شناسهٔ خبر: 14950374 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

این صندلی‌ها برای که خالی مانده اند؟

صاحب‌خبر -
 

زمانی در اواخر دهه هفتاد و همین طور در سال های دهه هشتاد، گذر از سد بزرگ کنکور نشانه ای از توانمندی و باعرضگی بود، مثل نوعی مراسم گذار برای وارد شدن به دنیای بزرگسالی، آزمونی که تنها حدود ۱۵-۱۰ درصد از شرکت کنندگان آن پذیرفته می شدند. بازماندگان یا سرباز می شدند یا اغلب با دل نگرانی خود را برای سال بعد آماده
می کردند. چه بسیار دوستان و اقوامی که سه یا چهار سال در آزمون سراسری دانشگاه ها شرکت می کردند تا بلکه راهی برای ورود به دانشگاه بیابند.
حالا با کم شدن جمعیت متقاضیان، در حالی که همه ثبت نام کنندگان می توانند به دانشگاه راه یابند، صندلی هایی هم اضافه می آید. چه کسی باورش می شد صندلی هایی که زمانی برایشان سرودست شکسته
می شد و نشستن بر آنها به رویایی دست نیافتنی می مانست، حالا بی مشتری بمانند، طوری که مسئولان را به فکر پیداکردن راهی برای پرکردنشان بیندازند.
دو رویداد متضاد
جمعیت میلیونی متقاضیان ورود به دانشگاه در سال های اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ و فضای رقابتی سنگین حاکم بر آزمون سراسری راه را برای افزایش دانشگاه های جانبی باز کرد. در این دوران بود که شعبه‌های مختلف دانشگاه آزاد در شهرهای مختلف سربرآوردند و بازار
دانشگاه های غیر انتفاعی، پیام نور و علمی- کاربردی داغ شد. در نتیجه ظرفیت آموزش عالی بدون ضابطه گسترش یافت و واحدهای دانشگاهی یکی پس از دیگری تأسیس شدند.
دکتر محمدعلی برخورداری، رئیس دانشگاه علم و صنعت، در گفتگو با ضمیمه اطلاعات، درباره دلیل خالی ماندن صندلی های دانشگاهی
می گوید: مکرر گفته شده است و این سخن تازه ای نیست که در موضوع صندلی های خالی دانشگاهی دو اتفاق متضاد و مخالف هم افتاده است.
اول اینکه به تدریج به دلیل تغییر ترکیب سنی جمعیت از تعداد متقاضیان کنکور کاسته شده است و دوم اینکه دانشگاه ها در سال های اخیر بی رویه گسترش یافته اند.
کارکردهای دانشگاه محقق شوند
«دانشگاه دو کارکرد(function )دارد و دو بدکارکرد (malfunction). کارکردهای مثبت آن اعتلای سطح فرهنگی جامعه و به خصوص جوانان در دوران دانشجویی و جوابگویی به نیازهای توسعه‌ای کشور و تربیت نیروی انسانی متخصص هستند و بدکارکردهای آن بیکاری نیروهای تربیت شده و افت کیفیت آموزشی با افزایش کمیت هستند.»
این جملات را دکتر محمد توکل، استاد تمام جامعه شناسی علم دانشگاه تهران، در گفتگو با اطلاعات بیان می کند و در ادامه توضیح می دهد: پذیرش زیاد دانشجو موجب شده است تا دانشگاه از دو کارکرد مثبتش تنها اولی را بتواند محقق کند و دومی را تنها تاحدی تحقق دهد، در عین حال شرایط فعلی جامعه موجب شده است تا هردو بدکارکرد دانشگاه، یعنی هم بیکاری و هم افت کیفیت، تحقق یابد.استاد تمام جامعه شناسی علم دانشگاه تهران این موضوع را مایه سرافکندگی برای اقتصاد و تولید کشور می داند که درصد بیکاری نیروی متخصص دانشگاهی بیش از درصد بیکاری بیسوادان و کم سوادان است.
او با بیان اینکه تولید و اقتصاد ما سوادپرور نیست، بلکه بی سوادپرور است، می افزاید: البته تأکید می کنم این وضع زاییده برنامه ریزی فعلی و تحت دستگاه اجرایی در زمان حال نیست و
برمی‌گردد به برنامه ریزی و مدیریت سابق.
