شناسهٔ خبر: 14959530 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

آرام بخشی به نام مصرف

روزنامه امروز خراسان جنوبی چاپ بیرجند روز دوشنبه هشتم شهریور ماه 1395 سرمقاله ای با عنوان « «آرام بخشی» به نام مصرف » را در شماره 3147 خود منتشر کرد.

صاحب‌خبر -

در این سرمقاله آمده است: هر انسانی در این کره خاکی نسبت به پدیده اعتیاد به مواد مخدر و آثار خانمان سوز آن آگاهی داشته و وقتی در کوچه و خیابان فرد معتادی را می بیند، سری به نشانه تاسف تکان داده و بدون توجه به فرد معتاد از کنارش عبور می کند.
در حالی که شاید فرد معتاد صرفا به منظور التیام برخی از دردهای جسمی یا روحی به این ماده به صورت موقتی روی آورده و از ابتدا هدفش مبدل گشتن به فردی معتاد نبوده است!؟!
هروئین یا هر گونه افیون مخدری دارای خواص آرام بخش بوده که به مرور زمان موجب ایجاد اختلال در سیستم عصبی بدن می گردد.
در واقع وقتی شما این گونه مواد مخدر را به صورت مداوم مصرف می نمایید به عادتی همیشگی تبدیل شده و احساسی مانند لذت و سرخوشی به شما دست نمی دهد.
هر بار مصرف مواد مخدر موجب شده تا برای ایجاد تلورانس در مکانیزم بدن، میزان مصرف را بالا ببرید تا به سرخوشی قبلی دست پیدا کنید و در نهایت شما به جایی خواهید رسید که بدن در صورت عدم مصرف مواد مخدر، دچار خماری فیزیکی شود و حتی در برخی موارد شاهد اسپاسم عضلانی نیز خواهید بود.
چنین عوارضی شما را وادار خواهد کرد که هربار برای مصرف بیشتر مواد مخدر اقدام نمایید.
حال چرا به موضوع مواد مخدر و چگونگی اعتیاد به چنین ماده ای پرداختیم؟!!
اعتیاد به مواد مخدر اگرچه خانمان سوز بوده ولی همیشه اعتیادها حول محور مواد مخدر شکل نمی گیرد!
واژه اعتیاد به معنای عادت کردن است که به مرور زمان ترک این عادت با مشکل مواجه خواهد شد مثل اعتیاد به شبکه های مجازی، اعتیاد به سیگار و.... که نمونه های مطرح در این حوزه هستند.
آنچه ما می خواهیم پیرامونش بپردازیم مقوله ای است به نام «اعتیاد به مصرف» که از آن تحت عنوان مصرف گرایی افراطی نیز نام برده می شود.
شاخصه و مراحل اعتیاد به مصرف و مصرف گرایی و حتی عوارض آن نیز شباهت بسیاری به اعتیاد به مواد مخدر داشته که در نوع خود قابل تامل می باشد.
با ورود مدرنیته به کشورهای در حال توسعه، ظاهر و شیوه مصرف در این کشورها نیز تغییر کرده و شاخص های بروز فاصله طبقاتی بیشتر خود را به نمایش گذاشت.
ظهور پاساژها و مراکز خرید بزرگ که کارکردی در برابر صدها مغازه قدیمی در خود داشته موجب شد تا مردم برای خرید همه اقلامشان اعم از پوشاک، خوراک و حتی لوازم آشپزخانه به این فروشگاه ها مراجعه نمایند.
در ابتدای ظهور این گونه مجتمع ها مردم صرفا به منظور خرید مراجعه می کردند ولی پس از گذر زمان و تنوع هرچه بیشتر این نوع پاساژهای تجاری، تفریحی شاهد تغییر رفتار عده ای از مردم به خصوص از طبقات بالای جامعه بودیم.
اگر در گذشته مردم برای رفع نیازهای مادی به سراغ چنین فروشگاه هایی می رفتند ولی امروزه دیگر خرید کردن برای رفع نیاز نیست بلکه به عادت جهت فراموشی برخی آلام و دردها تبدیل شده است.
خانمی که از همسر خود پیرامون مسائل زندگی دلگیر شده و با وی قهر می کند، به پاساژ گردی پرداخته و با پرسه زدن در مغازه های مختلفی؛ سعی می کند تا مشکلات روحی و قهر با همسرش را به فراموشی بسپارد.
در حین پرسه زدن و نگاه کردن به اقلام مختلف شاید خریدی نیز صورت گیرد ولی چنین رخدادی اصلا برنامه ریزی شده نبوده و صرفا واکنشی آنی و ناخواسته است.
در واقع چنین طریقه ای از مصرف به منظور التیام دردهای روحی، روانی بوده تا فرد احساس آرامش بهتری کسب کند.
حس رقابت یکی دیگر از مواردی بوده که فرد را به سمت و سوی اعتیاد به مصرف می کشاند.
