صاحبخبر - گروه فرهنگ و هنر – شنبه شب 6 شهریور، ششمین نشست سینما تِک فرهنگسرای نیاوران در سالن گوشه با نمایش فیلم «در کوچههای عشق» ساختهی خسرو سینایی و نقد و بررسی آن با حضور ناصر صفاریان، مستندساز برگزار شد. «در کوچههای عشق» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی خسرو سینایی محصول سال ۱۳۶۹ است.
این فیلم در جشنوارههای جهانی متعددی از جمله چهل و چهارمین جشنوارهی کن در سال 1991 شرکت کرده و فضای آبادان بعد از جنگ هشت ساله را برای اولین بار به جهان نشان داده است. فیلم «در کوچه های عشق» دربارهی جوانی آبادانی است که پس از پایان جنگ به همراه خانوادهاش قصد بازگشت به شهر خود را دارد اما در هنگام مراجعه به شهر و دیدن خرابیهای موجود دچار شک و تردید میشود...
خسرو سینایی متولد ۱۳۱۹ در ساری، کارگردان و فیلمنامهنویسی است که آثارش معمولاً بر پایه مستندهای اجتماعی استوار هستند. سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رئیسجمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند «مرثیه گمشده» که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد. وی توانست جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر را برای فیلم «عروس آتش» در سال ۱۳۷۸ بدست آورد، همچنین موفق به دریافت لوح زرین بهترین کارگردانی در دومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای فیلم «هیولای درون» شد.
داستانی یا مستند
در این نشست بعد از اکران فیلم، ناصر صفاریان ابتدا دربارهی عناصر ممیزه سینمای مستند از سینمای داستانی توضیح داد. وی در این باره گفت: « الان سینمای جهان به سمتی رفته که یکپارچه فیلم است (چه مستند، چه داستانی). در جشنوارههای مطرح جهانی مانند ونیز، کن و برلین فیلم مستند کنار فیلم داستانی قرار میگیرد. نمونهاش فیلم «رویاهای دم صبح» مهرداد اسکویی که پارسال در جشنواره برلین کنار فیلمهای داستانی به نمایش درآمد.» این مستندساز افزود: «یا فیلم «کلوزآپ» عباس کیارستمی که بدون استثنا هیچ کس در هیچ جای سینمای ایران نگفته این فیلم مستند است. در تمام تقسیمبندیها آن را جزء فیلمهای داستانی دانستهاند.، تا اینکه دو سال پیش در تقسیمبندی برترین فیلمهای مستند تاریخ، کلوزآپ در 50 فیلم اول این لیست قرار گرفت.» نویسنده کتاب «آیههای آه» در ادامه اظهار کرد: «سه چهار سال پیش در جشنواره فیلم شهر من جز هیئت انتخاب بودم. من و چهار نفر دیگر. شهرام مکری برای این جشنواره فیلمی داده بود که خودش مشخصات آن را در بخش مستند پر کرده بود. ولی ما 5 نفر که فیلم را دیدیم و متفق القول بودیم که این فیلم مستند نیست و به بخش داستانی فرستادیمش. از طرف دیگر, برخی فیلمهایی که تا حالا در حوزه سینمای مستند اکران شده, امروز داستانی به حساب میآیند. مثلاً فیلم «من میخوام شاه بشم» مستندی است که دراماتیز شده و برایش فیلمنامه نوشته شده و الان فقط داستانی شمرده میشود. یا فیلم «مجتبی» که هنوز سخت است آن را مستند بدانیم یا داستانی. در فیلم «در کوچههای عشق» هم بعضی صحنهها کاملاً داستانی و چیده شده هستند، بخشهایی به شکل مستند بازسازی شده و بخشهایی در قالب مستند گزارشی.»
تدوین، جزء اصلی بدنه مستند
کارگردان فیلم «جام جان» با اشاره به نقش پررنگ تدوین در سینمای مستند بیان کرد: «در سینمای مستند، تدوین بخش قابل توجهی از خود کارگردانی است؛ شاید بتوان گفت بیشتر از 50 درصد. کارگردان باید روی آن نظارت صد در صد داشته باشد.» سازندهی فیلم «شب شیدایی» متذکر شد: «در سینمای مستند بیش از آنکه چیزی داشته باشیم به عنوان طرح اولیه، طرح تدوین داریم. قبل از تولید فیلم، براساس متریالی که داریم از جمله تصاویر آرشیوی و غیره طرح تدوین را مینویسیم.» صفاریان اضافه کرد: «مثلا در فیلم «ایستاده در غبار» موضوع اصلی فیلم بیوگرافی و معرفی احمد متوسلیان نیست، بلکه دربارهی چند واقعه خاص است که متوسلیان در آن حضور داشته. اینها با آرایش خاصی کنار هم قرار گرفتهاند. در این فیلم سینایی هم یکسری خاطره میبینیم. ولی آن چیزی که اصطلاحاً به آن نخ تسبیح میگوییم و در «ایستاده در غبار» خوب کنار هم قرار گرفته, در فیلم سینائی یکدست نیست.» کارگردان فیلم «آزادی در مه» اظهار کرد: « فیلم «در کوچههای عشق» از نظر فنی تدوین خوبی ندارد. از نظر ساختاری هم بخشهای مختلف خوب کنار هم قرار نگرفتهاند. حتی اگر الان هم فیلم را بدهند دست یک تدوینگر حرفهای، میتواند آن را منظمتر ار این چیزی که هست بسازد.»
