فیلم تازه اصغر فرهادی، «فروشنده»، به نمایش عمومی رسید و خوشبختانه با اقبال عمومی هم مواجه شد. درباره فیلم باید مفصل گفت و نوشت و بیتردید، غالب منتقدان و همکاران رسانهای این کار را خواهند کرد. آنچه اینجا میخواهم بگویم، جز این است. به گمانم، «فروشنده» فقط یک فیلم نیست، یک فرصت است؛ فرصتی برای گفتوگو و تضارب آرا و مباحثه مثبت میان همه آنها که درباره فیلم یا موضوع آن اختلاف نظر دارند. «فروشنده» بیش از هر اثر هنری یا پدیده فرهنگی دیگری در این سالها میتواند زمینه گفتوگو را فراهم کند. این نکته را اصغر فرهادی در نخستین روز اکران فیلمش هم گفت و اشاره درستی است. فارغ از آنکه از فیلم خوشتان آمده باشد یا نه، فیلم شما را بهشدت درگیر میکند، نفستان را بند میآورد و شما را وادار به قضاوت میکند. اشکالی ندارد. قضاوت کنید. از فیلم سند و استدلال بیاورید و قضاوت کنید. فقط حرف بزنید، ساعتها حرف بزنید. گمان میکنم بهتر است بیاییم و دوباره حرفزدن را تمرین کنیم. بحثکردن را بیآنکه اینطرفیها، آنطرفیها را به بیغیرتی و شبهروشنفکری و کلمات «دال و ث دار» متهم کنند و آنطرفیها، به طرف مقابل برچسب دگم و عقبمانده و امل و دلواپس بچسبانند. اشکالی ندارد، خودمان را جای آدمهای فیلم بگذاریم و درباره کنشها و واکنشها حرف بزنیم، انتقاد کنیم، ایراد بگیریم و تعریف کنیم. درباره جزئیات و نشانههای فیلم صحبت کنیم. میشود از فیلم یا شخصیتهایش خوشمان نیاید یا بیاید، ولی بپذیریم میشود طرف مقابل را با بحث اقناعی و گفتوگو قانع کرد. «فروشنده» یک تهدید نیست، فرصت است؛ یک فرصت مناسب. الان بیش از هر وقت دیگری به گفتوگو نیاز داریم. در سالهای سیاه پشتسر، به جای گفتوگوی سالم، تهمت و تهدید و حقد و حسد و کینه را جایگزین کردهاند. گفتوگو کنیم. گفتوگو، گمشده بزرگ این سالهای جامعه ماست.
∎