عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رأی الیوم در مقاله ای در خصوص مشکلات عربستان در یمن نوشت:عربستان به نقض حقوق بشر و جنایت جنگی در یمن متهم شده و برخی طرفها خواستار توقف فروش سلاح به این کشور شده اند در حالی که عربستان به هیچ یک از هدف های خود نرسیده است و اکنون می بینیم درتونل تنگ وتاریکی گرفتارشده است.
عبدالباری عطوان تحلیلگر مشهور عرب نوشت: جنگ در یمن که عربستان ۱۷ ماه است با عنوان طوفان قاطعیت آن را به راه انداخته است، اکنون به یک دردسر برای ریاض تبدیل شده است. البته این دردسر تنها نشأت گرفته از تلفات مالی و جانی روزافزون نیست بلکه وجهه عمومی و جایگاه جهانی عربستان در معرض خطر قرار گرفته است و این احتمال وجود دارد که عربستان به اتهام جنایت جنگی تحت پیگرد قانونی قرار گیرد.سازمان پزشکان بدون مرز چندی پیش در اعتراض به بمباران شش بیمارستان متعلق به این سازمان در شمال یمن توسط جنگنده های سعودی و کشته و زخمی شدن دهها بیمار و ملاقاتکننده کادر پزشکی خود را بیرون کشید و فعالیت خود را در این بیمارستان ها متوقف کرد.
به دنبال آن سازمان بین المللی ‘نظارت بر فروش سلاح’ از کشورهای بزرگ صادرکننده تسلیحات از جمله آمریکا ، انگلیس و فرانسه خواست تا فروش سلاح به عربستان را متوقف کنند و تمامی قراردادهای امضا شده در این خصوص را لغو کنند زیرا عربستان با استفاده از این تسلیحات غیرنظامیان را در یمن به قتل رسانده و در این کشور مرتکب جنایات جنگی می شود. این درخواست بی سابقه سازمان نظارت بر فروش سلاح در کنفرانس روز گذشته سازمان تجارت جهانی در ژنو انجام گرفت که دومین کنفرانس در مورد تجارت سلاح به شمار میآید. ‘إما ماکدونالد’ سخنگوی این سازمان کشورهای فروشنده سلاح به عربستان را به در پیش گرفتن بدترین نوع نفاق و دورویی متهم کرد . در همین راستا سازمان جهانی آکسفام نیز به انگلیس هشدار داد که در صورت فروش تسلیحات به عربستان اعتبارش در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
عطوان افزود: این کمپین جهانی که در حال شدت گرفتن است، باعث قرار گرفتن عربستان در فهرست سیاه و لغو قرارداد فروش تسلیحات فرانسه به ارزش ۱۸ میلیارد دلار شد که شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع در سفر چند ماه پیش خود به این کشور قرارداد آن را امضا کرد و همچنین قرارداد فروش تسلیحات آمریکا به ارزش ۶ میلیارد دلار و همچنین انگلیس به ارزش تقریبا ۴ میلیارد دلار را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. وی تاکید کرد: بیگمان این کمپین در چارچوب اعمال فشار کشورهای بزرگ علیه عربستان به منظور توقف جنگ علیه یمن و نه توقف قراردادهای تسلیحاتی انجام می گیرد زیرا این قراردادها منبع مهمی برای حمایت از صنعت سلاح در این کشورها و چرخش درآمدهای نفت عربستان محسوب می شود.
عطوان مشکل کنونی رهبران عربستان را یافتن یک برون رفت شرافتمندانه از جنگ فرسایشی کنونی دانست که درگیر آن شده اند و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس و برخی دیگر از کشورهای عربی را نیز درگیر آن کردند که بعدها نام ائتلاف عربی به خود گرفت.مذاکرات کویت جهت یافتن راه حل سیاسی برای جنگ یمن پس از ۹۹ روز شکست خورد و ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح با تقویت منافع ملی در حال تثبیت اوضاع خود در داخل کشور هستند و با تشکیل شورای عالی سیاسی و فعال کردن نهادهای دولتی و ساختارهای تشکیل دهنده آنها به ویژه پارلمان برگزیده نهادی به عنوان یک حاکمیت مشروع قانونی ارائه دادند.به نوشته عطوان توقف قراردادهای فروش تسلیحات به عربستان در این برهه به خصوص شوک بزرگی برای ریاض به شمار میآید زیرا عربستان به دو دلیل نیازمند چنین قراردادهایی است.
