شناسهٔ خبر: 14956450 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

یادداشت

منی که من از خود می‌شناسم

منی که من از خود می‌شناسم با آن من که تو از من می‌شناسی، زمین تا آسمان فرق دارد. منی که من از خود می‌شناسم یا تو از من می‌شناسی با آن منی که آیینه بازتاب می‌دهد، فرق دارد. منی که من از خود می‌شناسم یا آن منی که تو از من می‌شناسی یا آن من که آیینه بازتاب می‌دهد، با آن منی که خود خودم هستم، فرق دارد.

صاحب‌خبر -

بی‌خبری از همین چند خط یا درک نشدن شان، پایه بسیاری از اختلالات روانی است. فاصله انسان‌ها از هم یا از حقیقت وجودی‌شان، دقیقا از زمانی آغاز می‌شود که نخواهیم بپذیریم درک و شناخت هر فرد از ماهیتش با شناختی که دیگران از او دارند و با حقیقت ذات یا جوهره وجودی اش، شاید متفاوت و حتی در تعارض باشد.

یکی از آن نمونه‌های جالب برای فهم این تفاوت‌ها در شناخت، سازه شخصیتی به نام «تصویر بدنی» است که بخش مهمی از هویت فردی هر انسان را می‌سازد. تصویر بدنی، احساس و درکی است که ما از زیبایی ظاهری و جنسی‌مان داریم. در حقیقت تصویر بدنی یعنی هر یک از ما خودمان را چگونه می‌بینیم و فکر می‌کنیم دیگران ما را چگونه می‌بینند.

تصویر بدنی در روان شناسی از چهار بعد مفهومی، احساسی، شناختی و رفتاری تعریف می‌شود. بعد مفهومی یعنی تصویری که فردی از ظاهرش می‌بیند لزوما واقعیت بدنش نیست. بعد احساسی به معنای حس رضایتمندی یا نارضایتی از ظاهر است. بعد شناختی مجموعه باورهایی است که در ذهن فرد به عنوان شاخص‌های زیبایی تعریف شده است و بدنش را با آنها مقایسه می‌کند و بعد رفتاری، همه آن کارهایی را شامل می‌شود که ممکن است برای نزدیک شدن به شاخص‌های زیبایی تائید شده ذهنی اش انجام بدهد.

مشکلی که امروز درباره تصویر بدنی در جامعه ایرانی وجود دارد از هر چهار بعد قابل بررسی است. در بعد مفهومی درصد زیادی از دختران و پسران ایرانی ظاهرشان را نچسب و دوست‌نداشتنی می‌بینند. در بعد احساسی از چهره و اندام شان بیزارند و احساس حقارت می‌کنند چون از بعد شناختی باورهای بنیادین آنها از زیبایی، چهره‌های عروسکی و اندام باریک و کشیده هالیوودی است که با شکل ظاهری اصیل ایرانی متفاوت و غرب ده‌ها سال، سرصبر و خشت به خشت آن را به عنوان شاخص زیبایی در ذهن جهانیان نهادینه کرده است و از بعد رفتاری، انجام انواع جراحی‌های زیبایی برای تغییر شکل اندام‌ها و گرفتن رژیم‌های نامهربان با جسم، روی آوردن به آرایش‌های تند و غیرعادی و مصرف داروهای لاغری غیراستاندارد برای وزن کم کردن‌های جسورانه و غیراصولی است.

نکته مهم این است تصویر بدنی، نه فقط تحت تاثیر تجربیات شخصی هر انسان از فهم زیبایی است بلکه عوامل گوناگون اجتماعی و فرهنگی که زیبایی را در ذهن او تعریف کرده‌اند نیز در شکل‌گیری‌اش اثر دارند و این یعنی ما اغلب کسی را زیبا می‌دانیم که با معیارهای اکثریت جامعه از زیبایی منطبق باشد. بر همین مبنا، تصویر بدنی هر یک از ما، تا حدی نسبی است چون ایده‌آل‌های اجتماعی برای زیبایی در طول سال‌ها، رنگ عوض می‌کنند و پوست‌می‌اندازند.

اصلاح تصویر بدنی در نسل جوان جامعه هم از راه شناخت عناصر سازنده اش امکان‌پذیر است و راه آن، فرهنگ‌سازی برای تغییر مصداق‌های زیبایی در جامعه، ستایش بکر و اصیل بودن چهره و اندام انسان‌ها و محدود کردن و حذف رسانه‌های بیگانه‌ای است که معیارهایی دست نیافتنی از زیبایی را به مخاطبان‌شان معرفی می‌کنند.

مریم یوشی‌زاده

دبیر گروه جامعه