خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ:۱۲ مرداد ۱۳۰۶ هجری شمسی بود که در خانواده ای روحانی در شهر دماوند، کودکی به دنیا آمد که وی را علی نامیدند.
او کودکی را تحت تعلیم و تربیت پدری مجتهد و متقی و همچنین مادری متدین و پرهیزکار سپری کرد و با پشتکار و زحمت بسیار توانست دروس ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشته و تا مقطع دبیرستان پیشرفت نماید.
او در ابتدا علاقه ای به علوم حوزوی نداشت، اما در اثر یک انقلاب فکری، به فکر مهاجرت به قم و یادگیری دروس اسلامی افتاد؛ لذا در سال ۱۳۲۱ و در سن ۱۵ سالگی، راه قم را در پیش گرفت و وارد حوزه علمیه قم شد.
در آن زمان، حوزه علمیه قم با کمبود حجره برای تحصیل طلاب مواجه بود؛ لذا علی هم تا چند سالی تلاش کرد تا با استواری و صبر، خود را در مسیر پیشرفت نگه دارد.
علی قدوسی در آن سالها، با نواب صفوی و فدائیان اسلام هم همکاری می کرد.
وی پس از سالها تلمذ نزد استاد فلسفه و تفسیر خود یعنی آیت الله سید محمدحسین طباطبایی، مورد توجه ایشان واقع شد و استاد هم، او را به دامادی پذیرفت.
او در آن ایام، فلسفه و تفسیر را نزد علامه طباطبایی و درس خارج را هم نزد امام خمینی و برخی دیگر از اساتید می آموخت و البته مصاحبانی هم مانند آیت الله بهشتی و آیت الله مطهری داشت.
شاگردی امام کافی بود تا مانند بسیاری از شاگردان بارز حضرت روح الله، با اندیشه های انقلابی آن روح خدا آشنا شود و راه مبارزه و مجاهده علمی و عملی را در پیش گیرد. این بود که به همراه گروهی از طلاب و شاگردان امام، گروهی سازمان یافته و مخفی، از مدرسان، استادان و طلاب حوزه علمیه قم تشکیل شد که به بهانه بررسی و اصلاح امور حوزه، در حقیقت به طراحی مبارزه با رژیم شاه می پرداخت. او به همراه بزرگانی مانند آیت الله ربانی املشی از موسسین و فعالان این تشکیلات بودند که البته این تشکیلات در سال ۱۳۴۴ توسط ساواک شناسایی و تمام روحانیون عضو آن دستگیر و زندانی شدند.
این نکته البته پس از آزادی هم دنبال شد تا آیت الله شیخ علی قدوسی، مدیریت مدرسه علمیه حقانی را در دست گیرد و با همکاری آیت الله بهشتی، هم به اصلاح دروس حوزه یعنی آموختن همزمان دروس جدید مانند ریاضیات، زبان خارجی، اقتصاد، روانشناسی و جامعه شناسی، در کنار دروس معمول در حوزه، و هم مبارزه سیاسی با رژیم ستمشاهی در قالب مدرسه حقانی بپردازد.
به بیان دیگر، یکی از فصول درخشان زندگی این عالم عامل، تاسیس همین مدرسه با همکاری بزرگانی مانند آیت الله بهشتی است، مدرسه ای که تاسیس آن علاوه بر یک حرکت فرهنگی و علمی، حرکتی سیاسی هم بود تا طلاب مبارز در آن پرورش یابند و به وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام کمک نمایند. البته این نکته از منظر ساواک هم مخفی نبود و بارها به دستگیری و تبعید استادان و طلاب این مدرسه اقدام شد و مزاحمتهای فراوانی برای آنان واقع شد.
همچنین این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که آیت الله قدوسی علاوه بر مبارزه با رژیم شاه از طریق حوزه و تربیت طلاب، ارتباط مستمر خویش با دانشگاهیان مبارز را هم استمرار بخشید تا هم از طریق حوزه و هم از طریق دانشگاه، مبارزات انقلابی خود را پیگیری کرده باشد.
این عالم مجاهد، پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم به فرمان امام ماموریت پیدا کرد تا در دادگاه های انقلاب حضور یابد و عهده دار مقام قضاوت شود. البته پس از گذشت چند ماه از انقلاب، دادگاه های انقلاب همچنان با مشکلات زیادی درگیر بود که این امر با تدبیر امام در انتصاب او به عنوان دادستان کل کشور، وارد فاز تازه ای شد تا وی بتواند به عنوان مدیری دلسوز و مقتدر، در رفع مشکلات پیش قدم باشد.
او همچنین در جریان جنگ تحمیلی هم، پسر بزرگ خود، یعنی محمدحسن قدوسی را تقدیم امام و انقلاب کرد .
او همواره به طلاب می فرمود:
دوستان من ! اگر آمده اید که روحانی شده و به پست و مقام برسید و دنبال بزرگ شدن و به دست آوردن موقعیت و ثروت باشید، بدانید که در دنیا و آخرت ضرر کرده اید. تا دیر نشده است باز گردید، ولی اگر آمده اید که سرباز امام زمان (عج) و خادم اسلام شوید، خوش آمدید، بدانید که خداوند شما را یاری خواهد کرد.
و خداوند او را نیز یاری فرمود و سرانجام آیت الله شیخ علی قدوسی، پس از سالها مجاهدت و تلاش شبانه روزی در مانند چنین روزی یعنی در چهاردهمین روز از شهریور ماه سال ۱۳۶۰ و با انفجار بمبی که توسط منافقین در دادستانی انقلاب کار گذاشته شده بود، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پس از آن بود که پیکر مطهر او را به قم منتقل کردند و پس از تشییعی باشکوه، در جوار حرم ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپردند؛ رحمت الله علیه.