انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، آبان ماه آینده انجام خواهد گرفت. در این انتخابات نیز دو نامزد انتخاباتی یکی از حزب جمهوریخواه، دونالد ترامپ و دیگری از حزب دموکرات هیلاری کلینتون حضور و با هم رقابت دارند. این رقابت نشان میدهد، نظام سیاسی حاکم در آمریکا همچنان دوحزبی است و برای هر حزب دیگری با گرایش متفاوت از دو حزب حاکم هنوز جایگاهی وجود ندارد و آنچه که دمکراسی سیاسی در آمریکا خوانده میشود در دایره حاکمیت دو حزب نقد و تفسیر میگردد.
در این انتخابات زمزمه ظهور و بروز حزب سوم، متفاوت از شعارهای دموکرات و جمهوریخواه (دو حزب حاکم) بالا گرفت. اما در نهایت این کنگره حزبی دموکراتها و جمهوریخواهان بود که دو نامزد اصلی و رسمی را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد. این دوره از رقابت انتخاباتی باگذشته تفاوتهایی دارد که یکی از مهمترین آن، سربر آوردن نیاز به «حزب سوم» و متفاوت از دو حزب حاکم است. جامعه آمریکا چنین نیازی را به رسمیت شناخته و گمان میرود در آینده با ظهور و بروز حزب سوم، تبصره بزرگی به حاکمیت سنتی دو حزبی در آمریکا زده شود! اگر چه مسیر آن سخت است اما همه نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که مردم از هر دو حزب و شعارهای آنها خسته شدهاند و هرگونه تحول سیاسی در کشور خود را در ظهور احزاب جدید با «سکوی حزبی» متفاوت از حاکمیت کنونی را خواهان هستند.
تفاوت دیگر در این انتخابات؛ حضور یک زن آن هم برای اولین بار در نامزدی انتخاباتی ریاست جمهوری است. هیلاری کلینتون که دکترای حقوق دارد و سابقه اجرایی سیاسی در کنگره و در کاخ سفید (وزیر خارجه) در کارنامه او دیده میشود، اولین زن آمریکایی است که برای ریاست جمهوری آمریکا نامزد شده است. پذیرش هیلاری کلینتون از جانب حزب او (دموکرات) نشان میدهد که این حزب دوران هشت ساله ریاست جمهوری اوباما را موفقیتآمیز میداند و برای این حزب انتخاب هیلاری کلینتون، انتخاب ادامه مسیر گذشته دموکراتها با تصحیح برخی از برنامهها و سیاستها خواهد بود.حمایت سران حزب دموکرات از هیلاری کلینتون یکپارچه و دارای توافق جمعی است همین حمایت در حالی که حزب را در درون متحد و یکپارچه جلوه میدهد، موجب قوت انتخاباتی هیلاری کلینتون شده است. تاکنون همه نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که هیلاری کلینتون آراء اکثریت زنان آمریکا، سیاهپوستان و بخش عمده از اقلیتهای زبانی و قومی را در اختیار دارد.
رقیب او «دونالد ترامپ» از حزب جمهوریخواه نیز متفاوت از نامزدهای گذشته این حزب است. ترامپ یکی از سرمایهداران بزرگ آمریکایی است که ثروتمندی او شهرت جهانی دارد. ترامپ ابتدا عضو حزب دموکرات بود اما چند سال قبل از این حزب کنارهگیری کرد و عضو حزب جمهوریخواه شد. در مسیر مبارزه انتخاباتی بارها نشان داده است که چندان تعهد حزبی ندارد و نقدهای او بر مدیریت حزب جمهوریخواه، موجب شده است تا تعدادی از مدیران و سران حزب از او حمایت نکنند. ترامپ عملاً از مسیر مبارزه انتخاباتی شکاف در داخل حزب جمهوریخواه ایجاد کرده است. این شکاف در داخل حزب جمهوریخواه چنان شده که برخی از افراد سرشناس این حزب گفتهاند در انتخابات به رقیب ترامپ، هیلاری کلینتون رأی خواهند داد. ترامپ در پاسخ به مخالفان خود در حزب جمهوریخواه چندبار در سخنرانی گفت، که او همه مخارج انتخاباتی را از حساب شخصی خود میپردازد و نامزد انتخاباتی فراتر از حزب است. اگر از سوی حزب جمهوریخواه طرد شود، بهصورت مستقل و آزاد مبارزه انتخاباتی را ادامه خواهد داد. از تفاوتهای این انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یکی هم این است که نامزد رسمی حزب از سوی بخشی از حزب و شخصیتهای بنام آن مورد تائید نیست و شاید مهمتر از آن که کم سابقه است، مخالفان سرشناس به مبارزه علیه نامزد رسمی حزب خود «ترامپ» برخاستهاند!
