شناسهٔ خبر: 15124245 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

توانمند سازی زنان سرپرست خانوار در محاق

زنان سرپرست خانوار همیشه داستان مخصوص به خود را داشته‌اند، چه سال 75 که تعدادشان یک میلیون و 200 هزار نفر بود و چه سال 90 که جمعیتشان به دو میلیون و 500 هزار نفر رسید. با این‌که آمارتازه‌تری از تعداد این زنان در دست نیست و آمارها در این حوزه به روز نمی‌شود، اینها اما هنوز داستان خاص خود را دارند؛ داستان دست و پنجه‌نرم کردنشان با مشکلات معیشت و این که سال به سال جوان‌تر می‌شوند.

صاحب‌خبر -

اگر هشت سال قبل میانگین زنان سرپرست خانوار در تهران 50 سال بود اما حالا این رقم به 39 سال رسیده و این عقبگرد، به سرپرست خانوار شدن زنان جوان‌تر مبدل شده است. این یعنی عده‌ای از زنان جامعه ما زودتر از قبل و سریع‌تر از همنوعان خود در گذشته، مسئولیت تامین معاش یک خانواده را به‌عهده می‌گیرند؛ موضوعی که دیروز در نشست خبری مدیر ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران در پایتخت نیز تائید شد .

فهیمه فیروزفر که کاهش سن زنان سرپرست خانوار را با استناد به عملکرد ستاد تحت فرمانش، تائید می‌کند، توضیح می‌دهد که از سال 91 تا 95 تعداد زنان بدسرپرست نیز روندی افزایشی داشته است طوری که اکنون بیش از 32 درصد زنان تحت پوشش ستاد توانمندسازی را زنان بدسرپرست تشکیل می‌دهند.

زن بدسرپرست کسی نیست بجز زنی که بناچار، سرپرست خانوار یا خودسرپرست می‌شود، کسی که وقتی از تامین معاش از سوی سرپرست خویش ناامید می‌شود، بار زندگی را خود به دوش می‌گیرد .

گرچه آماری مشخص و ملی از زنانی که در این چرخه می‌افتند وجود ندارد و هیچ آمار متقنی در دست نیست که بگوید در همه جای کشور وضع شبیه تهران است، ولی می‌توان مشت را نمونه خروار دانست و تهران را نمونه ایران.

به همین دلیل است که انتظار می‌رود برای جمعیت رو به افزایش زنان سرپرست خانوار، اینها که هر روز و هرماه و هرسال به تعدادشان اضافه می‌شود، برنامه‌ای مدون نوشته شود و وضعیت این زنان سامان بگیرد.

با وجود وعده‌های دستگاه‌های مسئول هنوز برنامه مدون و منسجمی که هدفش سروسامان دادن به اوضاع زندگی زنان سرپرست خانوار باشد، طراحی و اجرا نشده است. حتی طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار که در معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری در سه سال اخیر درباره آن حرف‌های زیادی زده شده و حواله بسیاری از کارها به، ثمردادن آن حواله داده شده است، هنوز پس از سه سال بلاتکلیف است.

البته گرچه زهرا ساعی، عضو فراکسیون زنان مجلس و رئیس شورای راهبردی طرح جامع زنان سرپرست خانوار چندی پیش به جام‌جم اطمینان خاطر داد که موضوع زنان سرپرست خانوار در مجلس دهم بالاخره به سرانجام می‌رسد، اما فعلا تحرکی ازسوی دولت دیده نمی‌شود که حاکی از زمینه‌سازی برای بهبود معیشت این گروه از زنان باشد.

ساماندهی زنان سرپرست خانوار، نیازمند برنامه‌ریزی

با یک گل بهار نمی‌شود؛ این یک قاعده جهانی است، همان‌طور که تجربه ثابت کرده برای بهبود شرایط زندگی زنان سرپرست خانوار، جزیره‌ای عمل کردن و کمک‌های مقطعی و ناچیز دردی ازاین جماعت دوا نمی‌کند.

کبری خزعلی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز معتقد به این اصل است و به جام‌جم می‌گوید که ساماندهی این گروه از زنان نیاز به برنامه‌ریزی وسیع فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و حمایتی دارد که تاکنون دولت‌ها یا از کنار این موضوع گذشته‌اند یا در حد برنامه‌های تشریفاتی و نمایشی، نامی از آن برده‌اند.

حتی به گفته خزعلی در پنج برنامه توسعه پنجساله که تاکنون آمده و رفته است، مسائل این گروه از زنان مغفول مانده و آنها در برنامه ششم توسعه نیز غایب بزرگ باقی مانده‌اند.

او اشاره می‌کند به کمک‌های ناچیزی که زنان سرپرست خانوار از نهادهای حمایتی دریافت می‌کنند، همچنین به زنانی که تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند و می‌توان لقب رها شده را به آنها داد؛ زنانی که بی‌شک جزو اقشارآسیب‌پذیر و در معرض آسیب هستند.

این عده از زنان وقتی با پروین هدایتی، معاون سابق معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری و پژوهشگر حوزه زنان صحبت کردیم، وضعی وخیم‌تر پیدا کردند، آنجا که او می‌گفت در سال‌های اخیر تلاش دولت‌ها بیشتر به اشتغال و نیازهای اقتصادی زنان سرپرست خانوار معطوف شده در حالی که اقدامات انجام شده نارسا بوده و نیازهای معیشتی این زنان را کفاف نداده است. او از وام‌های خوداشتغالی صحبت می‌کند که به علت ناچیز بودن صرف رفع نیازهای اولیه زنان سرپرست خانوارشده و عملا به استقلال مالی آنها منجر نشده است. این توضیحات دلیلی است بر این‌که هدایتی خواستار بسترسازی فرهنگی و اجتماعی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار باشد، طوری که دغدغه‌های زندگی اینها به دغدغه‌ای اجتماعی تبدیل شود و همگان خود را در مقابل آنها مسئول بدانند نه مثل حالا که وضع این زنان در بخش دولتی، مثل کسی است که بر لبه تیغ حرکت می‌کند و در بخش غیردولتی، به منزله کسی است که به یک مجموعه ضرر مالی می‌رساند.

چند ماه باقی مانده از عمر دولت یازدهم به همین دلایل می‌تواند فرصت مغتنمی برای زنان سرپرست خانوار باشد، البته نه فقط برای اینها که برای زنان بدسرپرست نیز؛ زنانی که نهادهای حمایتی آنها را بی‌سرپرست نمی‌دانند و از آنها حمایت نمی‌کنند، اما در واقع دارای سرپرستانی بی‌کفایت هستند که آنها را در کوران‌های زندگی تنها گذاشته‌اند.

حالا که سیاست‌های کلی خانواده از سوی رهبر معظم ابلاغ شده و این سیاست‌های 16گانه به‌عنوان نقشه راه تحکیم خانواده شناخته می‌شود باید پاسخ داد که چطور می‌شود از تحکیم خانواده صحبت کرد اما نسبت به حیات و معیشت زنان سرپرست خانوار بی‌توجه بود. امروز بیش از پیش نگاه‌ها به سمت دولت است، به قوه مجریه که همه ابزارها را در اختیار دارد و می‌تواند اوضاع زنان سرپرست خانوار، بدسرپرست‌ها و زنان رها شده را رتق و فتق کند.