دلیل اول: باید مهمات و تجهیزات نظامی از بین رفته ظرف ۱۷ ماه جنگ را جبران کند . دلیل دوم : با خرید تسلیحات پیشرفته و جنگنده و تانک و موشک بتواند هر چه سریع تر سرنوشت جنگ را یکسره کند.چه بسا فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه برای قرارداد ۱۸ میلیارد دلاری امضا شده توسط شاهزاده محمد بن سلمان نیازمند تایید پارلمان نیست اما دولت آمریکا برای قرارداد ۶ میلیارد دلاری خود نیازمند تایید کنگره است که این قرارداد شامل تانکهای ابرامز و جنگندهها و مهمات است . این موضوع در مورد قرارداد انگلیس نیز صدق می کند. دولت آمریکا شماری از مشاوران نظامی خود را به کشور بازگرداند که با نیروهای مسلح عربستان و فرماندهان عملیات موسوم به طوفان قاطعیت و عملیاتش در یمن امور جنگ را هماهنگ می کردند.
این اقدام واشنگتن برای رهبران ائتلاف سعودی رویداد خوبی نیست. به اعتقاد عطوان عربستان در یمن در بن بستی به سر می برد که بن بست عراق دوران صدام حسین در کویت در سال ۱۹۹۰ در برابر آن چیزی نیست. رهبران عربستان در آن زمان برای بیرون راندن صدام از کویت نیم میلیون سرباز آمریکایی را به کمک خواستند.
این تحلیلگر معروف رسانه ای جهان عرب معتقد است که ریاض هم اکنون چاره ای ندارد جز اینکه یکی از این دو گزینه را برگزیند. اول: برای کاهش تلفات خود به طور یکجانبه از جنگ در یمن عقب نشینی کند . دوم: این جنگ را تا به پایان یعنی بازپس گیری شهر صنعا و دیگر شهرهای یمن مانند تعز ادامه دهد و در چنین حالتی به یک بن بست دیگر انتقال خواهد یافت که خطر آن کمتر از بن بست کنونی نیست و در آن صورت باید این شهرها و امنیت در آن را بتواند حفظ کند و با ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح و قبایل همپیمان با آنها وارد جنگ های چریکی شود.
علاوه بر همه اینها نیروهای سعودی با حضور در صنعا اشغالگر به شمار خواهند آمد و در چنین صورتی یمنی ها برای پایان دادن به اشغالگری سعودی ها به مقاومت روی خواهند آورد. رهبران عربستان پس از اعلام پایان طوفان قاطعیت و تحقق یافتن اهداف آن و جایگزین کردن عملیات بازگشت امید به جای آن سعی کردند تا زودهنگام این جنگ را پایان دهند اما این اقدام قانع کننده نبود و جنگنده های طوفان قاطعیت بازگشته و به طور بی هدف برخی از نقاط یمن مانند بیمارستانها و مدارس و مراسم عروسیها و مرغداریها را بمباران کردند زیرا هدف نظامی قابل توجهی برای بمباران نیافتند.
سردبیر رأی الیوم در ادامه به نقل از یک شخصیت عربستانی که از شهر نجران عربستان به لندن مسافرت کرده و به دلایلی از ذکر نام وی خودداری کرد ، تاکید کرد: جنگ واقعی اکنون در جنوب عربستان جریان دارد . نیروهای انصارالله در جازان و نجران و عسیر عربستان نفوذ می کنند. مقام های سعودی هزاران خانواده را از این مناطق به زور بیرون راندند تا از موشک بارانها و شلیک خمپاره ها در امان بمانند.
عطوان تاکید کرد:اکنون مذاکرات صلح در کویت جریان ندارد و احتمال آزادسازی قریب الوقوع صنعا نیز وجود ندارد و عربستان به طور روزافزون در حال استقرار سامانههای دفاعی پاتریوت در جنوب است تا بتواند با موشکهای بالستیک شلیک شده از سوی یمن مقابله کند.
از سوی دیگر سازمان های بشردوست خیریه بین المللی به حملات خود علیه ریاض شدت بخشیده و عربستان را به قتل عام کودکان و غیرنظامیان متهم می کنند و برای توقف فروش تسلیحات به سعودی ها فشار وارد می کنند و منابع مالی عربستان به طور روزافزون به سرعت در حال فرسایش است و درآمد نفت به دلیل کاهش یافتن قیمت آن روند نزولی به خود گرفته است. به گفته عطوان کلمه ‘بن بست’ برای توصیف تونل تاریکی که عربستان در آن گرفتار آمده ناچیز است .
