در شرایط کنونی به نظر میرسد باید رویکرد سرمایهگذاری نسبت به گذشته تغییر اساسی داشته باشد. نگاههای سفتهبازی و کوتاهمدت به خصوص در سالهای اخیر کل فضای بازار را مسموم کرده بود. البته در این میان نمیتوان سرمایهگذاران را سرزنش کرد؛ زیرا فضای کلی موجود در اقتصاد عامل اصلی وجود چنین نگاههایی بر سرمایهگذاری در سهام شد. رشد سودآوری شرکتهای بورسی در پی جهش نرخ دلار و همچنین تورم افسارگسیخته از ابتدای 92 قیمت سهام را در مسیر صعودی قرار داد. از شروع کار دولت یازدهم با امیدواری رفع تحریمهایی که در سالهای قبل از آن بر اقتصاد کشور تحمیل شده بود، موجی از امیدواری در میان فعالان بازار سهام به وجود آمد. با این حال در شرایط کنونی با مهار تورم و همچنین نوسانات اندک نرخ دلار در کنار حذف عامل هیجانی مربوط به توافق هستهای چاشنیهای هیجانی را در بازار حذف کرده است. در این شرایط باید افق سرمایهگذاری و انتظاراتی که از سرمایهگذاری در سهام چه از لحاظ مقدار بازدهی و چه از منظر مدت زمان آن وجود دارد، متفاوت باشد.
اعتیاد بازار به هیجان
در سال 92 با جهش سودآوری شرکتهای بورسی به خصوص در گروههای کالایی مانند پالایشیها، قیمت سهام این گروهها نیز رشد خیرهکنندهای را تجربه کرد. این جهشها ناشی از جهش مداوم نرخ دلار بود که اثر مثبت چشمگیری را در صورتهای مالی این شرکتها ایجاد کرده بود. در این خصوص پالایش نفت بندر عباس در روز بازگشایی خود پس از توقف بیش از 3 ماه در 6 شهریور 92 رشد بیش از 85 درصدی را تجربه کرد. پیش از این «شتران» در 10 اردیبهشت همان سال رشد بیش از 654 درصدی را تجربه کرد. چنین رشدهایی هنوز در خاطره سهامداران وقت این شرکتها باقی مانده است. در شرایط کنونی با جویا شدن حال بازار از این افراد همچنان به سودهایی که در روند بلندمدت و بهصورت منطقی حاصل میشود، بیاعتنا هستند. به نوعی سودهای کلان آن موقع زیر زبان این سرمایهگذاران مزه کرده است و رشدهای تدریجی قیمت سهام برای آنها معنی ندارد. در سال 92 شاخص کل بورس تهران با امیدواری به آنچه انتظار اقتصاد کشور را پس از تحریمها میکشید، هیجانات سرشار تا قله تاریخی خود در سطح 89 هزار و 500 واحد رشد کرد. سهام سایر گروهها نیز همگام با رشد بیش از 130 درصدی شاخص کل از ابتدای سال 92 تا اواسط دی رشدهای قابل توجهی را به ثبت رسانده بودند. برای کسانیکه چنین رشدهایی را نیز تجربه کردهاند، سرمایهگذاری در سهام با رشد تدریجی منطقی و آن هم با حمایت عوامل بنیادی و نه موج سایر چاشنیهای هیجانی تا حدودی سخت به نظر میرسد. پس از پایان این دوره و شروع دوره رکودی دو ساله بازار با نوع دیگری از هیجانات مواجه شد. این بار با نزدیک شدن به هر دور از مذاکرات هستهای موجی از هیجان به کمک رشد دستهجمعی نمادهای بورسی و فرابورسی آمد. این رشدها بهصورت کاملا هیجانی شروع و تا سقف انتظارات ادامه مییافت.
با این حال در پی اتمام بینتیجه هر دور از مذاکرات شیب تند نزول قیمت سهام را شاهد بودیم. برای مثال میتوان به رشدهای قیمتی سهام در آبان 93، فروردین 94، تیر 94 و آخرین مورد نیز سه ماه پایانی سال گذشته اشاره کرد. در تمامی این دورهها شاخص با شتاب بالا رشد یافته و در ادامه نزول آرام را تجربه میکرد.
به این ترتیب بازار به انتظار کشیدن برای یک عامل هیجانی عادت کرده و تنها موضوعی که میتوانست بازار را از رخوت خود رها سازد، چاشنیهای هیجانی بود. در دوران پس از رشد نیز خلأ این عوامل هیجانی یک رکود شدید را برای بازار ایجاد میکرد. آخرین ترکشهای این عامل هیجانی (رفع تحریمهای بینالمللی و اجرای برجام) نیز در زمستان گذشته استفاده شد. در شرایط کنونی و پس از 5ماه از پایان رشدهای افسارگسیخته شاخص تا پایان سال گذشته بار دیگر شاهد شیوع یک رخوت معاملاتی در بازار سهام هستیم.
