از همان ابتدا، امام خمینی(ره) و برخی از چهرهها مانند شهید مطهری به انحراف ایدئولوژیکی و راهبردی آنان پی بردند و به اشکال گوناگون، مخالفت خود را با این راه اعلام کردند. منافقین تصور میکردند که با اقدامات تروریستی میتوانند در راس موج رو به تزاید سیاسی علیه رژیم شاه قرار بگیرند اما به این نکته توجه نکردند که مردم مذهبی ایران به گروههایی که انحراف فکری دارند، اعتماد نمیکنند. با وجودیکه این جریان قبل از انقلاب بین مردم مذهبی ایران پایگاهی نداشت، آنها در پی موجسواری روی احساسات انقلابی مردم بعد از به ثمر رسیدن نهضت بودند و همچنان از اقدامات تروریستی خود دست بر نمیداشتند. اما پرونده جنایات این گروه بعد از پیروزی انقلاب برای مردم ایران همچنان باز است. غربیها نیز به گمان اینکه این گروه با اقدامات خشن خود میتواند موجی ریشهدار در جامعه ایران بهوجود آورد و نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرد به حمایت از آن پرداختند. مشکل اصلی غربیها اندیشه نظام بود که برخلاف تصور آنان تا فراسوی مرزهای ایران اسلامی هم رفت. بنابراین غربیها که به هر وسیله دست میزدند تا ریشه جمهوری اسلامی را بخشکانند، باورشان بر این بود که سازمان منافقین به خاطر سابقه در جامعه ایران، طرفدارانی دارد و با قدرت سازماندهی میتوانند گروههای همسو با منافقین را علیه نظام جمهوری اسلامی بشورانند. به همین دلیل بعد از خروج منافقین از ایران، فرانسه به عنوان اولین کشور غربی به آنها پناه داد و بعد آنها را به سوی عراق و حمایت از صدام حسین راهنمایی کردند. غربیها به این باور رسیده بودند که ادعای صدام برای تصرف سه روزه ایران در جنگ تحمیلی تحقق پیدا نخواهد کرد و از این رو تلاش کردند از منافقین به عنوان ابزاری برای کمک به صدام حسین استفاده کنند. آنان همچنان تصور میکردند که منافقین در بین جامعه ایرانی جایگاه دارد اما این هدف در عملیات مرصاد نیز ناکام ماند. متاسفانه غربیها از گذشته عبرت نگرفتند و به جای تجدید نظر درباره حمایت از منافقین، فاز سیاسی سازمان را به جای فاز نظامی تقویت کردند و به همین دلیل، اینها در بسیاری از کشورهای غربی و از جمله آمریکا مورد حمایت قرار گرفتند. به رغم تغییر فاز ادعایی سازمان، این گروه همچنان اقدامات تروریستی را در جمهوری اسلامی مثل ترور شهیدان صیاد شیرازی، لاجوردی و... پی میگرفت.
غربیها با تصور اینکه میتوانند یک اپوزیسیون قوی با حضور منافقین علیه جمهوری اسلامی تشکیل بدهند از آنها حمایت کردند و تریبونهای مختلفی را دراختیار آنها گذاشتند تا منافقین را به عنوان آلترناتیو در برابر جمهوری اسلامی مطرح کنند. جالب اینکه چهار سال قبل در آمریکا طی برگزاری نشستی، بحثی درباره نحوه حمایت از منافقین مطرح شد که سخنرانان آن، همگی از مقامات سابق نظامی و امنیتی آمریکا بودند. مشابه چنین نشستی با همان محتوا در بروکسل برگزار شد. در پی آن، بخشی از بودجهای که با موضوع براندازی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا مورد تصویب قرار میگیرد، در اختیار منافقین قرار گرفت. غربیها علاوه بر این، عربستان و اسرائیل را نیز به حمایت از منافقین ترغیب کردند و صهیونیستها و سعودیها، به صورت نیمه علنی دیدارهایی در سطوح بالا با اعضای منافقین داشتند. این موارد نشان میدهد که همچنان غربیها بر گمان اشتباه خود درباره موقعیت و جایگاه منافقین در ایران اصرار دارند. آنها چشمان خود را بر این واقعیت بستهاند که حتی تمام گروههای اپوزیسیون نیز مخالف جدی منافقین هستند. فراتر از آن، اینکه عقاید و فرهنگ مردم ایران به هیچ وجه با مرام، مسلک و رویکرد منافقین همراهی و همخوانی ندارد.
دکتر علیرضا شیخ عطار
سفیر پیشین ایران در آلمان