تفاوت دیگر در این انتخابات سقوط آزاد ضریب اعتماد عمومی مردم است که برای هر دو نامزد دو حزب با میزان متفاوت دیده میشود. اغلب نظرسنجیها در ماههای اخیر نشان میدهد، مردم آمریکا به هیچکدام از دو نامزد انتخاباتی اعتماد ندارند و ضریب اعتماد مردم پائینتر از ۵۰ درصد و در برخی از پاسخها به پرسش نظرسنجی حدود ۳۵ درصد است. مردم آمریکا هر دو نامزد از دو حزب را دروغگویان بدسابقه و فریبکار میدانند. این نظرسنجیها نشان میدهند مبارزه انتخاباتی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به جای تشدید انرژی عمومی، مردم را خستهتر کرده است و به جای رشد اعتماد عمومی، موجب کاهش ضرایب اعتماد مردم به سیاستمداران شده است.تفاوت دیگر از این دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فراگیری زبان «هتاکی» و ادبیات تهمت و فحاشی است. کلماتی که ترامپ درباره هیلاری کلینتون در سخنرانیهای خود بهکار میگیرد چنان سخیف و خلاف اخلاق عمومی است که گزارشگران رسانهها مجبور به سانسور آن میشوند. البته هیلاری کلینتون نیز اینجا و آنجا ترامپ را دیوانه پولداری میخواند که «تهیمغز» است و نه تنها برای آمریکا بلکه برای جهان فاجعه است. واقعیت این است که مشکلات گوناگون جامعه آمریکا بهخصوص در امور اقتصادی و اجتماعی چنان گسترده و پیچیده شده است که کسی نمیتواند نسخه شفابخش و مطمئن برای آن بپیچد! و راهحل و برنامه کاری روشن ارائه دهد. پوشش این ضعف برنامهای را شعارهای تند و میان تهی گرفته است که دردی از مشکلات مردم دوا نمیکند.
«ترامپ» کشیدن دیوار مرزی آمریکا و مکزیک و فشار بر مهاجران به آمریکا و بیرون راندن اقلیتهای قومی، زبانی و مذهبی را شعار میدهد. بر نوعی ناسیونالیسم نژادپرستانه و نمایش قدرت برتر آمریکا تاکید دارد و بهجای ارائه راهحل، مردم آمریکا را هیجانزده میسازد. حاکمیت سیاسی در واشنگتن را کهنه، فاسد و کثیف میخواند و خود را صدای مردم آمریکا معرفی میکند که میخواهد واشنگتن را پاک سازیکند.
«هیلاری کلینتون» زبان اعتدال را انتخاب کرده است و در حالیکه خود را ادامهدهنده راه اوباما معرفی میکند، نیاز به ترمیم و تصحیح برنامههای گذشته را رد نمیکند. سیاهپوستان، اقلیتهای قومی و زبانی، جامعه زنان آمریکا، بخش مهمی از جامعه روشنفکری آمریکا از او حمایت میکنند و شعارهای او را کاربردیتر از ترامپ میدانند.
از دیگر تفاوتهای عجیب این انتخابات نسبت به دورههای گذشته یکی هم این است که معمولاً در آمریکا بهطور کلی، حزب جمهوریخواه را نماینده «راست» و حزب دموکرات را «چپ» میخوانند.
اما در این انتخابات، ترامپ نماینده حزب جمهوریخواه، چنان چپنما شده است که به «افراط» متهم است و در مقابل هیلاری کلینتون با اجتناب از هرگونه چپزدگی، گرایش اعتدال به راست را انتخاب کرده است! «ترامپ» از حقوق کارگران و طبقات محروم و فقرزده آمریکایی دفاع میکند و چنان شده است که به طنز مینویسند، سرمایهدار بزرگ علیه سرمایهداری قیام کرده است!
در حالیکه، هیلاری کلینتون، از اظهار هرگونه وعده بدون برنامه اجتناب میورزد و چهره اصلاحگام بهگام را نمایش میدهد.
