یاسر نوروزی در شهروند نوشت: اصغر فرهادی در این سالها نشان داده که در کنار تسلط به کار فیلمسازی، درایت رسانهای نیز داشته است؛ از سکوت بهموقع در ماجرای بازیگر فیلم «درباره الی» تا پاسخهای منطقی به حواشی فیلم «جدایی». حتی «گذشته» هم میتوانست برای این فیلمساز حاشیهساز باشد اما اصغر فرهادی تا جایی که توانست تن به جریانات سیاسی نداد و تلاش کرد دور از جناحبندیها بایستد. اما به نظر میرسد بعد از بازگشت از کن، این «درایت» با مفهومی به نام «رندبازی» آمیخته شده است. ماجرا از جایی شروع شد که فرهادی پس از بازگشت از کن، نشستی رسانهای با حضور تمام خبرنگاران و روزنامهنگاران فعال در حوزه سینما ترتیب داد تا با ایراد گفتههایی از حواشی قابل پیشبینی جلوگیری کند. درعینحال پیش از بازگشت او از فرانسه، حرف و حدیثهایی هم در داخل کشور از سوی جریانات مخالف مطرح شده بود که صحبتهای او در این نشست میتوانست اندکی از تشنج فضای پیشآمده، بکاهد. این برنامهریزی رسانهای البته همچنان درایت او را نشان میدهد اما فرهادی در ادامه نشان داد خبرنگار و روزنامهنگار صرفا برای او ابزاری جهت گریز از تنگناهاست. وقتی نشست برگزار شد و صحبتهای او و عوامل باعث شد کمی از آشفتگی فضا کاسته شود، خبرنگار و روزنامهنگار فراموش شدند و تکنیک او در این بازی رسانهای کاملا عوض شد. حالا اکرانهای خصوصی فرهادی محدود شده به دوستان و رفقا. نخستینبار که نشست خبری «فروشنده» برگزار شد، رفتار حرفهای این بود که فیلم برای تمام خبرنگاران و روزنامهنگاران نشریات و جراید و سایتهای معتبر اکران و نشست خبری بعد از آن انجام شود. اما خب میشود تا حدودی به اصغر فرهادی حق داد. شاید میخواست از ایجاد حاشیههای تازهتر جلوگیری کند. اما زمانی که فضا آرامتر شد و برای اکران فیلم به صورت عمومی تأیید گرفت، همان خبرنگاران و روزنامهنگارانی که صادقانه صحبتها و جملاتش را منعکس کرده بودند، فراموش شدند تا اکران خصوصی «فروشنده» را برای عدهای از منتقدان یا دوستان برگزار کند. با تمام احترامی که برای اصغر فرهادی قایل هستیم، بدانید که این یعنی «رندی»! در ادامه انتقاد دبیران فرهنگ و هنر برخی خبرگزاریها و روزنامههای معتبر را در اینباره میخوانید:
علیرضا بهرامی مدیرگروه فرهنگی هنری ایسنا
خیلی چیزهای سینما فیک است؛ ساختگی و غیرواقعی. خیلی رویدادها و خیلی از آدمهایش هم فیک هستند. خیلی از مردم و علاقهمندان هم قربانیان این سطحگراییهای سودجویانه میشوند. چند وقت پیش که برای چندهزارمین بار، پخش خبر و تصویرهای بیلبوردهای پاره شده یک فیلم سینمایی، به فروش فوقالعاده آن انجامید، یک فیلم متفرقه، در آنونسش که از شبکههای ماهوارهای پخش میشد، زوم کرده بود روی گوشه خراشیده یکی از بنرهایش تا بگوید با دیده شدن ما مخالف بودند، پس بیایید ما را ببینید و طبعا برای این دیدن، پول صرف کنید. این طبیعت صنعت سینماست؛ بر فیلمفروش و پخشکنندهای هم که برایش فرق چندانی ندارد طلا خرید و فروش کند یا تیرآهن یا فیلم، چندان ایرادی وارد نیست؛ بر مردم عام هم چندان ایرادی وارد نیست. شاید وقتی موضوع اسفناک میشود که اهالی نقد و رسانه، جاهلانه وارد این بازیهای سطحگرا میشوند. گفتم جاهلانه، چون اگر آگاهانه باشد، حتما میشود از روی فساد و آنوقت دیگر واویلاست. اهالی رسانه هستند که نباید فریب صحنهسازیهای داخلی و خارجی را بخورند و آنقدر وسط میدان احساس فداکاری بهشان دست ندهد تا بعد که احساس کردند شأنشان رعایت نشده است، روحیهشان تخریب نشود. برای یک روزنامهنگار، واقعا حضور در افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر و حافظ و چه و چه، چه ارزش و اهمیت خاصی باید داشته باشد؟ حضور در مراسم نمایش خصوصی فیلمی که دو روز بعدش قرار است، بهطور عمومی اکران شود که جای خود دارد. ما خیلی وقتها از رعایت و کنترل نکردن یک اصل اساسی و حرفهای در رفتار شغلی خود لطمه میخوریم؛ شیفتگی از هر نوعش ممنوع و مذموم است؛ ازجمله شیفتگی به کارگردان، به فیلم، به هنرپیشه. حتی شیفتگی به سینما هم امری ناخوشایند است؛ چون سینما فقط یک وسیله است و نه امری قدسی. دستاندرکارانش هم افرادی منفعتطلب میتوانند باشند؛ چه مدیرانش، چه هنرمندانش و چه منتقدان و روزنامهنگارانش.
یاسین محمدی دبیر فرهنگی خبرگزاری آنا
اصغر فرهادی کارگردانی است که شاید بر خلاف اسلاف هم مسلکش در کنار درخشش در
عرصههای بین المللی نگاه مستقیمی به مخاطب عادی سینما دارد و نشان داده به دنبال ساختن فیلمی که مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد اما با سالنهای خالی مواجه شود نیست. او که امروزه در تراز اول سینمای جهان نامی شناخته شده است، باید از هر منظری خود را با استانداردهای کار سینما روزآمد کند. در صنعت سینمای امروز تقسیم کار در مراحل مختلف پروژه آماری نهادینه شده است و برخلاف آنچه همچنان در سینمای ایران میگذرد، قرار نیست صفر تا صد یک فیلم بر دوش یک نفر باشد. یکی از این وجوه، استفاده از یک تیم رسانه ای متبحر است که در تمام مراحل به سازندگان فیلم یاری برسانند. روالی که فرهادی پس از بازگشت از جشنواره کن کلید زده بودند، و دعوت از اهالی مطبوعات برای، خبر از اتفاقی تازه و راهی جدید در سینمای ایران میداد، اما پس از آن هرچه به زمان اکران فیلم نزدیکتر شدیم، این ارتباط با مطبوعات کمتر شد تا جایی که فیلم روی پرده رفت و برخلاف آنچه در جهان رایج است از اکران رسمی و افتتاحیه با حضور نمایندگان مطبوعات خبری نیست. فرهادی لاجرم میداند که به الگوی رفتاری برای سینماگران وطنی بدل شده است و اگر او به شکلی حرفهای تر با اهالی رسانه تعامل میکرد این باب در سینمای ایران گشوده تر میشد.
پرویز براتی دبيرگروه هنر روزنامه شرق
برخورد گزينشي با خبرنگاران ايراني ،پديده تازهاي نيست. بسيارند دستگاههاي فكري و سياسي ؛فرهنگي و عقيدتي كه ناگزير اند از سليقه ورزي يا چينش خبرنگاران در
فرصتهاي پروپاگاندیسم،يا همان بزنگاههاي رستن از كنش دموكراتيك. اما سليقهورزي در گزينش و چينش خبرنگار ان در يك مراسم يا افتتاحيه يا يك نشست رسانهاي ، حتی زماني كام اهل خبر را تلخ ميكند كه از جانب پهلوانان «کلام زیبا» سر زند. اصغر فرهادي،حتما بهتر از ما و«آلن بديو» ميداند كه سينما چه وظيفهاي در قبال زندگي دارد. ميداند كه سينما، نوعي «تعليم» است؛ قسمي از هنر زندگي است و گونهاي از تفكر. او كه خود، در فيلمهايش، مدام خطرات و مخاطرات و آسيبهاي «قضاوت»را به ما گوشزد ميكند،چرا و با كدام ذهنيت پيش داورانهاي با اهالي خبر رو به رو ميشود؟ اهل خبري كه در تمام اين سال ها، در دوران سيطره شوك الكتريكی تندروها، خود را سپر او و همكارانش كردهاند. دعوت گزينشي از اهالي رسانه و خبرر در مراسم نمايش ويژه فيلم«فروشنده»در پرديس كوروش ،حركتي بود نه زيبنده نام «اصغر فرهادي». اين را به پاي تمام تناقض هاي اين روزهاي زندگي ايراني
ميگذاريم؛ ولي خوش داريم كه فرهادي،خود را تكرار نميكند.
