شناسهٔ خبر: 14954758 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

گزارش

قاچاق انسان؛روش منافقین برای عضوگیری

صاحب‌خبر - تاریخچه قاچاق انسان در گروهک منافقین به اواخر سال ۱۳۵۹ باز می گردد که در این سال، منافقین به انتقال هواداران و اعضای خود با این روش، به خارج از ایران می پرداخت. آمارهای غیر رسمی از خروج حدود ده هزار عضو یا هوادار گروهک منافقین با این روش، طی مدت ۹ سال خبر می دهند. کشورهای مقصد در این قاچاق انسان ، عراق، ترکیه، پاکستان و کشورهای اروپایی مانند فرانسه بود. دلایل این اقدام، بعضاً استفاده از این نیروها در خارج از کشور و عموماً، آموزش های تروریستی برای اعزام به ایران و انجام عملیات تروریستی بوده است که در عمل، نتیجه آن، ترور بیش از 12 هزار نفر از شهروندان ایرانی توسط این گروهک تروریستی بوده است. طی دهه‌های 60 و 70، آمار قاچاق انسان توسط منافقین به اوج خود رسید. دلایل این امر عبارت بودند از: 1- گسترش برنامه های سیاسی، تبلیغی و تروریستی در سطحی وسیع‌تر، در داخل وخارج کشورو لزوم تقویت آموزش عناصر نفوذی در راستای انجام مأموریت‌هایی مانند تخلیه تلفنی مراکز نظامی و امنیتی کشور، انجام عملیات تروریستی ،افزایش نیروی تشکیلاتی ارتش خصوصی صدام و ستون پنجم، به منظور کمک به حزب بعث در جنگ ایران وعراق و .... 2- اهداف تبلیغاتی و جنگ روانی، برای نشان دادن داشتن پایگاه مردمی در داخل و حتی خارج از کشور. 3- واگذاری نیروهای ناراضی و معترض به صدام، جهت معاوضه با اسرای جنگی عراقی که این عمل غیر انسانی در دهه هفتاد در مورد بسیاری از افراد جویای کاری که در تورهای قاچاق انسان منافقین گرفتار شده بودند، اعمال شده است و به عنوان اسیر جنگی با اسرای عراقی معاوضه شدند. 4- تقلیل نیروی انسانی و ریزش بالای اعضا (بحران نیرو). 5- درگیری اعضا بایکدیگر، به دلیل نبود جایگاه سازمانی هم مرتبه مناسب برای نیروهای قدیمی. 6 - منافع مالی و دریافت کمک بیشتر از رژیم بعثی عراق و نیز آمریکا. تعریف منافقین از قاچاق انسان! سرکرده گروهک منافقین (مسعود رجوی) که به دلیل اینکه قاچاق انسان، یکی از ارکان اصلی فعالیت این گروهک از سال ۵۹ به بعد به حساب می آمد و انجام موفقیت آمیز آن برای منافقین بسیار حیاتی بود، در بهار سال ۱۳۶۶، در نشست عمومی پادگان اشرف، از لفظ «عملیات» برای خارج کردن هر فرد هوادار خود از ایران، استفاده کرد. این ادعا، همراه با تفکراتی که توسط سران این گروهک در ذهن افراد القا می‌شد، باعث شده بود موضوع قاچاق انسان برای اعضای این گروهک، به عنوان یک عملیات مقدس جلوه کند! مراکز اصلی منافقین برای قاچاق انسان برای خارج کردن هواداران منافقین از ایران، پایگاه هایی در کشورهای اردن، ترکیه، پاکستان، امارات، هلند، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و فرانسه و نیز، چند پایگاه در بغداد ایجاد شد. این پایگاه‌ها توسط اعضای قدیمی منافقین اداره می‌شد. به عنوان نمونه، «اکبر قربانی» یکی از اعضای منافقین و «ابوالحسن مجتهدزاده» عضو شورای مرکزی گروهک منافقین، به ترتیب، مسئولیت این پایگاه ها را در ترکیه و فرانسه برعهده داشتند. مرکز اصلی قاچاق انسان منافقین، پایگاهی به نام «جزی» بود که در سال ۱۳۶۴، توسط گروهک منافقین، در شهر سلیمانیه عراق تاسیس شد و قاچاقچیان انسان که برای این گروهک فعالیت می کردند از قبیل "سازمان خبات کردستان"، "حزب دموکرات کردستان"، "کومله"، "مافیای ترکیه"، "مافیای پاکستان"، "مافیای امارات و کشور های عربی"، در کنار برخی از اعضای ارشد منافقین در این مرکز، ساکن بودند و فعالیت می کردند. سازمان اطلاعات و امنیت حزب بعث نیز پس از