او از آمریکای موفق یاد میکند و ترامپ از آمریکای ورشکسته و سقوط کرده فریاد میزند. شاید مفهوم چپ و راست سنتی هم در این انتخابات بهم ریخته باشد! که خود تفاوت دیگری است.
∎
در این انتخابات زمزمه ظهور و بروز حزب سوم، متفاوت از شعارهای دموکرات و جمهوریخواه (دو حزب حاکم) بالا گرفت. اما در نهایت این کنگره حزبی دموکراتها و جمهوریخواهان بود که دو نامزد اصلی و رسمی را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد. این دوره از رقابت انتخاباتی باگذشته تفاوتهایی دارد که یکی از مهمترین آن، سربر آوردن نیاز به «حزب سوم» و متفاوت از دو حزب حاکم است. جامعه آمریکا چنین نیازی را به رسمیت شناخته و گمان میرود در آینده با ظهور و بروز حزب سوم، تبصره بزرگی به حاکمیت سنتی دو حزبی در آمریکا زده شود! اگر چه مسیر آن سخت است اما همه نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که مردم از هر دو حزب و شعارهای آنها خسته شدهاند و هرگونه تحول سیاسی در کشور خود را در ظهور احزاب جدید با «سکوی حزبی» متفاوت از حاکمیت کنونی را خواهان هستند.
تفاوت دیگر در این انتخابات؛ حضور یک زن آن هم برای اولین بار در نامزدی انتخاباتی ریاست جمهوری است. هیلاری کلینتون که دکترای حقوق دارد و سابقه اجرایی سیاسی در کنگره و در کاخ سفید (وزیر خارجه) در کارنامه او دیده میشود، اولین زن آمریکایی است که برای ریاست جمهوری آمریکا نامزد شده است. پذیرش هیلاری کلینتون از جانب حزب او (دموکرات) نشان میدهد که این حزب دوران هشت ساله ریاست جمهوری اوباما را موفقیتآمیز میداند و برای این حزب انتخاب هیلاری کلینتون، انتخاب ادامه مسیر گذشته دموکراتها با تصحیح برخی از برنامهها و سیاستها خواهد بود.حمایت سران حزب دموکرات از هیلاری کلینتون یکپارچه و دارای توافق جمعی است همین حمایت در حالی که حزب را در درون متحد و یکپارچه جلوه میدهد، موجب قوت انتخاباتی هیلاری کلینتون شده است. تاکنون همه نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که هیلاری کلینتون آراء اکثریت زنان آمریکا، سیاهپوستان و بخش عمده از اقلیتهای زبانی و قومی را در اختیار دارد.
رقیب او «دونالد ترامپ» از حزب جمهوریخواه نیز متفاوت از نامزدهای گذشته این حزب است. ترامپ یکی از سرمایهداران بزرگ آمریکایی است که ثروتمندی او شهرت جهانی دارد. ترامپ ابتدا عضو حزب دموکرات بود اما چند سال قبل از این حزب کنارهگیری کرد و عضو حزب جمهوریخواه شد. در مسیر مبارزه انتخاباتی بارها نشان داده است که چندان تعهد حزبی ندارد و نقدهای او بر مدیریت حزب جمهوریخواه، موجب شده است تا تعدادی از مدیران و سران حزب از او حمایت نکنند. ترامپ عملاً از مسیر مبارزه انتخاباتی شکاف در داخل حزب جمهوریخواه ایجاد کرده است. این شکاف در داخل حزب جمهوریخواه چنان شده که برخی از افراد سرشناس این حزب گفتهاند در انتخابات به رقیب ترامپ، هیلاری کلینتون رأی خواهند داد. ترامپ در پاسخ به مخالفان خود در حزب جمهوریخواه چندبار در سخنرانی گفت، که او همه مخارج انتخاباتی را از حساب شخصی خود میپردازد و نامزد انتخاباتی فراتر از حزب است. اگر از سوی حزب جمهوریخواه طرد شود، بهصورت مستقل و آزاد مبارزه انتخاباتی را ادامه خواهد داد. از تفاوتهای این انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یکی هم این است که نامزد رسمی حزب از سوی بخشی از حزب و شخصیتهای بنام آن مورد تائید نیست و شاید مهمتر از آن که کم سابقه است، مخالفان سرشناس به مبارزه علیه نامزد رسمی حزب خود «ترامپ» برخاستهاند!