استعداد مهم است نه ابزار
کارگردان فیلم «اوج موج» با بیان اینکه استعداد از ابزار ساخت فیلم مستند مهمتر است، گفت: «مهمترین چیزهایی که میشود در مورد فیلمهای مستند خوب ایرانی گفت استعداد است نه ابزار. وقتی یک کار خلاقانه از کسی میبینیم ما را درگیر میکند. منتقدان اسم این احساس را میگذارند واکنش مقدم بر نقد؛ البته نه احساسی که تعقل در آن نیست.» نویسندهی کتاب»مردی که شبیه شعر خود نیست» تاکید کرد: «بحث تاثیرگذاری فیلم است، مثل «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد. فیلم باید کشش داشته باشد و بعد از تمام شدن باید فکر ما را درگیر کند.» کارگردان فیلم «خاطرههای خطخطی» با اشاره به فیلم «گاو» داریوش مهرجویی ادامه داد: «در فیلم گاو داریوش مهرجویی چند صحنهی به معنای واقعی فلو و ناواضح داریم. اما این فلو بودن در دل شاهکار اتفاق میافتد و در کلیت اثری که اتمسفر و ساختارش آنقدر خوب است دیده نمیشود و حتی جز حسنهای کار حساب میشود.» کارگردان فیلم «آواز آفتاب» ادامه داد: «فیلم «در کوچههای عشق» از نظر اتمسفر کلی خوب است ولی در ترکیب کلی به فضاسازی خوب نمیرسیم. بهترین جاهای فیلم صحنههای عاشقانه و بعد صحنههای جنگی هستند. سکانس آخر هم که غلامحسین نامجو در جای کارگردان قرار گرفته, چندان خوب درنیامده است. »
اولین فیلم احمدی، فرخ نژاد و هفتووان
کارگردان فیلم «خاطره در قاب» با اشاره به علاقه و توجه خسرو سینایی به سینمای مستند گفت: « سینایی بعد از فیلم اولش «پایان نامه» در سال 45 متمرکز شد روی سینمای مستند تا بازگشت جدیدترش به سینمای داستانی. فیلم «در کوچههای عشق» را براساس گفتوگو با سینایی و خود فیلم میشود مستند دانست.» کارگردان فیلم «سرد سبز» دربارهی چگونگی شکل گرفتن ایدهی فیلم بیان کرد: « یکسال بعد از جنگ در سال 68 سمیرا سینایی دختر آقای سینایی در دانشگاه همکلاس حمید فرخنژاد و لوون هفتوان بوده. حمید فرخنژاد برای سمیرا خاطراتی از آبادان تعریف میکند. آقای سینایی بعد از شنیدن این خاطرات تصمیم میگیرد آبادان را یک سال بعد از جنگ، قبل از اینکه شهر را بازسازی کنند، ببیند.» کارگردان فیلم «بانو مرا دریاب» اضافه کرد: « خسرو سینایی همراه با فرخنژاد دو سه سفر تحقیقاتی میروند آبادان. در این سفرها با حدود 150 نفر ساکن آبادان مصاحبه میکنند. آنچه سینایی در این فیلم نشان میدهد فشردهی این مصاحبهها و دیدهها و شنیدههای او در این سفرهاست.» کارگردان فیلم «وقت خوب مصائب» یادآور شد: «این فیلم اولین فیلم مهدی احمدی است. مهدی احمدی شاگرد نقاشی همسر آقای سینایی بوده و تجربهی بازیگری نداشته. در این فیلم 17 ساله و نابازیگر است و به خاطر همین نابازیگر بودنش برای این نقش انتخاب شده است. همچنین اولین حضور جلوی دوربین فرخنژاد و هفتوان هم هست. و نیز اولین حضورعلی لقمانی در سینمای ایران به عنوان فیلمبردار.»
سال 69، سال عشق در سینمای ایران
کارگردان فیلم «اتواستاپ» در زمینهی گفت و گو و نقد فیلم متذکر شد: « هنگام گفت و گو و نقد هر اثری باید دقت کنیم که این فیلم در چه فضایی ساخته و اکران شده. از سال 68 به بعد ( یعنی اولین سالهای بعد از جنگ) فضا البته کمی بهتر از قبل شده بود.» کارگردان فیلم «من فقط شاعرم، جناب سروان!» افزود: «در آن فضا, این فیلم برای اولین بار در جشنوارهی فجر 69 به نمایش درمیآید. سال 69 سالی است که عشق به سینمای ایران برمیگردد, با یک مقیاس صفر و صدی. یکباره چند فیلم داریم که کلاً در بارهی عشق هستند, نه اینکه عشق موضوع فرعی آنها باشد.» صفاریان در پایان بیان کرد: «مثل فیلم «مجنون» رسول ملاقلی پور که رد و نشانی از جبهه و جنگ ندارد.
همینطور«نقش عشق» شهریار پارسی پور که نگاهی ظاهرا عرفانی به عشق دارد ولی در واقع عشقی کاملاً زمینی را به تصویر میکشد. ولی دو فیلم مهم در این سال «شبهای زاینده رود» و «نوبت عاشقی» مخملباف هستند که منجر به نوشتن نقدهای بسیار تندی در مورد سینمای ایران در کیهان شدند که تا بهحال سابقه نداشته. به هرحال این پرداختن به عشق واکنشهای خاصی از سوی مدیران سینمایی یا حتا غیرسینمایی ها داشت.»∎