به گزارش ایسنا، رباب صدر، خواهر امام صدر و مدیر موسسات امام صدر در لبنان است. او در سالهای پس از ربودن امام همچنان که هدایت مؤسسات را بر اساس آن چه برادر پایهگذاری کرده بود بر عهده دارد، به همراه دیگر اعضای خانواده امام موسی صدر برای پیگیری پرونده ربودن و آزادی امام و همراهانش تلاش میکند.
با گذشت ۳۸ سال از ناپدیدسازی اجباری امام موسی صدر، این پرونده همچنان مفتوح است و او و همراهانش از حق آزادی محروم هستند. همزمان با فرارسیدن ۹ شهریور، سالروز ربودن امام صدر، رباب صدر در گفتوگویی، راز حل نشدن این پرونده بررسی شده و اعتراضات او به نمایندگی از خانواده امام موسی مطرح شده است .
متن گفتوگوی سایت مؤسسه امام موسی صدر با رباب صدر به شرح زیر است:
این مساله از مسائل الهی است و رابطهای مستقیم با خدا دارد. انسان با قضایایی که در اختیار خداست، به شکل دیگری مواجهه میشود، چون از دست مردم کاری برنمیآید. اگر خدای بزرگ بخواهد که امام موسی صدر سالم و زنده باشد، از او نگهداری میکند و ما حتماً امید داریم و میدانیم که خداوند ایشان را برای مسوولیت و کاری نگه میدارند و نخواسته است که ایشان از بین برود. اگر خواسته خدا این باشد که ایشان را حفظ کند، حتماً ایشان را نگه میدارد. ما خیلی امید داریم. در هر صورت، ما تسلیم مطلق امر خداوند هستیم؛ ولی اطمینان داریم که ایشان زنده هستند و باز خواهند گشت.
چنین اتفاقی در تاریخ حیات انسان مسالهای غیرعادی و کم نظیر است: این که سه نفر مهمان رسمی دولتی باشند و از آنها پذیرایی شود و بعد ناگهان مفقود شوند و کسی از آنها خبری نداشته باشد. چنین حادثهای تا به امروز اتفاق نیفتاده است. عجیب بودن این قضیه بهگونهای است که واقعاً انسان نمیداند چه بگوید. اما باید بگویم که وجود امام موسی صدر نه تنها برای کشورهای عربی بلکه برای بسیاری از کشورها و مسوولان جهان مزاحم بود. ایشان طرحهای بسیاری برای کشورها و ملتها داشت، از جمله برای فلسطین و لبنان که آن زمان درگیر جنگ داخلی بودند. برخی میخواستند لبنان را تجزیه کنند، امام صدر مخالف آن بود. از طرفی، امام موسی صدر پشتیبان انقلاب اسلامی ایران هم بود.
برخی مواضع امام را درباره این سه موضوع قبول نداشتند. امام موسی صدر با جدیت بسیار فعالیت میکرد، پیش میرفت و همهجا را تکان میداد. او قدرت تأثیرگذاری بر ملتها و دولتها را داشت. بنابراین، وجود او برای برخی دولتها مزاحم محسوب میشد. اگر او را ترور میکردند، منطقه آتش میگرفت و میدانستند که نمیتوانند چنین کاری بکنند. بنابراین، بهتر آن بود که امام صدر را از صحنه و از میدان فعالیتهایش دور کنند. صبر کردند تا زمانی که ایشان به لیبی رفتند.
دولتهای عرب برای اولینبار بر سر حفظ رازی تفاهم کردند و آن راز، ربودن امام موسی صدر است. در تاریخ عرب اتفاق نظر کشورهای عربی بر سر موضوعی سابقه ندارد؛ ولی بر سر حفظ راز موضوع امام موسی صدر اتفاق نظر پیدا کردند، چون همه آنها از وجود ایشان راضی نبودند.
ایران چه تلاشی کرده است؟ چه کسی در ایران تلاش کرده است؟ در دوران آقای خاتمی فعالیتهایی میکردند و تماس میگرفتند، ولی دولتهای دیگر هیچ کدام قدمی برای آزادسازی امام موسی صدر برنداشتند. وقتی با آنها صحبت میکردیم، علناً پاسخ میدادند که الان وقت مطرح کردن این موضوع نیست. ما انقلاب کردهایم و باید دنبال برنامههای مملکت خود باشیم. در نتیجه، ایران کاری در خور و سطح این قضیه انجام نداده است.
