گروه فرهنگی «نسیم آنلاین» ؛ بدون شک جان فشانی فرزندان خلف امام خمینی (ره) بزرگترین بخش تاریخ ایران اسلامی محسوب میشود. در این بین شهادت دو شخصیت ولایت مدار، رجایی و باهنر فصل جدیدی از شهادت را به نام هفته دولت در تاریخ انقلاب مردمی ایران گشود.
پروژه تضعیف انقلاب مردمی
تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توسط دشمنان اسلام ناب محمدی با پیروزی انقلاب مردمی ایران شروع شد و به بهانههای مختلف پروژه تخریب در قالبهای گوناگونی توسط استکبار جهانی زده شد. به جرأت میتوان ادعا کرد موفقیتها و پیشرفتهای کنونی کشور با توجه به اتحاد استکبار جهانی مبنی بر تضعیف انقلاب مردمی ایران، در حد اعجاز بوده است. خوشبختانه با وجود این همه دشمنی، خدمات نظام اسلامی ایران به مردم ولایت مدار روز به روز در حال افزایش بود و پیشرفتهای قابل توجهی در صحنههای مختلف نظام شکل گرفت به همین خاطر پروژه ترور کلید خورد و جایگزین پروژه تضعیف شد.
ترور دولت مردان ولایی
بعد از شکست پروژه تضعیف و تخریب انقلاب مردمی ایران، پروژه ترور دولت مردان ولایی آغاز شد به نحوی که سازمانهای جاسوسی استکبار با رصد اشخاص و مسئولین مورد نظر خود کلید پروژه ترور را رقم زدند. در این بین شخصیتهای همچون شهید باهنر و رجایی با توجه به رویکرد ولایت مدارانه در اولویت قرار گرفتند و بالاخره در 8 شهریور سال 60 موفق به ترور آنها شدند تا اجر و مزد ولایت مداری آنها شهادت در راه خدا باشد.
ولایت مداری شهید باهنر و رجایی
بدون شک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس گفتمان ولایت و رهبری اداره شود، زیرا که عظمت و حفظ عزت این نظام در تبعیت از ولایت و رهبری است، شهید رجایی و باهنر دو همسنگر ولایت مدار دوشادوش یکدیگر کمر به خدمت مردم ایران بستند، اما منافقین کور دل چشم دیدن سربازان ولایت را نداشتند و آن دو عزیز رابه شهادت رساندند. شهید رجایی و باهنر در دفاع از ولایت و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی هرگز با هیچ فرد یا گروهی مساحمه نمیکردند و با تمام توان در راه اجرای فرمان ولایت تلاش میکردند به همین خاطر شهید رجایی به روی سه اصل مهم از اعتقادات خود تأکید میکرد:
1-«آنچه من تعهد دارم و آنچه وزرا با من تعهد کردهاند، مقلد امام بودن است»[1]
2-«ما در جامعه یک حزب هستیم که رهبر آن امام است»[2]
3-«انقلابی کسی است که تفکر امام را در همه ابعاد قبول داشته باشد»[3]
شهید رجایی با توجه به ولایت مداری خود ولایت فقیه را جوهره انقلاب اسلامی میدانست و بیان میکرد: «رهبری در ایران مسئله مرجعیت است و این کلمه ولایت فقیه، به تعبیر یکی از دوستان، تنها مشخصه قانون اساسی جدید از قدیم میتواند باشد؛ یعنی آن جوهره انقلاب اسلامی است. ما ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانیدهایم. دولت [نیز] خود را موظف میداند که این قانون اساسی را که خونبهای صدها هزار شهید، معلول و اسیر و تبعیدی است با تمام قوا در جامعه پیاده کند»[4]
دیدگاه ولایت در مورد شهید رجایی و باهنر
حضرت آیت الله خامنهای ولی امرمسلمین جهان بعد از شهادت شهید رجایی و باهنر بیان کردند: «شهید رجایی و شهید باهنر انصافاً و حقاً، الگوی دو چهرهی انقلابی مؤمن و خالص بودند و زندگی و شهادتشان، درس آموز بود»[5] «شهید باهنر، مرد بیتظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمیفهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه میگذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسینها و ایدئولوگهای انقلاب بود. نوشتههای زیادی داشت و کتابهای زیادی را تنظیم کرده بود ... . ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند ... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا کردن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقش داشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنجهای قلبی و غیر قابل افشایی که داشت، توانست با تعبیر خود من با نرمش قهرمانانهای، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد.[6]
اطاعت از ولی زمان با الگوگیری از شهید رجایی و باهنر
با توجه به آموزههای اسلام ناب محمدی اطاعت از دستورات و احکام ولایی و حکومتی بر همگان لازم و واجب است. با مطالعه زندگی نامه شهید رجایی و باهنر متوجه میشویم سیرمعنوی این دو عزیز پیروی از ولایت فقیه است، زیرا براساس آموزه های اسلامی و منابع معتبر دینی، اطاعت از چنین دستوراتی واجب است. چنانکه امام صادق (علیهالسلام) در روایت مقبوله عمر بن حنظله، می فرماید «مَنْ کَانَ مِنْکُم مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالنَا وَ حَرَامنَا وَ عَرَفَ اَحکَامَنَا فَلیرضُوْا بِهِ حَکَماً فَاِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکُمْ حَاکِماً فَاِذَا حَکَمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یقبَلْ مِنهُ فَاِنَّمَا استخَفّ بِحُکْمِنَا وَ عَلَینَا رَدٌّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا کَالرَّادُّ عَلَی اللّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرکِ بِاللَّهِ مردم باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می کنند و در حلال و حرام ما به دقت می نگرند و احکام ما را به خوبی باز می شناسند (عالم عادل) ، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است»[7]
پی نوشت:
[1] گلبرگ - مرداد 1380، شماره 18 - شهادت رجایی و باهنر و هفته دولت.
[2] شبکه اطلاع رسانی راه دانا، کد خبر: 406419.
[3] گلبرگ - مرداد 1380، شماره 18 - شهادت رجایی و باهنر و هفته دولت.
[4] همان.
[5] بیانات حضرت آیت الله خامنهای در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت 1384/06/08.
[6] باشگاه خبرنگاران جوان، کد خبر: 5736869.
[7] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالتعارف، 1401ق، جلد 1، صفحه67.