اتاق بازرگانی ایران، یک قسمت از ظرفیت ملی کشور محسوب میشود که با حضور و تأثیرگذاری در 115 نهاد و سازمان رسمی کشور، تصميمات، جهتگیریها و پیگیریهای آن در سطح نهادهای ملی کشور اثرگذار میشود؛ پس اوجب واجبات این است که هرکسی بر مسند ریاست اتاق بازرگانی ایران مینشیند، این مهم را بداند و به آن باور داشته باشد.
از دیگر سو، رئیس اتاق بازرگانی ایران باید ظرفیت مشورتدادن به رؤسای سه قوه را نیز داشته باشد؛ چراکه براساس قانون اتاق، رئیس اتاق بازرگانی ایران، مشاور سه قوه است و باید آن پایه از ظرفیت و توان را در خود داشته باشد که هر سه قوه برای مشورتگیری از اتاق، گارد خود را باز کنند. رئیس اتاق باید کسی باشد که مسائل روز اقتصاد کشور، اعم از مسائل داخلی و خارجی را بهخوبی بشناسد و بتواند با بازیگران حوزه اقتصاد ارتباط برقرار کند. در شرایط فعلی، وضعیت اتاق بازرگانی به گونهای است که هم قوای سهگانه و هم فعالان اقتصادی، از آن انتظار دارند در جهتگیریها و سیاستگذاریها نقش برجستهای داشته باشد و مشکلات را حل کند. به عبارتی هر سه قوه، توپ را به زمین اتاق انداختهاند و میگویند ما با نهايت همكاري، همه امکانات را برای اتاق مهیا میکنیم...
... و به آن میدان میدهیم تا مشکلات را حل کند. حتی فعالان اقتصادی هم با همه محدودیتهایی که هست و به آن آگاه هستند، همین انتظار را از اتاق دارند. مجموعه اتاق بازرگانی و در رأس آن رئیس اتاق ایران، باید بتواند با استفاده از فرصتهای ایجادشده و با ارتباط مثبتی که با تأثیرگذاران سیاسی و اقتصادی کشور برقرار میکند، با اقتدار از منافع بخش خصوصی دفاع کند و در کنار این، بتواند مجموع اتاقهای بازرگانی استانها را نیز هماهنگ کرده و مسائل منطقهای و سازمانی آنها را در همان ساختار اتاق به هماهنگی و یکصدایی برساند. در شرایط ویژه پسابرجام با مجموعهای از محدودیتها، رئیس اتاق باید بتواند در روابط داخلی و بینالمللی اعتماد به اتاق بازرگانی را احیا کند و اعتماد مجلس، دولت، قوه قضائیه، تشکلها، نهادهای حاکمیتی و... به اتاق را به گونهای جلب کند که بدانند اتاق بازرگانی یار شاطر است، نه بار خاطر. امروز، اتاق بازرگانی از زمینهای که اوایل انقلاب برایش چیده بودند و باید نابود میشد، به اینجا رسیده که در همه چیز حضور دارد؛ پس وظیفه همه رؤسای اتاق بازرگانی این است که این تشکل را چند قدم به اهداف آن نزدیکتر کنند. اگر ابتدای انقلاب، نیروهای تند رادیکال اتاق را مرکز سرمایهداری و عامل نفوذ استکبار میدانستند و میگفتند باید نابود شود؛ حتی اتاق بازرگانی مشهد را نیز منفجر کردند، حالا وضع فرق کرده و اتاق بازرگانی، طبق قانون مشاور قوای سهگانه محسوب میشود که در نهادهای تصمیمگیری و نظارتی اعم از شورای پول و اعتبار، شورای رقابت، شورای عالی صادرات و... عضویت دارد؛ پس رئیس آن نیز باید بتواند در این میدان گسترده و البته سخت، نقشآفرینی کند. هرکسی که بهعنوان رئیس اتاق انتخاب میشود، بداند که باید ظرفیت بالایی داشته باشد و بتواند کار جمعی انجام دهد، بتواند وحدت نظر ایجاد کند و درعینحال انتقادپذیر باشد؛ چراکه اگر اتاق دارای انسجام و خروجی واحد نباشد، هرگز نمیتواند آن وظیفه خطیری را که بهعنوان پارلمان بخش خصوصی برعهده آن است، انجام دهد. پارلمان بخش خصوصی مبیّن این معناست که کل بخش خصوصی، حتی کسانی که عضو اتاق نیستند، از آن انتظار دارند.
∎