در انتهای این تونل تا کنون هیچ کورسو و روزنه امیدی به چشم نمی خورد. مهم تر از همه اینکه این تونل بسیار طولانیتر از آن چیزی است که بسیاری از کارشناسان و از جمله مراکز تصمیم گیری در عربستان تصور می کردند. یمن در مقایسه با عربستان در وضعیت بهتری قرار دارد زیرا شوک را پشت سر گذاشته است و اکنون همانند لبنانی ها و عراقی ها در حال همزیستی با جنگ و مرتب کردن اوضاع داخلی خود است که یکی از نشانه های آن حضور میلیونی مردم در میدان السبعین است که با ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح بیعت کردند و این ائتلاف توانست به یک توافق شراکت دست یابد و بر ادامه نبرد علیه عربستان و حملات زمینی و هوایی اش تاکید کردند. عطوان در ادامه به نقل از یک روزنامه نگار یمنی در لندن نوشت: شما یمن و یمنی ها را نمی شناسید. جنگجوی یمنی تنها چیزی که لازم دارد یک شیشه آب و مقداری نان و چند دانه خرما است .
او می تواند با این توشه اندک یک ماه را به سر آورد.سردبیر رأی الیوم همچنین به نقل از یکی از کارشناسان نظامی نوشت: وقتی گروهی از یمنی ها برای فراگرفتن آموزش نظامی نزد ما آمدند و فرماندهان آموزشی خواستند تا نحوه عقب نشینی را به آنها یاد دهند آنان به ناگاه عصبانی شده و فریاد برآوردند که به ما عقب نشینی را یاد ندهید زیرا این موضوع برای ما توهین محسوب می شود . شما فقط به ما نحوه پیشروی را یاد بدهید ما عقب نشینی را توهین می دانیم .
عربستان سعودی در تنگنای بیراهه های تصمیم سازی
عربستان سعودی در زمان کنونی در تنگنایی برساخته از چالش های داخلی و خارجی قرار گرفته است؛ چالش هایی که بیش از هر چیز نتیجه سیاست های ناپخته و ماجراجویانه این کشور است.نزدیک به یک سال و نیم از مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز» و به تخت نشستن برادرش «سلمان بن عبدالعزیز» در ریاض می گذرد. در این مدت کوتاه، عربستان بیش از پیش در مسایل منطقه ای درگیر شده و سیاست خارجی تهاجمی را در پیش گرفته که بر درگیری های این کشور افزوده است.هر چند سیاست عربستان از آغاز خیزش های عربی، به سمت نوعی عملگرایی تهاجمی گذار کرده بود اما در دوره ملک سلمان سیاست سعودی ها صورتی جنگ طلبانه به خود گرفت و سببساز تجاوز این کشور به همسایه جنوبی یعنی یمن شد.
همزمان، تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ریاض با هدایت «محمد بن سلمان» وزیر دفاع عربستان و همچنین «عادل الجبیر» وزیر امور خارجه این کشور، روند بر هم زدن ثبات در سوریه، عراق و لبنان را به پیش می برند. در پیش گرفتن چنین سیاست تهاجمی، پیامدهای گوناگونی برای ریاض به دنبال داشته است. عربستان همزمان در داخل نیز با دشواری های بسیاری دست به گریبان است.
هنگامی که در سال ۲۰۰۸ میلادی یعنی اوج بحران مالی جهانی، قیمت جهانی نفت به بالاترین سطح خود نزدیک میشد
بسیاری از تحلیلگران از فرصت های بی بدیلی سخن میگفتند که پیش روی عربستان قرار گرفته است. از ابتدای دهه نخست هزاره سوم افزایش قیمت نفت، این چشم انداز را به وجود آورد که عربستان با حجم بالای تولید خود به زودی به ثروتی افسانهای دست مییابد. بر مبنای چنین چشم اندازی، طرح ارتقای رتبه عربستان در میان ۱۰ اقتصاد جذاب برای سرمایهگذاری مورد توجه رهبران ریاض قرار گرفت. در چارچوب این طرح، پروژه های پرهزینه ای مانند ساخت شهر اقتصادی ملک عبدالله با سرمایه ای معادل ۱۰۰ میلیارد دلار در دستور کار قرار گرفت تا اینکه سقوط قیمت نفت این بلندپروازی ها را بر باد داد و عربستان را با کسری بودجه و کاهش سرمایه گذاری خارجی مواجه ساخت.پیش از این نیز سقوط قیمت نفت در سال ۱۹۹۸ عربستان را با مشکل کسری بودجه روبرو کرده بود اما نگاهی به ارقام کسری بودجه عربستان در سال ۱۹۹۸ و همسنجی آن با میزان کسری بودجه سال ۲۰۱۵ عمق چالش های اقتصادی کنونی عربستان را بیشتر نمایان می سازد.
