ماجرای تأثیر قاری مصری بر خلبان کانادائی!
صاحبخبر - - قسمت دوم- درشماره گذشته به روش و تأثیرگذاری تلاوت قاری مصری پرداختیم و دراین بخش ادامه مطلب را می خوانیم: * مخالفت رفعت با تلاوت در رادیو سیدمحمد امین میرزائی،درادامه می گوید: اصرار مسئولان ادامه پیدا کرد، بنابر این رفعت در این موضوع از علمای الازهر استفتاء کرد و ایشان نیز فتوائی مبنی بر حلیت تلاوت در رادیو اعلام کردند. وی تلاوت در رادیو را آغاز کرد و افتتاح رادیو مصر مقارن شد با پخش تلاوت محمد رفعت از سوره مبارکه فتح که در تاریخ بسیار معروف و ماندگار شده است.کارشناس قرائت قرآن تصریح کرد: در همان سال یعنی در روز ۲۹ دسامبر سال ۱۹۳۴ رادیو با رفعت قراردادی یک ماهه برای تلاوت در طول ماه مبارک رمضان منعقد کرد که مبلغ این قرارداد یکصد جنیه که واحد پول مصر است، بود و البته این مبلغ اگرچه امروز بسیار ناچیز است، اما آن روزها نیز در مقام خود مبلغ اندکی بود. میرزائی بیان کرد: انتشار صدای رفعت از طریق رادیو، نقطه تحول زندگی قرآنی وی بود که صدای او را در تمام مصر و حتی در بیرون از این کشور منتشر کرد و وی با تلاوت خود با قلوب مردم صحبت می کرد و آنها را مورد خطاب قرار می داد. همچنین، از آنجائی که تلاوتش رویکردی عاطفی و حساس داشت، توانست در اقشار مردم به سرعت جای خود را باز کند. وی افزود: محمد رفعت به این شکل یک جایگاه جهانی ویژه پیدا کرد و در خلال جنگ جهانی دوم تعدادی از رادیوهای اروپائی نیز برای جذب مخاطب بیشتر در میان جوامع عرب به پخش تلاوت وی پرداختند که در این زمینه می توان به اتفاقات و قصه های جالبی نیز اشاره کرد برای مثال می توانیم به قضیهای اشاره کنیم که یک خلبان کانادائی که به همراه نیروهای انگلیسی در صحرای غربی صدای رفعت را از رادیو انگلیس که برنامه های مصر را پخش می کرد، شنید که این امر چنان وی را تحت تأثیر قرار داد که سریعاً دوستان خود را صدا زده و از ایشان درخواست کرد که قرآنی برای او بیاورند همچنین، چند سری از کتابهای مستشرقان را نیز در مورد اسلام خواند و با شوق زیاد به قاهره رفته و رفعت را پیدا کرد و در حضور وی مسلمان شدن خود را اعلام کرد همچنین، از وی خواست که یک نام اسلامی مناسب برای او انتخاب کند. * ماندگاری رفعت از تلاشهای زکریا کارشناس قرائت قرآن کریم ادامه داد: تلاوتهای محمد رفعت تأثیرات معنوی خود را بر اقشار مختلف مردم گذاشته بود. ولی مسئله ای که وجود داشت این بود که تلاوتهای رادیوئی وی به صورت زنده پخش می شد و رادیو به دلیل هزینه زیاد آنها را ضبط نمی کرد با این حال افرادی مانند زکریا مهران و محمد خمیس، صدای وی را در منزل خود به صورت شخصی ضبط می کردند. زکریا مهران که از اعضای مجلس شیوخ مصر بود در منزل خود به وسیله دستگاه گرامافون که در آن ایام فقط در منزل ثروتمندان پیدا می شد، تلاوتهای وی را که روزهای سه شنبه و جمعه به صورت زنده از رادیو پخش می شد، ضبط می کرد. متن کامل درETEDALDAILY.IR وی در ادامه سخنان خود گفت: البته صفحاتی که زکریا برای ضبط استفاده میکرد زمان محدودی داشت به همین دلیل هنگام تعویض صفحات بعضی از قطعات تلاوت محمد رفعت را از دست میداد بنابراین یک دستگاه دیگر نیز خریداری کرد و ضبط را با این دو دستگاه به صورت پشت سر هم انجام میداد یعنی قبل از اینکه یک دستگاه ضبطش تمام بشود، از دستگاه دوم استفاده میکرد و به این صورت توانست تلاوتهای زیادی ر ا از محمد رفعت ضبط کند. میرزائی بیان کرد: هنگامی جنگ جهانی دوم شروع شد، زکریا مهران نگران شد که در اثر حضور نیروهای خارجی در مصر آرشیو ضبط وی خسارت ببیند، بنابر این صفحات را داخل صندوقهای مخصوصی قرار داد و آنها را به مزرعه خود منتقل و مخفی کرد. در همین اثنا اختلافاتی بین رفعت و رادیو پیش آمد و قضیه نیز از این قرار بود که رادیو دستمزد خوانندگان را بیشتر از قاریان قرار داده بود و رفعت نیز این امر را توهین به قرآن تلقی کرد و به خاطر همین از رادیو رفت. بعد از این قضیه زکریا به رادیو مراجعه کرد و ضمن بیان اینکه تعداد زیادی از تلاوت رفعت را جمعآوری کرده و آماده است در اختیار رادیو قرار دهد، طی شرطی که گذاشت از دستاندرکاران رادیو خواست تا رضایت رفعت را جلب کرده و وی را به رادیو بازگردانند. البته