سيدرضا فيضآبادي
پرونده المپيک را در حالي بستيم که کارنامه خوبي در اين دوره از بازيها برجاي نگذاشتيم و عليرغم همه هزينهها و رفت و آمدها و تغييراتي که طي 4 سال اخير داشتيم 7 پله به نسبت لندن 2012 پسرفت کرديم.
نتايج ربطي به ساختار ندارد
نتايج ورزشکاران ما در المپيک و کار آنها جاي نقد دارد اما يقينا آنچه که به دست آمد ماحصل تفکر حاکم بر ورزش ايران است.
بارها به اين نکته اشاره کردهايم که استعداد و توانمندي ورزش بسيار بالاتر از مديران است.
توانمندي قهرمانان و ورزشکاران ايران به مراتب فراتر از توان مديريتي و حتي توان فني و مربيگري ايران است. هر چند در کشتي فرنگي محمد بنا را داريم که فراتر از قائد و هرم مربيگري ايران است. محمدرضا مهماندوست را داريم که به تنهايي قادر است براي يک کشور ديگر دو مدال تکواندو براي نخستين بار با شاگردانش کسب کند اما در اغلب رشتههايي که موفق هستيم، يا مربي نداريم يا اين که ورزشکار ما توجهي به نصايح و کوچ مربي خود ندارد.
68 سال با کشتي و وزنهبرداري پز داديم
قبل از المپيک نوشتيم و باور داشتيم اکنون هم مينويسيم و به آن يقين داريم. از 1948 لندن که با جعفر سلماسي اولين مدال المپيک را در وزنهبرداري گرفتيم تا همين المپيک ريو در بر همان پاشنه کشتي و وزنهبرداري چرخيده است.
يعني 68 سال است که ايران در المپيکها حاضر ميشود و هيچ پيشرفت و تغييري نداشتيم.
روي کاکل کشتي و وزنهبرداري
مدالهاي ما هنوز هم روي کاکل کشتي و وزنهبرداري است. اگر تکواندو و مهرههاي استثنايي مثل هادي ساعي به المپيک اضافه نميشد. معلوم نبود که الان کجاي جدول بوديم.
12 سال هزينه براي يک پرتاب
يک بار هم که در المپيک لندن در پرتاب ديسک صاحب مدال شديم چنان قهرمان سالاري را زياد رواج داديم که به رغم اين که حدادي چند متر پايينتر از لندن پرتاب کرد ناچار بوديم باز هم او را ببريم. در حالي که ميدانستيم او به جمع 8 نفر برتر هم نميرسد. در تکواندو بعد از اين که هادي ساعي کنار رفت هرگز توفيقي نداشتيم تا اين که شير دختر ايران زمين در ريو کاري کرد کارستان و اولين مدال برنز و تنها مدال تکواندو را کسب کرد و اين هم ارتباطي به سيستم فدراسيون نداشته است. (بر اساس آنچه خود کيميا عليزاده و مربي اختصاصياش گفته است.)
کجا رفت تکواندوي ايراني؟
تکواندوي ايران را دنيا با ضربات مرگبار و ويران کننده هادي ساعي و يوسف کرمي شناخت که وقتي حمله ميکردند از چپ و راست و در آسمان با ضربات پا حريف را تسليم ميکردند. اما در اين المپيک بهترين تکواندوکار دنيا با هنرمندي خود خلع سلاح شده فرستاديم به معرکه و او هم بيروحيه و بدون جنگندگي به نفر هشتادم جهان باخت و حذف شد.
درباره رضا مهماندوست مفصل در آينده خواهيم گفت.
واليبال يک شاهکار بود
واليبال ايران يک شاهکار بود حضورش در المپيک اما سوءمديريتها باعث شد معروفترينهاي واليبال ما با نرفتن به مراسم رژه المپيک از همان ابتدا وارد حاشيه شوند اما به واقع اتفاق بزرگي بود صعودمان به المپيک. نقطه عطف کاروان ايران را بخواهيم مثال بزنيم همين واليبال بود که اصلا ارتباطي به مديريت امروز ورزش ندارد. از سال 1370 واليبال با يزدانيخرم اصولي آغاز کرد و از 10 سال پيش محمدرضا داورزني اين رشته را رو به سوي حرفهاي شدن برد تا رسيد به المپيک. (براي واليبال هم مفصل خواهيم نوشت)
کشتي و وزنهبرداري را جدا کنيد
از طرف ديگر نگاه کنيم. کشتي و وزنهبرداري که با تمام وجود جور ورزش ايران را در المپيکها کشيده کنار بگذاريد. ميماند 3 مدال تکواندو هادي ساعي (2 طلا و يک برنز) و يک برنز يوسف کرمي در المپيک آتن به اضافه برنز کيميا عليزاده، مجموعا 5 مدال يک نقره هم حدادي دارد در پرتاب ديسک که 12 سال براي اين مدال هزينه کرديم. يعني 50 درصد بودجه فدراسيون را طي 12 سال داديم به سمت يک ورزشکار تا او يک نقره بگيرد و خلاص.
منهاي اين 6 مدال
بنا بر اين در المپيکها جداي از کشتي و وزنهبرداري 2 طلا و يک برنز متعلق به هادي ساعي، يک برنز کرمي و يک برنز کيميا عليزاده و يک نقره حدادي. مجموعا 6 مدال در تمام المپيکها جداي کشتي و وزنهبرداري داشتهايم. اين در حالي است که ثابت شده اگر خوب کار کنيم و در هر رشتهاي حتي شنا و ژيمناستيک درست مديريت شود ورزشکار ايراني خيلي زود به نتيجه ميرسيم.
اگر همراهان نميرفتند...
شما فکر ميکنيد اگر همراه اين 63 ورزشکار اين همه يار و همراه و غمخوار نميرفتند و فقط چند نفر ميفرستاديم نتيجه ريو بدتر از اين ميشد؟!
خوب شد بيشتر ورزشکاراني که مدال گرفتند اذعان داشتند تنهايي و بدون مربي تمرين کردهاند و اصلا هم در اردوها نبودهاند صحه بگذارند روي مطلب ما.
∎