاماً انسانی ر عینی نیست بلکه میتواند شکلی مجازی و حتی وهمی و خیالی پیدا کند. ممکن است با سکوتی طولانی و وقفهای ممتد همراه باشد ولی هر چه هست یا ترکیب است یا برای ترکیب.
ما به جایی رسیدهایم که به ترکیب عادت پیدا کردهایم. ترکیب شدن جزو سرشت و ساختار انسان امروز است. به جهت همین ساختار و ترکیب، انسان جدید نمیتواند ترکیب نشود و نمیتواند بدون ترکیب به لحظهها و ساعتهای زندگی خودش نگاهی مثبت داشته باشد.
بنابراین، بخش مهمی از زندگی در جستجوی ترکیبهای تازه میگذرد و بخشهایی از توان و انرژی و پتانسیل و قابلیت هر کسی، در تلاش برای راه یافتن به ترکیبهای نوین و دلخواه و حتی ناشناخته صرف میشود. جالب است که در این تلقی، گاه ناشناختهها مطلوبتر و دلخواه ترندو این خود، جزو خواص ترکیبگری جدید انسان است.
انسان جدید با ترکیب انسان جدید است و اجازه بدهید بگویم ترکیبهای جدیدش. تمام ابزارها و وسایل و تمام قضایا و مسائل و تمام زیر ساختها و تمام حوادث و وقایع، بهدرستی و درشتی ما را به این سمت سوق میدهد که به فکر ترکیب باشیم و آمادگی وجودی و پیوستهمان به ترکیب را به صورت واقعی به فعالیت درآوریم و این سرآغاز شکلگیری انسانی جدید است که تا ترکیب بعدی دوام مییابد و با پدید آمدن ترکیب بعدی و حاصل آن، منحل میشود و بقای جدیدی پیدا میکند.
این بقا و فنای قبل و بعد از خودش را باید در مجالی گستردهتر توضیح دهیم تا روشن شود که در جهان جدید، هر انسانی چندبار از دل ترکیبهای تازهاش زاده میشود و جسد و جنازه انسان قبل را با دستهای خودش پنهان یا دفن میکند و با آمادگی کامل سراغ بقایی دیگر و حیاتی دیگر و دیگر میرود.
code