به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، پس از درگذشت «لطیفه رحمانی» نوجوان 12 ساله افغانستانی که در بیمارستان «نمازی» شیراز بر اثر بیماری «سیروز کبدی» و «ویلسون» درگذشت، اماواگرهای فراوانی مطرح شد.(جزئیات بیشتر)
رسانهها، انجمنها و گروههای مهاجر افغانستانی از نگاه خود به این موضوع پرداختند، در این میان بعضی ناآگاهانه یا آگاهانه آب در آسیاب کسانی ریختند که سالهاست درتلاشاند نگاه این مهمان را به میزبان تخریب کنند.
بیش از 30 سال مهاجرین افغانستانی به عنوان مهمان در ایران حضور داشتهاند هرچند با مشکلاتی نیز روبهرو بودهاند اما این مهمان و میزبان در فضایی امن زندگی کردهاند.
پس از حادثه فوت «لطیفه رحمانی» انجمنها و گروههای مهاجر افغانستانی با بیانیه و نامه به روشنگری پرداخته و نقشههای رسانههایی همچوم بیبیسی را نقش بر آب کردهاند.
مجمع فرهنگی مهاجران افغانستان در بیانیهای با ابراز همدردی به نقل خطبهای از حضرت «علی»(ع) در نامه شماره 31 نهج البلاغه پرداخته و نوشته است:
«فرزندم خودت را ترازوی انصاف میان خود و دیگران قرار ده، پس هرچه را برای خود میپسندی، برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز نپسند. ستم مکن؛ چنانکه دوست نداری به تو ستم شود. نیکی کن؛ چنانکه دوست داری به تو نیکی شود. هرچه را از دیگران زشت میشماری از خود نیز زشت شمار.
آنچه را از خود برای دیگران میپسندی از دیگران برای خود بپسند. آنچه را نمیدانی مگو؛ هرچند اندک باشد و آنچه را دوست نداری به تو گویند تو نیز به دیگران نگو و بدان که خودبینی، خلاف درستی و آفت خردهاست.»
در تاریخ 28 مرداد 1395 خبر ناگواری روی تلکس خبرگزاریها آمد. «لطیفه، دختر 12 ساله افغانستانی، به دلیل بیتوجهی مسئولین بیمارستان در شیراز درگذشت.»
هرکسی از ظن خود یار این خبر شد
بعد از آن طبق معمول، هرکسی از ظن خود یار این خبر شد و پیش از تحقیق و روشنشدنِ کمّوکیف خبر، حرفهای ضد و نقیض بسیاری زده شد.
برخی قانون منع پیوند اعضای اتباع ایرانی به خارجی را دلیل این حادثه دانستند و برخی دیگر بیتوجهی مقامات بیمارستان نمازی شیراز و برخی هم بیپولی خانواده لطیفه را.
به هرحال هرچه بود، یک وضعیت دردناک انسانی اتفاق افتاده بود. در اینگونه موارد معمولاً طرفها، موضوع را از منظر خودشان میبینند و قضاوت میکنند.
شاید این شیوه در ابتدای امر مشکلی هم نداشته و طبیعی به نظر برسد؛ اما به مرور متوجه میشویم که 2 طرف، کلیشههای انتقاد و پاسخشان را از قبل ساختهاند و همانها را تحویل یکدیگر میدهند و در این میانه چیزی که فراموش میشود، اصل ماجراست.
تبدیلشدن یک امر انسانی به نزاعهای کلیشهای و انتزاعی و در نتیجه تحلیلرفتن فاجعه است. حال آنکه در 2 طرف ماجرا حتماً وجود دارند افرادی که از نفس واقعه دلشان به درد آمده است؛ اما تحلیلهای یکجانبه و مغرضانه، ناگزیر آنها را به یکی از 2 صف درگیری میکشاند.
از دریچه خود شهر را دیدن واقعبینانه نیست
تنها از دریچه خانه خود شهر را دیدن و احکام کلی صادر کردن، نه واقعبینانه است، نه اخلاقی و نه میتواند به رفع مشکل کمک کند؛ بلکه اغلب مشکل را پیچیده میکند.
باید توجه داشت که اصلاحات، یک مسئله تدریجی است. حال مسائل حقوقی و قانونی یک کشور باشد یا ایجاد تغییر در دیدگاه شهروندان یک جامعه.