دکتر توکل نبود برنامه ریزی و نبود مدیریت صحیح در بخش های تولیدی و اقتصادی از یکسو و نبود مدیریت در بخش آموزش عالی از سوی دیگر را دلیل بر ناهماهنگی و نبود تناسب میان این بخش ها می داند و می افزاید: نتیجه این شده است که اقتصاد کشور تقاضایی برای نیروی متخصص ندارد و آنچه دانشگاه‌ها عرضه می‌کنند، متقاضی ندارد. عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دو بخش کشاورزی و علوم انسانی را مثال می زند و می گوید: بخش کشاورزی یک بخش مهم تولیدی کشور است که کمترین جذب نیروی فارغ‌‌التحصیل دانشگاهی و بیشترین بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را دارد.وی می افزاید: در حالی که کشاورزی بخشی استراتژیک است که هم اشتغالزاست و هم جزو اولویت های صنایع ملی ماست، کمترین جذب را در بازار اشتغال دارد و کشاورزی ما کماکان عقب افتاده است.
توکل درباره علوم انسانی نیز می گوید: اگرچه علوم انسانی و اجتماعی برای ارتقای فرهنگی موثر بوده است ولی در بازار کار کمترین تقاضا را دارد.
به گفته وی، علوم انسانی، با بیش از دو میلیون دانشجو، بیشترین ظرفیت را در آموزش عالی اشغال می کند ولی کمترین بازار کار را دارد و فارغ التحصیلان علوم انسانی یا بیکارند یا در مشاغل غیرمرتبط با تحصیلاتشان مشغول به کار می شوند.
این جامعه شناس با تأکید بر اینکه اگر قرار است کاری انجام شود، باید بین این دو حوزه مهم اقتصاد و آموزش عالی باشد، می افزاید: نیازمند برنامه ریزی منسجم و مرتبط با هم هستیم که متأسفانه در دوره های گذشته نداشته ایم و حالا چوبش را می خوریم.
او در مثالی به کشور کانادا با جمعیتی نصف جمعیت کشور ما اشاره می کند که جزو بزرگترین کشورهای صنعتی جهان است و تنها یک میلیون نفر دانشجو دارد که بخشی از آنها هم خارجی اند ولی کشور ما بیش از ۵ میلیون نفر دانشجو دارد و با این حال چرخش نیروی انسانی و تولید و صنعت در کانادا چند برابر ماست.
صندلی های اضافه را جمع کنیم
با خالی ماندن دانشگاه های تازه تأسیس که هم برای تحصیل در آنها باید هزینه کرد و هم اغلب فرصتی هم برای کسب اعتبار نداشته اند، رقابت اصلی میان داوطلبان کنکور بر سر تصاحب
صندلی‌های با کیفیت و رایگان در دانشگاه های دولتی است. اما نگرانی بسیاری از دانشگاهیان امروز نه برای نداشتن دانشجو، بلکه بیشتر برای تربیت فارغ‌‌التحصیلانی کم اطلاع و کم سواد است.
دکتر توکل با بیان اینکه ما در کشورمان صندلی خالی نداریم، بلکه اینها صندلی های اضافه گذاشته شده اند، اتوبوسی را مثال می زند که در فضای محدودش صندلی های اضافه چیده شده باشد.
او ادامه می دهد: ما ظرفیت های فیزیکی و امکانات آزمایشگاهی مان زیاد نبوده است که خالی بماند. در واقع ما در محیطی با ۲۰ نفر ظرفیت ۵۰ صندلی چیده ایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تأکید
می کند: حالا که به هر دلیلی متقاضی برای صندلی ها وجود ندارد، باید صندلی های اضافه را جمع کنیم و در مقابل جمع کردن صندلی ها کیفیت را بالا ببریم.
به گفته دکتر توکل، در برنامه سوم پیش بینی شده بود که نسبت استاد به دانشجو یک به ۲۰ شود، ولی متأسفانه حالا در برخی موسسات در مقابل یک استاد چند صد دانشجو داریم و این فاجعه است.
دکتر برخورداری در پاسخ به پرسشی درباره تأثیر صندلی های خالی بر کیفیت آموزشی در دانشگاه ها می گوید: موضوع کیفیت آموزشی در دانشگاه ها بحث مفصلی را می طلبد.وی با بیان اینکه در دانشگاه های بزرگ کیفیت و کمیت آموزشی به روال سابق است و چیزی تغییر نکرده است، می گوید: اتفاقی که افتاده است در دانشگاه های جدید است که حتی گاهی استاد هم به تعداد کافی نداشته اند و نبود استاد موجب شده است تا کیفیت آموزشی پایین بیاید.
رئیس دانشگاه علم و صنعت به علاوه به برخی از دانشگاه های تازه تأسیس در شهرهای کوچک اشاره می کند و می گوید: در برخی از این دانشگاه ها دانشجویانی از شهرهای دیگر پذیرش شده اند که به دلیل دوری راه ممکن است در کلاس ها کمتر حاضر شوند و این بر رونق کار دانشگاه ها تأثیر می گذارد.
او با بیان اینکه در حال حاضر در کشور از آموزش عالی باکیفیت برخورداریم، می افزاید: فرضاً هم اگر در برخی مناطق و رشته ها کیفیت پایین آمده باشد، برای دانشجویان درس خواندن و بالابردن معلومات بهتر از این است که هیچ چیز نخوانند.