نغمه دانش آشتیانی دبیر گروه هنر خبرگزاری مهر
گرچه به نظر میرسد در عصر ارتباطات دیگر اهمیت و جایگاه رسانهها بر کسی پوشیده نیست ولی در کشور ما هنوز هم لازم است نه فقط برای کسانی که از عرصه فرهنگی دور هستند بلکه حتی برای کسانی که داعیه کار فرهنگی دارند این موضوع تبیین شود که رسانهها از ارکان دموکراسی محسوب می شوند و رفتار با آنها آدابی دارد. این مقدمهای بود برای نقدی بر رفتار برخی هنرمندان محترم که رسانهها را به نوعی خدمتگزار خویشتن میدانند و تنها در بزنگاههایی که مشکلی پیشروی خودشان یا آثارشان قرار میگیرد گاهی سراغ رسانههای چپ و گاهی سراغ رسانههای راست می روند و در دیگر مواقع کمترین تعامل را هم با رسانهها و دست اندرکاران آن ندارند. باشد که پس از این اهالی فرهنگ و هنر که به نوعی نخبگان یک کشور محسوب میشوند به ویژه آنانی که در سفرهای متعدد خود به خارج از کشور با رفتارهای هوشمندانه آنها با رسانهها مواجه شدهاند رفتاری حرفهایتر با رسانهها و فعالان این عرصه داشته باشند.
مریم نراقی دبیر گروه فرهنگ و هنر روزنامه شهروند
از یک هنرمند جهانی انتظار میرود همانگونه که هنرش بازتاب جهانی پیدا میکند، رویکردش هم برگرفته از جایگاهش باشد. چه بسا انتظار میرود که رفتارها و سنتهای نادرست جامعهاش را نیز اصلاح کند. استفاده ابزاری از رسانهها بحث تازهای نیست و در تمام حوزهها به دلیل عدم آشنایی با حرفهایگری شاهد این رفتارها هستیم. در این مورد اما توقعمان بالاتر است. بیشک در آن نیمه شبی که اصغر فرهادی برای دریافت یکی از مهمترین جوایز سینمایی دنیا در سالن کداک تیهتر به روی صحنه رفت، اشتیاق ما اهالی مطبوعات فراتر از افتخار دریافت جایزه اسکار توسط یک ایرانی بود. ما بیش از آن خوشحال بودیم که اکنون فیلمسازی با استانداردها و تجربیات بینالملی، دستاوردهای مثبت حرفهای را برایمان به ارمغان خواهد آورد که میتواند چراغ راهی باشد برای پیشرفت رفتارهای صنفی و حرفهای. سالها گذشت و آقای فیلمساز موفقتر شد. بعد از بازگشت موفقیتآمیز عوامل فیلم «فروشنده» از جشنواره جهانی کن، نشستی با حضور تقریبا تمامی اهالی رسانه برگزار شد؛ نشستی غیرتخصصی پیرامون حواشی جشنواره کن. اگر چه در آن نشست عنوان شد که جلسهای با حضور اهالی رسانه برای تماشای فیلم ترتیب داده میشود اما حالا که مشخص شد رسانهها در جلسات نمایش فیلم «فروشنده» جایی نداشتند، میشود با ناامیدی دریافت که حتی در مناسبات فیلمساز جهانیمان هم نگاه تخصصی به رسانهها جایی ندارد و ماجرای استفاده ابزاری از خبرنگاران همچنان ادامه دارد تا شاید وقتی دیگر.