به عنوان مثال دوست شما گوشی تلفن همراهی خریده که در آن از پیشرفته ترین ابزارهای دنیای فناوری به کار برده شده است و از معروف ترین برندهای دنیاست، حال شما به منظور حس رقابت با وی و نمایش خودبرتر بودن نسبت به دیگران، مدل بالاتری از گوشی تلفن همراه را خریداری کرده و به رخ می کشانید.
ابزارها و متعلقات موجود در گوشی خریداری شده توسط شما لزوما مصرف نمی شود و شما صرفا به منظور برتری در رقابت با دوستتان به خرید چنین کالایی پرداختید.
وقتی در این رقابت کاذب با دوستان یا اقوام پیروز می شوید، حسی خوشایند به سراغتان می آید شبیه همان حسی که پس از مصرف مواد مخدر به مرور زمان فرد را از نظر فیزیکی تسکین می دهد.
اقدام به خرید در پاساژها به بهانه تسکین روانی و یا برتری در یک رقابت کاذب، در ابتدا حسی خوشایند را نصیب افراد کرده ولی با ادامه چنین روندی به یک عادت روزانه و غیر قابل ترک مبدل می شود.
اگر در یک رقابت کاذب اولیه برای نمایش کالا و وسایل خود پیروز شدید؛ حتما می خواهید این پیروزی ها در ادامه نیز وجود داشته باشد و به همین منظور همچنان به مصرف کالای غیر ضروری خود ادامه می دهید.
کار به جایی می رسد که یک خانواده و یا یک فرد، مقادیر متعددی از کالای غیرضروری را خریداری کرده و به یک معتاد مصرف گرا مبدل شده است.
معتادی که دیگر قادر نخواهد بود مصرف کردن بی رویه خود را ترک کند چرا که روح و روانش مانند معتادی که درد خماری می کشد، دچار درد خواهد شد.
حرص، طمع و آز در اعتیاد مصرفی نقش تعیین کننده ای دارد و از قدیم الایام نیز سبقه چنین رخداد اعتیادگونه ای در اروپای قرون وسطی وجود داشته است.
در آن دوران مردم به نوعی از اعتیاد مصرفی دچار شده بودند که هر چقدر که می خوردند و می آشامیدند باز نیز حرص و طمع چنین فعالیتی را داشتند.
خوردن افراط گونه توسط مردم در قرون وسطی به قدری رسید که مردم پس از سیر شدن از خوردن غذا، خود را وادار به استفراغ و بیرون آمدن غذا از دهانشان می کردند تا باز زمینه و فضا برای خوردن غذا در شکمشان فراهم شود.
طبیعتا هیچ عقل سلیمی چنین اتفاقی را درک نخواهد کرد مگر اینکه افراد دچار اعتیادی نسبت به خوردن و مصرف کردن شده باشند.
** راه درمان چیست؟
طبیعتا برای زندگی کردن در دنیای امروزی نمی توان نسبت به پیشرفت های تکنولوژیک و صنعتی شدن، چشم ها را بست و اصطلاحا هر پدیده ای که مدرنیته آن را وارد کشوری می کند، محدود ساخت.
استفاده صحیح و عاقلانه از ابزار و فرایندهای مدرنیته می تواند هر کشوری را در راستای رفاه و پیشرفت مردمانشان یاری نماید.
برای جلوگیری از دام های احتمالی که مدرنیته در جلوی پای هر فردی قرار می دهد و با رخدادی همچون اعتیاد به مصرف موجب آسیب های اجتماعی و همچنین فردی می گردد، باید فرهنگ سازی مناسبی در کشور شکل گیرد.
رسانه ها به عنوان اصلی ترین ابزار در اختیار حکومت ها باید با تبیین فرهنگ صحیح مصرفی و همچنین تولید برنامه های انتقادی از پدیده اعتیاد مصرفی، مردم را نسبت به عواقب لجام گسیخته مصرف در جامعه اگاه سازند.
نباید فراموش کنیم که اثرگذاری بر مردم جامعه زمانی به نحو احسن شکل خواهد گرفت که ما قبل از اعتیاد مردم به پدیده مصرف آنها را نسبت به عواقبش آگاه کرده باشیم.
اگر پس از رویکرد همگانی مردم به اعتیاد مصرفی و تبدیل جامعه سالم به جامعه ای مصرفی، در راستای فرهنگ سازی تلاش کنیم در واقع بر عبث می پاییم و تاثیری در ذهن مردم نخواهد داشت.
در راستای این نوع فرهنگ سازی، سلبریتی ها اعم از بازیگران و ورزشکاران که از محبوبیتی در میان عموم مردم برخوردار هستند، نقشی تعیین کننده را دارا خواهند بود.
شما فرض بگیرید که هر یک از این افراد در صفحه مخصوص خود که صدها هزار طرفدار را در خود می گنجاند، به عواقب مصرف گرایی افراطی اشاره کرده و یا در راستای فرهنگ مصرف صحیح جمله ای را منتشر نماید، اگر چنین رخدادی توسط چند بازیگر یا ورزشکار مشهور شکل گیرد، شاهد تغییر منش و رفتار مصرفی مردم خواهیم بود.
2047/3215/