لبنان نیز کشور ضعیفی است. زمانی که این حادثه رخ داد، لبنان در ضعیفترین وضعیت سیاسی و امنیتی قرار داشت. آن زمان لبنان در آتش جنگ داخلی میسوخت و لبنانیها قادر به اداره قضایای داخلی خود نبودند. در نتیجه، امید ما فقط به ایران بود. کشورهای عربی همه دروغگو هستند. این جمله را علناً بیان میکنم و از هیچکس هراسی ندارم. سران کشورهای عربی به ما میگفتند که اقداماتی انجام خواهند داد، ولی هیچکدام اقدامی نکردند. ما از ایران انتظار و توقع داشتیم، چون ایران ارزش وجود امام موسی صدر را در منطقه میدانست؛ این که امام موسی صدر فقط متعلق به لبنان و شیعیان لبنان نیست. امام موسی صدر متعلق به کل جهان است و طرحها و برنامهها و ایدههایش متعلق به جهان است. بنابراین، آنچه باید در حق این قضیه انجام میشد، انجام نشد. به همین دلیل نجات امام تا به امروز طول کشیده است. امروز هر مقدار که در خصوص پروندۀ قضایی کار کنیم، یقیناً خیلی دیر به نتیجه میرسیم. ولی متوقف نمیشویم و همچنان ادامه میدهیم.
خانواده صدر، چه آنها که در ایران هستند و چه آنهایی که در لبنان حضور دارند، سیاسی نیستند. بنابراین، در این زمینهها تجاربی ندارند. برای اولین بار چنین مصیبتی بر سر خانواده صدر آمد که نمیدانستیم باید چه کنیم. امام موسی صدر دوستانی در خارج از لبنان در کشورهای آفریقایی و عربی داشت. من شخصاً با هیاتی به تمام این کشورها سفر و با همه رییسانجمهور و پادشاهان عرب ملاقات و دیدار کردم. همه آنها وعده کمک در این زمینه را دادند. کارهای صورت گرفته همین مقدار بود، چون ما نمیتوانستیم در زمینههای امنیتی اطلاعاتی ورود کنیم. چنین فعالیتهایی وظیفه دولتهاست نه افرادی مثل ما. کارهای اطلاعاتی به پول و درایت بسیاری نیاز دارد. اشخاصی باید به این مسائل ورود پیدا کنند که خبیر باشند و بدانند با چه کسانی صحبت میکنند. شاید اگر ایران همان روزهای اول با یکی از سازمانهای اطلاعاتی بزرگ دنیا صحبت میکرد و پول میداد، امام همان اوایل نجات پیدا میکرد و تا الان در زندان نمانده بود. ولی کسی نخواست چنین کند.
برخی افراد منتقد خانواده صدر هستند که چرا بلندتر فریاد نمیزنند یا به ایران و لبنان نهیب بیشتری نمیزنند؟ چرا مظلومیت خود را در رسانهها اعلام نمیکنند؟ اگر از خانواده کاری برنمیآید، دستکم فریاد بلندتری بزنند.
اولاً، باید بگویم که ما از بزرگ و کوچک مرامی داریم و نمیتوانیم از چارچوب آن خارج شویم. به تعبیری اخلاق و رفتارمان اینگونه است و نمیتوانیم غیر از آنی که هستیم، انجام دهیم.
ثانیاً، من شخصاً در لبنان کارهای تندی مانند اعتصاب و تجمع کردم. حتی در اعتصاب بزرگی که انجام دادیم و چند روز استمرار داشت، سفیر ایران آمد تا ما دست از اعتصاب برداریم و قول داد که ایران هرچه زودتر به این مساله رسیدگی کند یا اظهارات و مصاحبههای من اسباب دردسر بسیاری از سیاسیون لبنانی را فراهم کرد، ولی برای من مهم نبود. مردم را جمع میکردم و فریاد میزدم. اما نتیجهای ندیدم.
مردم هنگام قضاوت کردن و نظر دادن آسان صحبت میکنند، ولی نمیدانند که آن شخص در چه موقعیتی قرار دارد و چه چیزهایی را در نظر دارد که این کار را انجام نمیدهد. من میتوانستم لبنان را بر هم بزنم، ولی اگر لبنان را بر هم میزدم چه کسی آن را آرام میکرد. قسم میخورم که اگر در خیابان مینشستم و فریاد میزدم، همه لبنانیها از مسیحی و مسلمان جمع میشدند، اما چه کسی آنها را به خانههایشان بازمیگرداند؟ با این اقدام لبنان را میسوزاندیم؛ لبنانی که امام موسی صدر تلاش بسیاری برای آرام کردنش انجام داد. به یاد داریم که امام در مسجد صفا چند روز روزه (اعتصاب غذا) گرفت تا جنگ داخلی لبنان آرام گیرد. ما نمیتوانستیم کارهایی خارج از اعتقاد و ایده ایشان انجام دهیم.
امیدی به این دولتها ندارم. دید من نسبت به دولتها با گذشته بسیار متفاوت شده است و دیگر دولتها را قوی نمیدانم، بلکه آنها را مصلحتاندیش میدانم. دولتها نمیتوانند نقش انسانی خود را ایفا کنند، بلکه مصلحتاندیشی میکنند. وگرنه اگر بخواهند همین امروز کارهایی را انجام میدادند که از همان ابتدا میتوانستند انجام دهند. قذافی یکی از خبرنگاران زن مسیحی لبنانی را دستگیر کرد. دو وزیر لبنان به لیبی رفتند تا او را آزاد کردند. همان زمان بیان کردم، ولی کسی گوش نداد. آنقدر ضمیر برخی مسوولان خواب رفته است که دیگر چیزی را متوجه نیستند.
∎