صاحبخبر - اگرچه میکوشیم تا اسیر فضای ملتهب رسانهها و برخی جوسازیهای معمول و مرسوم نشویم، اما منکر آن نیز نمی توانیم بود که یک نماینده با پا گذاشتن بر شان و جایگاهی که بس عظیم و ارزشمند است حاصل دستاوردهای انقلاب را زیر سوال ببرد
آفتاب یزد – رضا بردستانی: خبری تاسف برانگیز و قابل تامل تمامی فضاهای مجازی را در اختیار خود گرفته، گروه و شبکه مجازیای نیست که گوشههایی از آن را منتشر نکرده باشد؛ «درگیری قاضی پور با یک خبرنگار!»، «ضرب و شتم یک خبرنگار توسط نادر قاضی پور!»، «درگیری قاضی پور با یک خبرنگار در راهروی مجلس!»، «قاضی پور با مشت بر صورت خبرنگار روزنامه ایران کوبید!» و...
اگرچه درگیری فیزیکی یک نماینده مجلس با خبرنگاران تازگی ندارد، اما نامی آن سوی این ماجرا خودنمایی میکند که نامی است عجین شده با رفتارها، گفتارها، واکنشها و حتی تصاویری که گاه نقل قول کردن را نیز غیرممکن مینماید. در شرح ماجرای اخیر گفته می شود: «پس از پایان جلسه علنی دیروز و در زمانی که نمایندگان در راهروهای مجلس به سوالات خبرنگاران از رسانههای مختلف پاسخ میدادند، نادر قاضی پور با خبرنگار روزنامه ایران به صورت فیزیکی درگیر شد. این اتفاق در حالی رخ داد که این خبرنگار در حال مصاحبه با
قاضیپور در رابطه با موضوع مربوط به فراکسیون مناطق ترک نشین بود که به دلیل چالشی شدن این مصاحبه، قاضیپور عصبانی شده و ضربهای به صورت او زد که برخی از نمایندگان نیز شاهد این درگیری بودند. بعد از آن نیز قاضی پور دستگاه ضبط صوت این خبرنگار را به زور گرفته و تحویل حراست مجلس داد.»
نادر قاضی پور که سومین حضور در مجلس و پنجاه و نه سالگی را توامان تجربه میکند، آیا او اعتقادی به حفظ شئونات و رعایت جایگاهی که در آن قرار گرفته، دارد؟ با نگاهی کوتاه به برخی حرف ها و رفتارهایی که به وی نسبت میدهند درمییابیم این نماینده مجلس احتمالا صحن و جایگاه مجلس شورای اسلامی را با کوچه پس کوچههای شهر، از بیخ و بن اشتباه گرفته است.
چند ماه قبل(اسفند94)
نادرقاضیپور، نماینده مردم متدین ارومیه در اقدامی ناشایست (اسفند94) نهتنها به یک روحانی (قدرت الله علیخانی) و نماینده مجلس اتهامهای بیمحتوایی میزند بلکه برای زنان و دختران کشور نیز جملاتی خاص به کار میبرد.
قاضیپور در ادعایی سخیف از مراوده خود با قدرتا… علیخانی، نماینده مردم قزوین در مجلس هشتم میگوید. در آن اظهارات که غیر قابل انتشار و شرم آور است حرف هایی بر زبان این نماینده مجلس جاری می شود که در جایگاه سخیفترین رفتار و گفتارهاست و اما پس از پیروزی در انتخابات ـ با 169 هزار رای! ـ بی آن که کنترلی بر گفتار خود داشته باشد، میگوید: «من نماینده ملتم نه نماینده ۴ تا گردن کلفت. من نوکر مسئولان نیستم. کیفشان را حمل نمیکنم و تعریفشان نمیکنم. شما در دو ساعت به من ۲۰۰ هزار رای دادید. برای اینکه مرا... کنید تا به جان این مسئولان بیفتم. میگویند یک روز ... و به جای این سه نقطه هیچ کدام از حرف های قاضی پور را نمیتوان قرار داد چون حداقل معتقد به این حقیقت محض هستیم که شان رسانه اجازه انتشار مجدد آن را نخواهد داد!
قاضی پور اما این بار زبان به کلمات خاص گشوده و ادامه میدهد: «مملکت را به آسانی به دست نیاوردهایم که هر ... را بفرستیم آن جا! مجلس
جای ... نیست!»