کسانی که یکشبه، به مجرد اینکه سرشان به دیوار منع قانونی اصابت کرد و داد و بیداد راه انداختند که این چه وضعی است؛ مسلماً از طبیعت قانون و قانونگذاری اطلاعی ندارند. قانون برای همه نوشته میشود و با توجه به مصالح و مفاسد کلی یک جامعه است. قانون مشخصاً بر له و علیه شخص یا گروهی خاص نوشته نمیشود.
حالا ممکن است در مراحل اجرا با امور واقعی و اخلاقی برخورد کند. در این صورت دیوارهایی مانند اخلاق و غیره به مرور زمان به قانونگذار میفهماند که باید دست به اصلاح زد.
قضاوت به قانون نیاز دارد
بنابراین باید در قضاوت کردن، به خاستگاه قانون و ذهنیت قانونگذار هم توجه داشت. باید برای رفع نقایص قانونی تلاش کرد؛ اما آن را با احساسات و منفیبافی درنیامیخت.
متأسفانه ما مهاجرین افغانستانی ساکن ایران، به دلیل مشکلات بسیاری که در طول این سالیان داشته و داریم، در مقابل مشکلات و ناملایمات، شرطی شدهایم.
زود برآشفته میشویم و هر امری را حمل بر شرایط ویژه خودمان میکنیم و از آن بوی تبعیض و تحقیر استشمام میکنیم. حال آنکه ممکن است اصل آن قضیه چنین نباشد. در اینگونه موارد باید به چند نکته توجه داشت:
1. باید توجه داشته باشیم که این مشکلات و شرایطِ ویژه کشور خود ماست که باعث به وجود آمدن این وضعیت شده و در ایجاد این شرایط، کس دیگری مقصر نیست. این است که در قضاوتهایمان به قول معروف اگر یک جوالدوز به دیگران میزنیم، یک سوزن هم به خودمان بزنیم.
2. به دیگران هم حق بدهیم، که آنها هم میتوانند مشکل داشته باشند و تمام این تنگناهای به وجود آمده، بیشک از افغانستانی بودن و مهاجر بودن ما ناشی نمیشود؛ از مشکلات کشور میزبان نیز ناشی میشود.
3. باید روند رو به رشد یک ماجرا را در نظر داشته باشیم. ببینیم مجموع رفتارها و قوانین یک کشور در طول سالها چه سمت و سویی داشته؟ آیا طریق رشد و اصلاح را طی کرده یا نه؟ در صورت اول باید خوشبین بود و با کمک به رفع مشکلات، مقدمات بهبودی کامل را فراهم ساخت.
4. باید ادبیات و شیوه انتقاد و عکسالعمل ما در مقابل اتفاقات، معیاری متناسب و درخور خودش را پیدا کند. باید قبول کنیم که طرح خوب و به قاعده یک انتقاد، تأثیر روانی بسیاری دارد.
5. باید پیش از تحقیق داوری نکنیم و به شایعات مجال بروز و ظهور ندهیم که توابع همه این موارد در قدم اول دامن خود ما را میگیرد.
6. توقعات و انتظاراتمان را متعادل کنیم.
7. برخوردهای فردی و یا منطقهای یک جامعه را به پای کل مردم آن نگذاریم.
8. و نهایت اینکه عادلانه قضاوت کنیم و تنها نیمه خالی لیوان پیش چشممان نباشد.
ما آشنا تر از آنیم که مینماییم
«مجمع فرهنگی مهاجران افغانستان» در پایان بیانیه خود نوشت: «مجمع فرهنگی» به نمایندگی بخشی از مهاجرین افغانستانی، ضمن تشکر و قدردانی از مهماننوازی بیدریغ ملت فهیم ایران و دولت خدمتگزارشان، از آنان کماکان انتظار رفتار متناسب با شأن 2 ملت همکیش و همفرهنگ و همزبان را دارند.
امید دارند که به مشکلات برادرانشان عمیقتر و مسئولانهتر نگاه کنند. فریادهای ما را که از سر درد است، ناشی از ناسپاسی ندانند.
ما را که همسایهایم و مهاجر و مسلمان و همزبان، مشمول قوانینی که یحتمل برای جهان و مردمان ثروتمند و بیدردتر از ما تصویب شده است، نسازند. در یک کلام ما را بیگانه ندانند. ما آشناتر از آنیم که مینماییم.
انتهای پیام/ح
∎