به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، علی محمدی آسیابآبادی پنجشنبه شب در نشست نقد مجموعه شعر «روی ساقه ترخون» اظهار کرد: نقد ادبی در تئوریهای جدید دارای استقلال است و نقد یک کنش سیاسی و فرهنگی جدای از نقد ادبی است؛ چراکه نقد ادبی به صورت مستقل از محتوای اثر مورد نظر است و میتواند تأثیری هم روی آن نداشته باشد.
وی ادامه داد: طیف مخاطبان یک اثر، دیدگاهها و نقطه نظرات متفاوتی دارند و نقد یک اثر میتواند به مذاق برخیها خوش بیاید و خاطر برخی دیگر را آزرده کند، حتی ممکن است سبب رنجش صاحب اثر نیز شود.
این منتقد ادبیات افزود: مجموعه «روی ساقه ترخون» با عنوان غزل و زیرمجموعه شعر امروزی است و تعیین کننده نوعی تراژدی است که باید در آن چارچوب، نقد شود.
محمدی با اشاره به سیر تحول ادبیات فارسی در طول تاریخ، گفت: از لحاظ ژانر شناسی، غزل گاهی به عنوان یک قالب شعری و گاهی به عنوان قالب محتوایی مطرح بوده است و در دوران شکوفایی سبکهای خراسانی، عراقی و هندی، غزل جایگاه ویژهای داشته است.
وی در ادامه عنوان کرد: غزل امروزی در تقابل با شعر نیمایی قرار میگیرد؛ برخی از اشعار نیمایی و سپید، از لحاظ محتوایی غزل محسوب میشوند، در حالی که در قالب غزل قرار نمیگیرند.
این منتقد ادبیات با اشاره به تعامل سنت و مدرنیته در شعر امروزی، تصریح کرد: قرنها در ادبیات فارسی از خطابه به عنوان محتوای غزلها استفاده میشده است، در حالی که امروز و به دنبال تحولات جدید در ادبیات اروپا، بحث انسجام متنی مطرح میشود.
محمدی تبیین کرد: وحدت متنی و انسجام شعری دو بحث کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند، انسجام شعری اگر در قامت شعر سنتی وارد شود دچار یک پارادوکس غیر شعری میشود؛ از همین رو هیچکدام از شاعران معاصر در این زمینه توفیقی نداشتهاند.
وی در خصوص مجموعه شعر «روی ساقه ترخون» عنوان کرد: در این مجموعه بیش از هر چیز مضامین خانگی به چشم میخورد و از مضامین شهری و طبیعی خبر زیادی نیست در حالی که در شعر نو در قالب سنتی، نمادها ظرفیتی خوبی برای استفاده دارند.
این منتقد ادبیات در پایان مطرح کرد: شعر فعالیتی است که شاعر در آن به دنبال یافتن یک واژه گمشده است، واژهای که هیچگاه پیدا نمیشود و اصلاً اساس ارزش شعری نیز بر همین اصل استوار است و سیگنالهایی به مخاطب ارسال میشود که این را به او القا میکند که هر لحظه ممکن است آن واژه گم شده، خود را نشان دهد.
انتهای پیام/63087/ج30/
∎