انتشار عکسهایی که عملا از شخصی نیز شخصی تر است و نیز دست زدن به رفتارهایی که در شان یک نماینده نیست کار را به جایی رساند که در همان زمان برخی از نمایندگان خواستار آن شده بودند تا اعتبار نامه این نماینده پرحاشیه تایید نشود که در کمال تعجب تصویب و تایید شد و اما همان نماینده این بار با برخورد فیزیکی با یک خبرنگار این ذهنیت را به وجود آورد که شاید مجلس برای حفظ جایگاه و شان خود لازم است تا جدیتر و مسئولانهتر با چنین مواردی برخورد کند.
اگرچه میکوشیم تا اسیر فضای ملتهب رسانهها و برخی جوسازیهای معمول و مرسوم نشویم، اما منکر آن نیز نمی توانیم بود که یک نماینده با پا گذاشتن بر شان و جایگاهی که بس عظیم و ارزشمند است و حاصل انقلابی عظیم و تفکراتی قابل احترام، در برخوردی غیرقابل توجیه با یک خبرنگار که با تمامی کمبودها و تنگناها
می کوشیده است تا بازتاب دهنده نظرات نمایندگان خانه ملت باشد؛ بدون توجه و گاه با تعمد حتی! خدشه به آن جایگاهی وارد میسازد که مجلس، نمایندگی مجلس و شان و جایگاه قوه مقننه در کلام امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری، دارای شانی بزرگ و جایگاهی ارزنده است.
نادر قاضیپور اگر نمیداند لازم است در خلوت خود این مطالب گزیده و خلاصه شده را مرور کند که قانون اساسی به عنوان میثاق ملی «اداره کشور را با اتکا به آرای عمومی» و از «راه انتخابات» تعریف کرده است از میان چهارده فصل و ۱۷۷ اصل قانون اساسی در چندین فصل (فصول پنجم، ششم و هفتم) به حاکمیت ملت و اختیارات و صلاحیت مجلس شورای اسلامی پرداخته است:
ـ وضع قانون در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی (اصل۷۱)
ـ شرح و تفسیر قوانین عادی (اصل۷۳)
ـ تصویب لوایح قانونی دولت (اصل ۷۵)
ـ تحقیق و تفحص در تمام امور کشور (اصل۷۶)
ـ تصویب عهدنامه، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقت نامه های بین المللی (اصل۷۷)
ـ تصویب اصلاحات جزئی در تغییر خطوط مرزی (اصل۷۸)
ـ تصویب برقراری محدودیتهای ضروری در حالت جنگ و شرایط اضطراری(اصل۷۹)
ـ تصویب گرفتن و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت (اصل۸۰)
ـ تصویب استخدام کارشناسان خارجی در موارد ضرورت از طرف دولت (اصل۸۲)
ـ تصویب انتقال بناها و اموال بناها (نفایس ملی) (اصل۸۳)
ـ حق اظهار در همه مسائل داخلی و خارجی (اصل۸۴)
ـ رای اعتماد برای وزیران و نیز حق سوال و استیضاح آنها (اصل۸۷ و۸۹)
ـ رسیدگی به شکایات از طرز کار مجلس، قوه مجریه یا قضائیه (اصل۹۰)
که موارد سیزدهگانه فوق تاکیدی است موکد بر جایگاه رفیع مجلس و تاثیر نمایندگان بر امور جاری این کشور که اگر قرار بر این باشد که هر نماینده با مجموعهای از ناهنجاریهای رفتاری و گفتاری به قسمت هایی از این شان و جایگاه خدشه وارد آورد آن گاه باید این سوال مطرح شود که از این مجلس که صراحتا آن را در راس همه امور
می خوانیمش دیگر چه باقی میماند. امر به شباهت
یا مقایسه عین به عین نمیکنیم، اما سالها قبل در این سرزمین رئیس جمهوری بر سر کار بود که با«در راس همه امور بودن مجلس» میانه و ارتباطی نداشت! به تعبیری سادهتر این احساس تسری پیدا میکند که خدای ناکرده بین این رفتارها که مستقیما شان و جایگاه مجلس و نمایندگی مجلس را هدف قرار داده است و آن جدی نگرفتنها و نادیدهانگاریها چه ارتباط صوری و ماهوی میتواند وجود داشته باشد؟ یا نمایندگان خود باعث شیوع تفکر نامیمون «در راس همه امور نبودن مجلس» شدهاند یا آن محمود احمدی نژاد با دیدن چنین رفتارهای ناهنجاری به خود اجازه داده تا با «در راس همه امور بودن مجلس» سر ستیز بردارد و مجلس و مجلس نشینان را به سخره گیرد!∎