ایجاد روابط تنگاتنگ میان رجوی و صدام، به این مرکز کمک کردند. قاچاق کودکان قبل از پیدایش پدیده شوم طلاق اجباری در سال های ۶۷ و ۶۸ در گروهک منافقین، بسیاری از اعضای گروهک به صورت خانوادگی در پادگان‌ها ساکن بودند، اما به دلیل محدودیت‌های غیرانسانی ایجاد شده توسط رجوی، کودکان در محلی به نام پانسیون نگهداری می شدند و والدین، فقط حق داشتند در روزهای آخر هفته (پنج شنبه و جمعه) کودکان خود را از پانسیون تحویل بگیرند و به مکان اسکان خود منتقل کنند. پس از این ملاقات کوتاه، دوباره مجبور بودند در بعد از ظهر جمعه، فرزندان خود را به پانسیون تحویل بدهند. اما این وضع نیز مطلوب رجوی نبود، زیرا وجود این کودکان، باعث ایجاد وابستگی های خانوادگی می شد و این، مانع بهره کشی از نیرو ها به عنوان «فدائی» شده بود. پس از آغاز جنگ عراق و کویت، در سال ۱۳۶۹، بهانه حفظ جان کودکان از سوی رجوی مطرح شد و او توانست، طی یک سلسله اقدامات مخفیانه، کودکان بین سنین شیر خوارگی تا ۱۲ سالگی را، از عراق به کشور های خارجی قاچاق کند. به این ترتیب، کانون خانواده ها در گروهک منافقین از هم پاشید و بسیاری از این والدین که در عملیات تروریستی کشته شدند، دیگر هیچ وقت نتوانستند فرزندان خود را ملاقات کنند. اما بُعد دیگر این پدیده، سرنوشت کودکان قاچاق شده بود. آن دسته از کودکانی که ظرفیت آموزشی مناسبی داشتند، در کشور های دیگر تحت آموزش های نظامی و القائات عقیدتی قرار گرفتند تا در مواقع لزوم برای اجرای عملیات های تروریستی در عراق مورد استفاده قرار گیرند. این کودکان از آن به بعد، تحت القائات ذهنی قرار گرفتند و به گونه ای آموزش دیدند که مفهوم خانواده را فقط در "پدر مسعود" خلاصه کنند. بقیه کودکان نیز، یا در اختیار هواداران خارج کشور قرار گرفتند یا به اتباع خارجی که فرزندی نداشتند، به عنوان فرزند خوانده، فروخته می شدند. دهه هفتاد و فصل جدیدی از قاچاق انسان با شروع این دهه، منافقین دچار ریزش شدیدی در نیرو و بحرانی در این رابطه شدند که در واقع، حیات این گروهک را به خطر انداخته بود. زیرا تعداد نیروها، تنها عامل بقای منافقین محسوب می شود و مبالغی را که از صدام بابت مزدوری دریافت می کردند، وابستگی مستقیمی با کثرت نیروها داشت. این موضوع از یک طرف و نفرت مردم ایران از این گروهک تروریست، به واسطه مزدوری برای صدام در زمان جنگ ایران و عراق، از طرف دیگر، سبب شد که دیگر روش های قدیمی به اسم آزادی و مبارزه برای طبقه کارگر جذابیتی نداشته باشد و منافقین برای جذب نیرو به فریبکاری‌های دیگری روی بیاورند. در همین زمینه و برای تأمین این کمبود، طرحی به تصویب رسید که در واقع، حاصل ذهن بیمار خود رجوی بود. در این طرح که با همکاری دلالان و مزدوران این گروهک در کشورهای همسایه و به ویژه ترکیه و حتی در مرزهای غربی و شرقی ایران صورت می گرفت، بنا شد ایرانیانی را که به قصد پیدا کردن کار از کشور خارج می‌شوند، فریب دهند و با وعده کار در اروپا به عراق و اشرف وارد کنند. البته این فریبکاری و قاچاقچی گری، به خارج از مرزهای ایران محدود نشد و قاچاقچیانی که در ازای دریافت مبالغی کلان از منافقین به این کار اقدام می کردند، در داخل ایران نیز با فریبکاری و با دادن وعده کار، نیروهایی را جذب و به پادگان اشرف منتقل می کردند. نگاهی به افشاگری های جداشدگان این گروهک که به همین ترتیب به منافقین پیوسته بودند، ابعاد این پدیده را به خوبی آشکار می کند. به هر حال، قاچاق انسان برگی دیگر از اسناد جنایت منافقین است که علیه مردم ایران و اعضای این سازمان اعمال شده است که به صورت اجمالی در این مطلب مورد بررسی قرار گرفت. منبع:سایت هابیلیان