تفاوت دیگر در این انتخابات سقوط آزاد ضریب اعتماد عمومی مردم است که برای هر دو نامزد دو حزب با میزان متفاوت دیده میشود. اغلب نظرسنجیها در ماههای اخیر نشان میدهد، مردم آمریکا به هیچکدام از دو نامزد انتخاباتی اعتماد ندارند و ضریب اعتماد مردم پائینتر از ۵۰ درصد و در برخی از پاسخها به پرسش نظرسنجی حدود ۳۵ درصد است. مردم آمریکا هر دو نامزد از دو حزب را دروغگویان بدسابقه و فریبکار میدانند. این نظرسنجیها نشان میدهند مبارزه انتخاباتی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به جای تشدید انرژی عمومی، مردم را خستهتر کرده است و به جای رشد اعتماد عمومی، موجب کاهش ضرایب اعتماد مردم به سیاستمداران شده است.تفاوت دیگر از این دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فراگیری زبان «هتاکی» و ادبیات تهمت و فحاشی است. کلماتی که ترامپ درباره هیلاری کلینتون در سخنرانیهای خود بهکار میگیرد چنان سخیف و خلاف اخلاق عمومی است که گزارشگران رسانهها مجبور به سانسور آن میشوند. البته هیلاری کلینتون نیز اینجا و آنجا ترامپ را دیوانه پولداری میخواند که «تهیمغز» است و نه تنها برای آمریکا بلکه برای جهان فاجعه است. واقعیت این است که مشکلات گوناگون جامعه آمریکا بهخصوص در امور اقتصادی و اجتماعی چنان گسترده و پیچیده شده است که کسی نمیتواند نسخه شفابخش و مطمئن برای آن بپیچد! و راهحل و برنامه کاری روشن ارائه دهد. پوشش این ضعف برنامهای را شعارهای تند و میان تهی گرفته است که دردی از مشکلات مردم دوا نمیکند.
«ترامپ» کشیدن دیوار مرزی آمریکا و مکزیک و فشار بر مهاجران به آمریکا و بیرون راندن اقلیتهای قومی، زبانی و مذهبی را شعار میدهد. بر نوعی ناسیونالیسم نژادپرستانه و نمایش قدرت برتر آمریکا تاکید دارد و بهجای ارائه راهحل، مردم آمریکا را هیجانزده میسازد. حاکمیت سیاسی در واشنگتن را کهنه، فاسد و کثیف میخواند و خود را صدای مردم آمریکا معرفی میکند که میخواهد واشنگتن را پاک سازیکند.
«هیلاری کلینتون» زبان اعتدال را انتخاب کرده است و در حالیکه خود را ادامهدهنده راه اوباما معرفی میکند، نیاز به ترمیم و تصحیح برنامههای گذشته را رد نمیکند. سیاهپوستان، اقلیتهای قومی و زبانی، جامعه زنان آمریکا، بخش مهمی از جامعه روشنفکری آمریکا از او حمایت میکنند و شعارهای او را کاربردیتر از ترامپ میدانند.
از دیگر تفاوتهای عجیب این انتخابات نسبت به دورههای گذشته یکی هم این است که معمولاً در آمریکا بهطور کلی، حزب جمهوریخواه را نماینده «راست» و حزب دموکرات را «چپ» میخوانند.
اما در این انتخابات، ترامپ نماینده حزب جمهوریخواه، چنان چپنما شده است که به «افراط» متهم است و در مقابل هیلاری کلینتون با اجتناب از هرگونه چپزدگی، گرایش اعتدال به راست را انتخاب کرده است! «ترامپ» از حقوق کارگران و طبقات محروم و فقرزده آمریکایی دفاع میکند و چنان شده است که به طنز مینویسند، سرمایهدار بزرگ علیه سرمایهداری قیام کرده است!
در حالیکه، هیلاری کلینتون، از اظهار هرگونه وعده بدون برنامه اجتناب میورزد و چهره اصلاحگام بهگام را نمایش میدهد.
او از آمریکای موفق یاد میکند و ترامپ از آمریکای ورشکسته و سقوط کرده فریاد میزند. شاید مفهوم چپ و راست سنتی هم در این انتخابات بهم ریخته باشد! که خود تفاوت دیگری است.