عربستان در سال ۱۹۹۸ تنها ۳٫۱۲ میلیارد دلار کسری بودجه را تجربه کرد این در حالی است که در سال ۲۰۱۵ میلادی میزان کسری بودجه این کشور به رقم ۹۸ میلیارد دلار رسید و انتظار می رود در سال جاری نیز میزان کسری این کشور به رقم بی سابقه ۱۱۰ میلیارد دلار برسد. افزون بر آن، تجاوز نظامی به یمن، مداخله در بحران سوریه و ارایه کمکهای مالی گسترده به برخی کشورهای عضو اتحادیه عرب، هزینههای جاری اقتصاد عربستان را به نحو چشمگیری افزایش داده به گونه ای که دولت عربستان مجبور شده است به صورت مرتب به استقراض از بانک مرکزی این کشور و همچنین برداشت از صندوق ذخیره ارزی روی آورد.
این نکته را نیز باید اضافه کرد که در سال ۲۰۱۴، میزان ذخیره ارزی عربستان ۷۳۷ میلیارد دلار بود که در سال ۲۰۱۵ به ۶۰۰ میلیارد دلار کاهش یافت و انتظار می رود که با پایان سال ۲۰۱۶ ذخیره ارزی عربستان به ۵۰۰ میلیارد دلار تنزل یابد. علاوه بر کاهش قیمت نفت و کسری بودجه، عربستان با نارضایتی های مدنی و رقابت شاهزادگان سعودی نیز مواجه است. جمعیت شیعه این کشور که در نواحی نفت خیز شرقی زندگی می کنند، سال ها است که به صورت نظام مند مورد تبعیض قرار می گیرند و هرگونه اعتراض و انتقاد آنان با واکنش شدید حکومت مرکزی مواجه می شود.
همچنین، وضعیت ۹ میلیون مهاجر خارجی مشغول کار در عربستان به دلیل سیاست های تبعیض آمیز ریاض و شرایط دشوار زندگی مهاجران نوعی چالش سیاسی- اجتماعی را در عربستان پدیدار ساخته است. این مهاجران از بسیاری از حقوق انسانی بی بهره اند و وضعیت زندگی و کار آنان مورد انتقاد سازمان های حقوق بشری بوده است.
امروز دامنه انتقادها از حکومت پادشاهی عربستان بخش گسترده ای از جمعیت مهاجر، اقلیت شیعه و حتی شهروندان سنتی این کشور را در می گیرد. بسیاری از رسانه های مستقل عربستانی که در خارج از این کشور فعالیت می کنند، شبکه های اجتماعی و نیز گردهمایی های غیردولتی به محملی برای انتقاد از سیاست های سردمداران سعودی، نقض حقوق بشر، بحران اقتصادی داخلی و همچنین مداخله های گسترده ریاض در منطقه تبدیل شده اند.در این میان، حضور صدها شاهزاده و رقابت های منفی آنان برای کسب ثروت و قدرت نیز بر بار مشکل های موجود افزوده است. بنابر آمارهای غیر رسمی بیش از ۲۵۰۰ نفر در عربستان سعودی با عنوان رسمی «شاهزاده» زندگی میکنند و میزان زیادی از درآمد ارزی این کشور به اعضای خاندان بزرگ و گسترده آل سعود اختصاص می یابد.
