سيدرضا فيض آبادي
يک شهر است و يک دنيا قهرمان ، شهر نيست بلکه معدن استعداد است، معدن قهرمانان و پهلوانان است به قول محمود اسماعيل پور که قهرمانان بزرگي مثل مسعود اسماعيل بود(فرزندش) را به جهان کشتي معرفي کرد. هر بچهاي که در جويبار متولد شود کشتيگير مي شود مگر اينکه خلافش ثابت شود!
طي همين دو دهه اخير چند قهرمان المپيک از اين شهر کوچک ولي پر از مردان دريا دل پا به عرصه گذاشتهاند . چه سهم بزرگي جويبار در المپيک و بازيهاي آسيايي براي ورزش ايران دارد.
ايران به لحاظ اقليمي و جغرافيايي ، آب و هوا، نژادها و اقوام مختلف ، آداب و سنن متفاوت و استعدادهاي ناب داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است که اگر يک سيستم و چارچوب استعدادياب منظم بر ورزش ما حاکم باشد ميتوان در هر منطقه از کشور يک جويبار داشت. هر نقطه از ايران مي تواند يک شهر جويبار داشته باشد. ويژگيهاي هر منطقه و مردم هر منطقه از ايران براي يک رشته ورزشي خاص جواب ميدهد مشروط بر آن که سيستم ورزش ما بتواند آن را هدايت کند . سيستم ورزش ما اگر يک بار براي هميشه اين کار را برعهده اهل فن و کارکشتههاي هر منطقه بگذارد شک نکنيد در المپيکها با سرماخوردگي يک اميد مدالآور دست و پاي کل کارون نمي لرزد. در المپيک پکن وقتي گفته شد رضازاده نميتواند وزنه بزند تمام کاروان از مدير و رئيس گرفته تا مربيان و ورزشکاران ساير رشتهها تب کردند و دست آخر هم اگر هادي ساعي با آن استعداد ذاتي نبود افتضاح ترين نتيجه ببار مي آمد ولي بالاخره هادي يک تنه پرچم ايرن را برافراشت و مراد محمدي هم يک برنز گرفت تا مسئولين دست خالي برنگردند.
اگر بخواهيم براي دو دوره بعد در المپيک و آسيا استعداد واقعي ايراني را نمايش دهيم بايد آمايش سرزمين به شکل واقعي توجه کنيم. يک مثال ميزنيم چرا ورزش کبدي که 12 سال است تبديل به فدراسيون شده تا بحال 4 مدال در دوره بازيهاي آسيايي گوانگژو و اينچوان گرفته اما پينگ پنگ و ژيمناستيک و شنا و ... با 80 سال قدمت هنوز هم به رده هشتادم دنيا نرسيده است.
براي اينکه کبدي رفت از سيستان و بلوچستان کارش را آغاز کرد، جايي که مردمان روستانشين دورافتادهترين منطقه ايران ورزش کبدي را مثل کشتي در جويبار ميدانند و مي شناسند،چرا هندبال ما نميرود سبزوار سرمايه گذاري کند؟ سبزوار همين الان در مسابقات آزاد يا جام شهداي هويزه بالاي 200 تيم شرکت ميکنند اما فدراسيون اصرار دارد که هندبال بايد برود اصفهان. دو و ميداني را ببريد چهار محال و بختياري و کهکيلويه و بويراحمد هم دوهاي استقامت هم سرعت و هم پرتابها. بوکس و کاراته را ببريد سمت شهرهاي استان گيلان واليبال را بدهند شاهرود و آمل و بابل، فوتبال در خوزستان، بسکتبال در گنبد و گرگان و همينطور ساير رشتهها.
نه اينکه بقيه شهرها را تعطيل کنيم بلکه به مسعود اسماعيل پور در جويبار يک صدم بريزو بپاش فدراسيون کشتي را بدهيد تا ده تا قهرمان هر سال تحويل بدهد، يک صدم بودجه هندبال را بدهيد به قاسم شعبانپور، حميد شجاع و حسين اسماعيلزاده در سبزوار تا 5 تيم هندبال در حد قهرماني آسيا درست کنند اما کو گوش شنوا؟
اين کار را چينيها انجام ميدهند. معلم ورزش از دور افتادهترين مناطق کشور 5/1ميلياردي بر اساس يک سري پارامترهايي که آموزش ديدهاند دانشآموزان را از اول ابتدايي زير نظر دارد حرکات آنها را ثبت ميکند و هر استعداد خارقالعادهاي بيابد به مرکز معرفي مي کند. در ژاپن اين کار سيستماتيکتر انجام مي شود و اينگونه است که دختر 14 ساله چيني در المپيک 3 مدال طلا به تنهايي ميگيرد ولي ما براي يک مدال مثل کوير تشنه آب بايد چشم به آسمان بدوزيم تا قطرهاي باران ببارد و نهال رشد کند و گلي در شوره زار برويد... اگر باران نيامد گلي نرويد و آفتاب سوزان بوته ها را ميخشکاند و ميشود مثل المپيک پکن. يک بار حکايت المپيک لندن تکرار مي شود و افسوس که ما در المپيک ريو هم بدنبال اتفاقات شيرين لندن بوديم. در شورهزار يکبار گلي ميرويد. عزيزان پس بايد به فکر کاري اساسي بود.
∎