در این میان، میتوان چند نوع معاملهگر را در بازار متصور بود. برخی خود آغازکننده چنین رشدهای پرشتابی هستند یا در دوره رکود عمیق بازار خریدهای خود را انجام دادهاند و با تجربه خود از رشدهای هیجانی قبلی با مشاهده پایان روند صعودی بازار راه خروج را در پیش گرفتهاند. در این میان عدهای نسبت به بازگشت قیمتی در بازار امیدوار هستند در حالیکه رشدهایی که سهام پیش از این تجربه کرده بودند، براساس عوامل بنیادی نبوده که پس از چنین رشدهایی، انتظار بازگشت قیمتی سهام بر مدار صعودی وجود داشته باشد. این فعالان معمولا در حین رشدهای متوالی شاخص به سهام وارد شدهاند و در پایان نیز خروج با زیان از سهم را به نگه داشتن آن ترجیح میدهند.
به نظر میرسد ثبت چنین روندهایی برای قیمت سهام در حافظه بازار باعث شده که فعالان به این روند عادت کنند. بر این اساس، این افراد نسبت به رشدهای به پشتوانه عوامل بنیادی که معمولا با شتاب کمتری نسبت به رشدهای هیجانی و در مدت زمان طولانیتر خواهند داشت، اعتنایی ندارند. این موضوع به حاکم شدن نگاه کوتاهمدت سرمایهگذاری بر معاملات سهام اشاره دارد. در دوران رکودی سهام نیز اهالی بازار به دنبال نمادهایی بودهاند که بستر لازم برای رشد هیجانی را داشته باشند. در این خصوص فروش زمینی از یک شرکت که با مشکل شدید سودسازی در روند عملیات خود مواجه است یا تجدید ارزیابی داراییها و رشد قیمتی سهم با استدلال شکسته شدن قیمت پس از ثبت افزایش سرمایه این شرکتها از جمله این عوامل بودهاند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی عوامل هیجانی تا حدود زیادی رنگ باختهاند و در این شرایط است که باید سرمایهگذاران عادت اشتباه گذشته را فراموش کرده و به منظور فعالیت در بازار باید نگاه خود نسبت به سرمایهگذاری را تغییر دهند.
حذف عوامل هیجانی در بازار سهام
همانطور که اشاره شد یکی از عوامل آغازکننده جهشهای نامنطقی قیمت سهام در سالهای گذشته، تورم بسیار بالا در دولت گذشته و همچنین جهش نرخ دلار بود. در پی این عامل سودآوری شرکتها بهطور محسوسی تغییر کرد. در سالهای اخیر دولت تلاش بسیاری در کاهش سطح تورم تا یک رقمی شدن آن انجام داد و در رسیدن به این هدف مهم نیز موفق بود. در کنار این موضوع آنچه در بازار ارز مشخص است سیاست حاکم بر این بازار اصلا تمایلی به نوسانات شدید نرخ دلار ندارد. در این خصوص از ماههای پایانی سال گذشته شاهد نوسانات اندک نرخ دلار بودهایم. در این میان به نظر میرسد سیاست بانک مرکزی در کاهش فعالیت سفتهبازانه در بازار ارز نیز موفق بوده و نگاههای سفتهبازی در این بازار نیز کاهش یافته است. از سوی دیگر حرکت تدریجی بازار ارز به سمت یکسانسازی نرخ با رشد تدریجی نرخ ارز مبادلهای و نوسانات اندک نرخ در بازار آزاد را شاهد هستیم که به نظر میرسد پس از آن کنترل بر ارز حتی بیش از پیش شود.
رفع تحریمهای بینالمللی نیز موج هیجانی مقطعی ناشی از این موضوع را از بازار حذف کرد. گرچه همچنان انتظار برای اثر واقعی این عامل در اقتصاد کشور و صورتهای مالی شرکتهای بورسی وجود دارد، اما این موضوع مانند گذشته نمیتواند جرقهای برای رشدهای هیجانی بازار سهام باشد. علاوه بر این افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها نیز به نظر در شیوع یک فضای هیجانی ناکارآمد شده است. در این خصوص میتوان به افتهای روزهای گذشته «ذوب» با وجود ارائه افزایش سرمایه بیش از 300 درصدی از تجدید ارزیابی داراییها اشاره کرد. شرکتی که برای اصلاح ساختار مالی خود دست به این افزایش سرمایه میزند و د رحالیکه این افزایش سرمایه نقدینگی مستقیمی را به شرکت وارد نمیکند، رشد قیمت سهام تنها یک عامل هیجانی است. با توجه به این عوامل به نظر میرسد رشدهای سودآوری صنایع مختلف تحت تاثیر عوامل بنیادی در شرایط کنونی بتواند به رشد قیمت سهام منجر شود.
این موضوع نیز برخلاف هیجانات موجود نیازمند مدت زمان بیشتر و اثر واقعی عوامل بنیادی است. سرمایهگذاران در این شرایط باید نگاه بلندمدتتری را به سهام داشته باشند. چرا که دیگر نمیتوان جهش قیمتی را در مدت اندکی با یک عامل هیجانی تجربه کرد.
حتی حمایتهای کورکورانه حقوقیها به هر بهانهای از سهام نیز بر اساس آنچه در ماه گذشته مشاهده شد نمیتواند اثرگذار باشد. این حمایتها تنها با طولانی کردن زمان اصلاح قیمتها فرسایش را به رکود بازار اضافه خواهد کرد.
نظر شما