بسیاری از مخاطبان رادیو نیز خواستار بازگشت وی بودند و خیلی عجیب است که افراد بسیاری از مسیحیان مصری درخواست فراوانی را به رادیو ارسال داشتند تا رفعت را برگردانند که البته پیگیریهای زکریا به نتیجه نرسید و ایشان به طور ناگهانی در جلسه شیوخ مصر فوت کرد. وی تصریح کرد: پس از این واقعه بود که خانواده رفعت و خانواده زکریا درصدد برآمدند تا گنجینه زکریا را پیدا کنند و تلاش زیادی نیز در این زمینه کردند تا بالاخره بخشی از این گنجینه را در مزرعه و بخشی را نیز در خانه پیدا کردند، اما بخش دیگری از این صفحات نهایتاً پیدا نشد و سرانجام مشخص نشد که چه اتفاقی بری مابقی این گنجینه افتاده است. کارشناس قرائت قرآن کریم ادامه داد: این تلاوتها در اختیار رادیو مصر قرار گرفته و یک سری کارهای فنی روی آنها انجام شد از جمله نواقص تلاوتها با صدای ابوالعینین شعیشع و احمد هیبه کامل شد به این شکل که شعیشع نواقص موجود را به سبک رفعت و بسیار نزدیک به تلاوت وی خواند و کامل کرد. در مجموع تلاوتهای خوبی از محمد رفعت درست شد با این حال این آثار به طور کامل نشان دهنده زیبایی تلاوت وی نیستند به خاطر اینکه این تلاوتها مربوط به دهه پنجم زندگی محمد رفعت به بعد هستند یعنی در زمانی که به بیماری حنجره دچار شده بود. تقریباً ۸۴ تلاوت از وی در اختیار مردم قرار گرفت که در واقع مرهون زحمات زکریا بود و اگر ایشان چنین خدمتی نمیکرد مسلمانان در حال حاضر تنها نام وی را شنیده بودند و نمیدانستند که محمد رفعت چطور تلاوت میکرد. *مزاری کنار مسجد سیده زینب(س) وی گفت: یکی از آرزوهای محمد رفعت این بود که در جوار مسجد سیده زینب(س) از نوادگان امام حسن(ع) دفن شود، بنابر این محمد پاشا حسنین، رئیس دیوان پادشاهی مصر در آن زمان شرایطی را فراهم کرد که یک قطعه زمین در اختیار رفعت قرار بدهند که وی تا سه سال قبل از فوت هر هفته به آنجا میرفت، مینشست و قرآن تلاوت میکرد و این کار را تا زمان وفات خود انجام داد. میرزایی ادامه داد: در سال ۱۹۴۳ در یکی از روزهایی که رفعت در مقابل رادیو برنامه زنده اجرا میکرد، دچار حبس صوت شد یعنی حالتی که نتوانست به تلاوت ادامه دهد. پیگیریهای درمانی انجام شد و مشخص شد که وی به ورم حنجره دچار شده است که در این مورد ابوالعینین شعیشع میگوید که یک سری کارهای درمانی بر روی رفعت انجام دادند که به جای اینکه حال وی را بهتر کند، حنجره وی را بیشتر دچار مشکل کرد و چندی نگذشت که حبس صوت نیز به ورم حنجره اضافه شد به نحوی که در اواسط تلاوت، صدایش قطع میشد و نمیتوانست ادامه دهد. این کارشناس قرائت قرآن کریم اظهار کرد: داستان رقتانگیزی نیز وجود دارد که کمال نجمی، نویسنده مشهور مصری شاهد آن بوده است. وی بیان میدارد که یک روز جمعه در مسجد برای استماع تلاوت رفعت حاضر شدم و سعی کردم جایی نزدیک جایگاه تلاوت وی پیدا کنم به خاطر اینکه صدایش ضعیف بود و برای شنیدن تحریر زیبای وی باید نزدیک ایشان میبودم. در هنگام تلاوت ناگهان صدای محمد رفعت دچار حبس شد، اما وی تلاش کرد تا ادامه دهد ولی دوباره صدایش حبس شد و رفعت نمیدانست چه کند که در این هنگام یک شیشه داروی سیاه رنگی را که پزشک تجویز کرده بود بیرون آورده و مقداری نوشید و این قضیه باعث شد دو سه آیه دیگر را بخواند اما در ادامه حبس صوت بر وی غلبه کرد و نتوانست دیگر بخواند بنابر این از جایگاه بلند شد و در حالیکه مردم گریه میکردند، مسجد را ترک کرد. وی در پایان سخنان خود در این زمینه بیان کرد: محمد رفعت ترجیح داد تا از تلاوت کناره بگیرد و اموالش را فروخت تا بتواند بیماری را درمان کند در اواخر سال ۱۹۴۹ نیز مجلهای به نام المصور یک سری تصویر از وی که در بستر بیماری بود، منتشر کرد. یک نویسنده مشهور به نام ابازی که نفوذ ادبی زیادی در بین مردم داشت در این زمان فراخوانی در روزنامهها منتشر کرد و از همه دعوت کرد برای درمان وی کمک کنند که در این زمینه مبالغ زیادی از طرف مردم جمعآوری شد، البته محمد رفعت در نهایت تعجب این مبالغ را قبول نکرد و گفت که اموال دنیا مرا از امتحان الهی نجات نمیدهد به این ترتیب در صبح روز دوشنبه، نهم ماه می سال ۱۹۵۰ یعنی دقیقاً در روزی که متولد شده بود، از دنیا رفت و روح این قاری کتاب به محضر صاحب کتاب پرواز کرد.∎