دکتر برخورداری با بیان اینکه مشکل
صندلی‌های خالی در وزارت علوم تحت بررسی است‌، می گوید: کارشناسان این وزارتخانه مشغول آمایش و سنجش نیازها و امکانات هستند تا اوضاع دانشگاه‌ها را سامان دهند.
پذیرش دانشجوی خارجی
زمینه سازی برای جذب و پذیرش دانشجویان خارجی یکی دیگر از راهکارهایی است که در برخی محافل به عنوان چاره درد صندلی های خالی مطرح می شود.
دکتر شاهینی، رئیس دانشگاه پیام نور شاهرود، یکی از کسانی است که ظرفیت های دانشگاهی در کشور را بالا می داند و می گوید: چون با توجه به سیر کاهشی تعداد جمعیت جوان در ایران، متقاضیان ورود به دانشگاه از این هم کمتر خواهند شد، می توانیم به پذیرش دانشجویان خارجی به عنوان راه حلی برای این مشکل بیندیشیم.دکتر شاهینی در پاسخ به پرسشی در خصوص راه های جلوگیری از ورشکستگی دانشگاه های غیردولتی، به ایسنا گفته است: به نظر می رسد برای جلوگیری از این مهم باید به طور همزمان چند راهکار را به پیش برد. نخست اینکه زمینه جذب دانشجویان غیرایرانی در دانشگاه های کشور فراهم شود. دوم اینکه باید به جای افزایش کمی رشته ها، به سمت ایجاد رشته های میان رشته ای برویم.
در مقابل، رئیس دانشگاه علم و صنعت در پاسخ به این پرسش که آیا پذیرش دانشجوی خارجی می‌تواند صندلی های خالی دانشگاه ها را پر کند، می‌گوید: پذیرش دانشجوی خارجی خیلی خوب است و در همه کشورهای دنیا هم تبادل دانشجو اتفاق می‌افتد ولی این کار را نمی توان یک شبه انجام داد و نیاز به برنامه ریزی چند ساله دارد که البته در حال انجام است.دکتر برخورداری با تأکید بر اینکه منطقی نیست که فکر کنیم می توان صندلی های خالی دانشگاه ها را با دانشجویان خارجی پر کرد،
می افزاید: متقاضیان خارجی لزوما متقاضی
صندلی های خالی دانشگاه های ما نیستند. آنها اگر بیایند، برای دانشگاه های خوب کشور تقاضای پذیرش دارند و این مشکل صندلی های خالی را رفع نمی کند.
مسئله ای اجتماعی به نام کنکور
کنکور و حواشی و مشکلات آن چیزی است که بارها و بارها به آن پرداخته شده است و کمتر خانواده ای است که در دوره ای با این مشکل روبرو نشده باشد.
دکتر توکل با بیان اینکه این مشکل به کنکور و شیوه پذیرش در دانشگاه باز می گردد،
می گوید: کنکور در جامعه ما یک مسئله اجتماعی است.
این جامعه شناس در توضیح می افزاید: در علوم انسانی هر مشکلی مسئله اجتماعی نیست. مشکلی به «مسئله اجتماعی» تبدیل می شود که در سطح جامعه تأثیر زیادی داشته باشد و در ابعاد وسیعی در جامعه فراگیر باشد.او با این تعریف، کنکور را به عنوان یک مسئله و بحران اجتماعی برای بچه ها، خانواده ها، اشتغال و توسعه ملی معرفی می کند که برای سالیان سال دانش آموزان و خانواده ها را به روان پریشی کشانده است. چون خانواده ها از سنین دبستان به فکر کنکور و دانشگاه فرزندانشان هستند.
وی با اشاره به رقابت های تصنعی، کاذب، کوته نظرانه، سطحی، مادی، تقلیدی و بدون توجه به نیازهای ملی که در ارتباط با دانشگاه و پذیرش دانشگاهی شکل گرفته است، می گوید: عبدالسلام، یکی از دو دانشمند مسلمان برنده نوبل به سیاستگذاران کشورهای اسلامی توصیه می کند که برای نهادینه شدن صنعت در کشورشان باید علوم پایه را تقویت کنند. در حالی که در کشور ما به جای اینکه قوی‌ترین‌ها وارد شوند، ضعیف ترین ها وارد رشته‌های علوم پایه می‌شوند. یعنی بعد از مهندسی و پزشکی و غیره رشته‌های فیزیک و شیمی را انتخاب می کنند.
به اعتقاد وی، دلیل وضعیت حال حاضر کشور، هم در ارتباط با ظرفیت های دانشگاهی و هم کنکور، بی اطلاعی از رشته ها و علایق واقعی دانش آموزان، بازار کار و نیازهای توسعه علمی کشور است که نتیجه‌اش تصمیم‌گیری‌های احساسی و نسنجیده و تصمیم‌گیری در تاریکی است.

گفتگو از: فاطمه اتراکی

code