به چند دلیل به خود حق میدهم درباره مطلبی که دوست عزیزم بهمن کیارستمی با عنوان «عمری دگر بباید» در شماره یکشنبه ششم شهریور جاری در روزنامه «شرق» نوشتهاند، توضیحاتی بدهم، شاید موجب رفع بعضی ابهامات باشد. اول اینکه یکی از کسانی که این روزها با ایشان صحبت کرده است، من بودم و هرگز نگفتم ماجرا را کش ندهید...! چون به روشنشدن زوایای تاریک علتهای فوت عزیز ازدسترفته، پدر بزرگوار بهمن و دوست دیرینه خودم و افتخار جهانی هنر و مخصوصا سینما، اعتقاد جدی دارم و حاضرم هرچه در توان دارم، برای گشودن این گره بگذارم تا در نتیجه آن جامعه پزشکی ما هوشیار باشد که خانواده بیمار حق دارد از وضعیت او مطلع باشد و پزشکان وظیفه دارند جوابگوی مسئولیتی باشند که بر عهده آنهاست. دیگر اینکه نگارنده بیش از 30 سال رئیس هیأت امنای بیمارستان خیریه در جنوب شهر تهران بوده است و کموبیش با حوادثی اینچنین آشنایی دارم و سیر رسیدگی قانون و عاطفی و نتایج آن را دیدهام و میدانم. به نظر می رسد اگر در دوران بیماری و انجام عمل جراحی و مراقبتهای بعد از عمل و معالجات بعدی مرحوم عباس کیارستمی یا هر بیمار دیگری، قصور یا ندانمکاری از طرف پزشک یا بیمارستان شده باشد، آیا به جز رسیدگی از طرف نهادهای قانونی و اعلام مجازات متناسب با جرم و اطلاع عموم از آن، راه دیگری وجود دارد؟ همه میدانیم بدن انسان زنده، مانند جویی روان است و در معرض حوادث گوناگون قرار میگیرد و خطای تشخیص بیماری یا درمان از طرف پزشک یک احتمال است. البته نظام پزشکی وظیفه دارد آن را به حداقل برساند و از تکرار موارد مشابه جلوگیری کند و این یکی از خواستههای خانواده کیارستمی و دیگران است. دست آخر اینکه بهمن کیارستمی جامعه پزشکی- درمانی میهن ما را بیگانه دانسته و آن را دستکم گرفته است. پیشنهاد عجیب او اینکه سامانه نظام پزشکی «حسن پیشینه» یا «سوء پیشینه» پزشکان را اعلام کند تا تکلیف بیماران روشن باشد...! یعنی بیمار در مقام تشخیص قرا گیرد که نزد این یا آن پزشک برود یا اگر تجربه و آگاهی قبلی در ارتباط با پزشک معالج خود دارد، آن را نادیده بگیرد و از قید معالجه بگذرد و خود را به تقدیر بسپارد. شکی نیست رفتار اشرافیمنشانه تعدادی از پزشکان و برخي از بیمارستانها که هزینههای درمانی آنها با ارقام نجومی محاسبه میشود، عصبانیت و نارضایتی مردم را فراهم میکند اما این کاستی را نمیتوان به حساب همه جامعه پزشکی ایران گذاشت. بدنه اصلی جامعه پزشکان ما عموما اشخاصی پرتلاش، دلسوز و کمدرآمد هستند و روا نیست به آنها بیمهری شود. به هر حال بیمار باید به پزشک خود اطمینان داشته باشد؛ وگرنه مراجعه او برای درمان بیحاصل است.
و کلام آخر که یادآوری آن را لازم میدانم، این است که «حرفه پزشکی- درمانی در فرهنگ ایرانی و در جهان دارای اعتبار و آبروی تاریخی است و نباید آن را قربانی این یا آن حادثه کرد».
∎