به گزارش ایسکانیوز به نقل از روزنامه اعتماد، بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو چگونه باید وارد عمل شوند؟
حمایت موثر و حتی غیرمشروط! برخیها گمان میکنند که چنین حمایتی دست طرف را باز میگذارد تا کارهایی را انجام دهد که به نفع اصلاحطلبان نیست. بله این برداشت به ظاهر منطقی از ماجراست. ولی بنده در این مورد عکس این را فکر میکنم. حمایت موثر و مشارکتجویانه، فضایی را ایجاد میکند که بازیگر موردنظر مجبور است در این فضا بازی کند. این اشتباه است که ذهن بازیگر را به مسائل بده و بستان معطوف کنیم. البته نقد کردن دولت فارغ از این مساله است ولی سهمخواهی به کلی غلط است و برخی سهمخواهان هستند که فضاهای مشروط را ایجاد و سهمخواهی خود را پشت اصلاحطلبی پنهان میکنند. مساله امروز کشور قدرتگیری اصلاحطلبان نیست، بلکه مساله اصلی قدرتمند شدن اصلاحطلبی است و چه بسا این کار از طریق برخی نیروهای اصولگرا بهتر و پایدارتر محقق شود. مواظب باشیم فریب شعارهای سهمخواهانه را نخوریم.
انتظار اصلاحطلبان از روحانی و دولت احتمالی وی در سال ٩٦ چیست؟ آیا او میتواند و باید مطالبات اختصاصی اصلاحطلبان را نیز برآورده کند؟
تثبیت دستاوردهای خارجی؛ عادیسازی وضع کشور، ادامه ثبات اقتصادی و کنترل نسبی تورم و حرکت دادن به اقتصاد، ایجاد فضای عمومی برای ظهور و بروز کنشهای مدنی و... اینها همه در سه سال اخیر کمابیش رخ داده و باید تداوم پیدا کند. یک دولت اصلاحطلب چه کارهایی بیش از این دستاوردها میتوانست یا میخواست انجام دهد؟ البته بنده واقف هستم که در برخی موارد نیروهایی در مصدر امور هستند که قادر به تحقق این اهداف نیستند و حتی باور به آنها ندارند و بدتر اینکه مخالف هم هستند. بله اینها از جمله ضعفها است، باید کمک کرد که حل شود ولی اینها مصادیق حاشیهای است. بنابراین نمیدانم مطالبات اختصاصی یعنی چه؟ اگر منظورتان حصر است که این موضوعی است میان اصلاحطلبان و حکومت، خودشان باید آن را حل کنند، نه اینکه انتظار حل آن را از دولت داشته باشند. اصولا سطح این مساله فرق دارد.
چند روز پیش در جمعی از دوستان همین مساله طرح شد، وقتی نظرم را دادم، گفتند که روحانی شعار رفع حصر را داد. من هم گفتم چون شما خوشتان میآمد این شعار هم داده شد، باید شما عقل میداشتید و باور نمیکردید! من از روز اول هم آن را باور نکردم. اگر کسی بگوید به من رای بدهید و قول میدهم وزنه یک تنی را یکضرب بزنم. شاید برای او ایراد باشد که چنین ادعایی را کرده، ولی ما که این ادعا را میپذیریم، از خودمان رفع مسوولیت نکنیم. باید میدانستیم که این مساله در حوزه اختیارات و حتی قدرت او نیست.
آیا در انتخابات سال ٩٦ روحانی بیش از سال ٩٢ به حمایت اصلاحطلبان نیاز دارد؟
این پرسش از اساس نادرست است و متاثر از یک ذهنیت انحرافی سیاسی است. اساسا اصلاحطلبان از کسی نباید حمایت کنند، آنان باید بازی خودشان را انجام دهند و گمان کنند که روحانی بهتر از دیگران میتواند نقش مناسبی را در این بازی ایفا کند. ما نه از روحانی، از هیچ کس دیگر نباید حمایت کنیم، ما باید خطمشی خود را داشته باشیم و بعد ببینیم که چه کسی بهتر و موثرتر و عملیتر از همه میتواند در این خطمشی ایفای نقش کند. مثل تماشاگرانی که تیم ملی فوتبال خود را حمایت میکنند، پیروزی آن تیم را پیروزی خود میدانند، بنابراین حمایت از تیم ملی، یک گزینه در کنار سایر گزینهها نیست، این کاری است که باید انجام دهیم. بنابراین اصلاحطلبان هستند که باید دنبال کسی بگردند که نقش مناسبی برای آنها ایفا کند و نه برعکس.
202/201
∎