شاهزادگان سعودی که هر یک بخشی از ساختار هرم قدرت این کشور را شکل می دهند درون خاندان سلطنتی به ایجاد جبهه بندی های سیاسی مختلفی دست زده اند و به صورت پیوسته مشغول رقابت های پیدا وپنهان با یکدیگرند. اختلاف میان اعضای خاندان سلطنتی عربستان زمانی پر رنگ شد که ملک سلمان فرزند جوان خود محمد بن سلمان را به عنوان نایب ولیعهد برگزید. به باور بسیاری از تحلیلگران، این انتخاب از رقابت های درون نظام حکومتی عربستان حکایت دارد و به منظور تحکیم جایگاه ملک سلمان و اعضای خانواده او صورت پذیرفته است. در کنار این چالش های درونی، همچنان که اشاره شد عربستان خود را غرق در مشکلات خودساخته در عرصه خارجی کرده است.
سیاست ماجراجویانه و تهاجمی عربستان موجب شده است این کشور در خاورمیانه در موقعیت شکنندهای قرار گیرد. هزینههای نظامی ناشی از حمله به یمن و تداوم جنگ در این کشور به نحو چشمگیری افزایش یافته که برای اقتصاد درگیر رکود عربستان بسیار گران تمام شده است. این رویداد از نظر سیاسی نیز ریاض را با انتقادهای گسترده ای روبرو ساخته است.بر پایه گزارشی که مجله «فارین پالیسی» در ابتدای سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، دولت عربستان ماهانه بین ۱۲ تا ۱۴ میلیارد دلار به خاطر جنگ یمن متحمل هزینه می شود.
این کشور برای مشروعیت بخشیدن به اقدام نظامی خود با استفاده از منابع مالی که در اختیار دارد، مشوق های اقتصادی متعددی را به برخی از کشورهای عرب شمال آفریقا و متحدان منطقه ای خود ارایه می دهد تا بتواند آن ها را در این جنگ با خود همراه سازد اما بسیاری از این هزینه ها جز رنج و مرگ برای مردم فقیر یمن نتیجه دیگری به همراه نداشته است.
افزون بر تجاوز به یمن، مداخله های مداوم دولت سعودی در امور داخلی عراق، تنش های زیادی را میان بغداد و ریاض به وجود آورده است. این موضوع در کنار هزینه های مالی فراوانی که عربستان برای پشتیبانی از مخالفان دولت «بشار اسد» در سوریه می پردازد بر دشواری های پیش روی عربستان در منطقه افزوده است. این چالش ها زمانی برای رهبران سعودی گران آمد که افزون بر موضعگیری کشورهای منتقد عربستان، برخی رسانه ها و سازمان های بین المللی نیز انتقادهای گستردهای را از ماهیت، اهداف و چگونگی مداخله های عربستان در کشورهای خاورمیانه مطرح کردند.
در این زمینه تا کنون شواهد و اسناد فراوانی منتشر شده است که نشان می دهد سازمان های اطلاعاتی عربستان و دولت این کشور در تجهیز و تامین نیروی انسانی گروه های تروریستی در عراق و سوریه نقش فعالی دارند و در چند سال اخیر ریاض به عنوان پشتیبان شماره یک گروه داعش معرفی شده است.امروز عربستان سعودی در داخل با معضل هایی نظیر بیکاری، رکود اقتصادی، کاهش نرخ رشد تولید، کسری بودجه بی سابقه، نارضایتی اقلیت شیعه از تبعیض های حکومت مرکزی و مطالبات فزاینده برای تامین حقوق شهروندی روبرو است. این مشکل ها علاوه بر اعتراض های مردمی، انتقادهایی را نیز از جانب برخی اعضای خاندان سلطنتی به دنبال داشته است.
بسیاری معتقدند با تداوم ماجراجویی های عربستان در خارج از مرزها و دخالت در امور همسایگان، سطح نارضایتی در هرم قدرت و بدنه جامعه در حال حرکت به سمت نقطهای بازگشت ناپذیر است.در خارج از مرزهای عربستان نیز به رغم تلاش های بسیار و صرف هزینه های هنگفت برای ایجاد مقبولیت منطقه ای و جهانی سطح انتقادها از سیاست های ریاض به شکل بیسابقهای افزایش یافته و حتی مقامهای دولتهای متحد عربستان چون آمریکا را وادار به واکنش و انتقاد از رهبران عربستان کرده است. به این ترتیب موقعیت کنونی را باید یکی از دشوارترین تنگناهای پیش روی خاندان آل سعود به شمار آورد که نتیجه پیمودن مسیرهای بیراهه تصمیم سازی و ماجراجوییها رهبران نوظهور ریاض است.
گزارش مجله آمریکایی از آینده روابط آمریکا و عربستان
یک مجله آمریکایی در گزارشی مفصل به بررسی آینده روابط میان آمریکا و عربستان که از جنگ جهانی اول آغاز و سپس در جنگ سرد با شوروی ادامه یافت و تا این لحظه در خاورمیانه برقرار است پرداخت. به گزارش ایسنا، مجله(Foreign Affaris)
آمریکا در گزارشی طولانی به شرح تاریخ همکاریها و روابط میان دو کشور آمریکا و عربستان در پروندههای مختلف و
بینالمللی از جمله موضوعات سیاسی، انرژی و نفت و مبارزه با تروریسم پرداخته است.
نویسنده گزارش خود را اینگونه آغاز میکند که روابط میان واشنگتن و ریاض مراحل دشواری را پشت سر گذاشته به ویژه پس از سخنان علنی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر تردیدش در مورد اینکه ریاض یک هم پیمان استراتژیک است واشنگتن ریاض را به برانگیخته کردن جنگی طایفه ای در منطقه خاورمیانه متهم کرده است.
اوباما پیش از این نیز گفته بود روابط میان دو کشور پیچیده است چراکه بیشتر آمریکایی ها بر این باورند که دولت عربستان در حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دست داشته است این درحالی است که کمیته دولتی مکلف انجام تحقیقات در این زمینه هیچ مدرکی دال بر حمایت رسمی عربستان از این حملات نیافت اما مجلس سنای آمریکا قانونی را به بررسی گذاشته که طبق آن در صورتی که هرگونه اتهام تروریستی علیه ریاض ثابت شود آمریکایی ها اجازه دارند دولت ریاض را در دادگاه های آمریکایی مورد محاکمه قرار دهند.
نویسنده این گزارش نوشت، عربستان نیز به حملات و انتقادات خود علیه آمریکا افزوده و مسئولان عربستانی تهدید کردند در صورت تصویب قانون مذکور در کنگره دارایی های خود در آمریکا به ارزش میلیاردها دلار را خواهند فروخت. این امر می تواند اقتصاد آمریکا را به لرزه در آورد البته این اقدام به خود عربستان بیشتر از آمریکا ضرر خواهد زد.ترکی فیصل، شاهزاده سعودی که پیش از این سفیر عربستان در آمریکا و از چهره های برجسته سیاسی عربستان بود، در اشاره ای ضمنی به ایران گفت: آمریکا در حال حاضر دوستان فعلی خود را برای نزدیک شدن به دشمنان کنار می گذارد و البته ریاض مردم آمریکا را دوست خود می داند.
وی در این اظهارات اشاره ای به دولت آمریکا نکرد و این امر نشان میدهد که وی آشکارا اوباما را نادیده می گیرد.در ادامه گزارش مذکور آمده است، روابط میان دو طرف پس از جنگ جهانی دوم با تکیه بر چند ستون آغاز شد، پس از آن جنگ سرد میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت و ستون های مذکور با یورش آمریکایی ها به عراق و سرنگونی دولت صدام، تنها نظامی که خطر حمله زمینی برای عربستان و دیگر همسایگان آن داشت، تضعیف شدند و افزایش تولید نفت برای آمریکا رویاهای این کشور برای استقلال در زمینه انرژی را زنده کرد.
به نوشته نویسنده گزارش، در این روزها دو کشور شاهد اولویت های مختلفی به ویژه در مورد پرونده هستهای ایران هستند و شاید مساله گروه های تگفیری برای آمریکا به عنوان تهدیدی ماهیتی اهمیت نداشته باشد زیرا از عربستان و منطقه دور هستند. هر دو کشور نسبت به چگونگی مقابله با ایران نیز با یکدیگر اختلاف دارند. از سوی دیگر آمریکا به شدت در راستای کناره گیری بشار اسد از قدرت فشار میآورد و این در حالی است که عربستان اقدام به تسخیر منابع این کشور برای جنگ با داعش می کند. کسی که مسائل خاورمیانه را دنبال میکند می داند که اولویت های عربستان کاملاً با اولویت و برنامههای آمریکا متفاوت است. نویسنده در پایان این گزارش آورده است، روابط میان کشورها نه براساس احساسات بلکه منافع مشترک استوار است و اگر هیچ نشانه ای از ثبات در خاورمیانه نباشد احمقانه است که آمریکا از حفظ رابطهای قوی با ریاض چشم پوشی کند.
ادامه دارد