شناسهٔ خبر: 14937486 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

استاد مسعود زنگنه، پیشکسوت موسیقی ، دارفانی را وداع گفت/مردی که ریشه اش در کرمانشاه بود

کرمانشاه- ایرنا- هفته نامه نقد حال چاپ کرمانشاه در شماره 441 ششم شهریور 95 مطلبی را با عنوان 'استاد مسعود زنگنه، پیشکسوت موسیقی ، دارفانی را وداع گفت/مردی که ریشه اش در کرمانشاه بود' به قلم پرستو صفری منتشر کرده است.

صاحب‌خبر -

در این یادداشت آمده است: مراسم بزرگداشت او را هیچ گاه فراموش نمی کنم. یکی از اجراهایش را برای حاضران پخش کردند. به او نگاهی انداختم. چشمانش پر از خنده ها و گریه های پنهانی اش بود.
گویی اسیر آن صندلی شده، حس پرواز داشت. سرش را با آن صورت پیر و درهم رفته پایین انداخت. نمی توانستم چشمانش را ببینم. ابرو های اش روی چشم های مهربانش سایه انداخته بود.
دست هایی که همیشه به کمک نفس های گرم اش می آمد، دسته های صندلی را به نوازش فراخوانده بود.
استاد مسعود زنگنه در سال 1326 در کرمانشاه متولد شد و موسیقی را از هفت سالگی آغاز کرد و در 13 سالگی به دوستداران موسیقی آموزش می داد. در 17 سالگی اولین آهنگ را با ارکستر گل ها با صدای کورس سرهنگ زاده ضبط کرد.
زنگنه سال ها مدرس موسیقی اداره فرهنگ و هنر کرمانشاه در رشته سنتور، فلوت و آواز و سرپرست ارکستر و آهنگساز رادیو کرمانشاه بود.
از سال 1357 به بعد که مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در کرمانشاه تاسیس شد به عنوان مسئول این مرکز فعالیت خود را با جدیت هر چه تمام تر ادامه داد. ساز تخصصی استاد زنگنه سنتور، فلوت وقره نی بود.
وی برای اولین بار در کرمانشاه ساز فلوت کلید دار را به صورت ساز تخصصی انتخاب کرد و ردیف های موسیقی ایرانی را با این ساز نواخت.
استاد زنگنه در نواختن اکثر سازها مهارت کافی داشت. استاد زنگنه روز یکشنبه 95/5/31 در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه دارفانی را وداع گفت و از میان ما رفت.
پیکر این هنرمند فقید در روز سه شنبه 2 شهریور با مشایعت اهالی فرهنگ و هنر و مردم فرهنگ دوست کرمانشاه در خاک آرام گرفت.

** ریشه ی من در کرمانشاه است
حجت نقشبندی، نوازنده سنتور گفت: در دهه 30 کلاس هفتم بودم که با او در دبیرستان ملی داریوش در محله ی برزه دماغ آشنا شدم. فلوت می زد. بیشتر اوقات با هم کار می کردیم او فلوت و من سنتور می زدم. نوع فلوتش از همین نی های معمولی بود. شوق عجیبی داشت. بعد از سال ها جدایی، روزگار دوباره ما را به هم رساند. به قدری استعداد داشت که اکثر سازهای بادی را می نواخت. استعداد عجیبی در آهنگ سازی و تنظیم داشت. با مرحوم مجتبی میرزاده و هاشم ربیعی گروهی تشکیل دادیم هر سال در مسابقات دانش آموزی اول و عازم رامسر می شد.
پرکار بود و شوق موسیقی در رگ و پی او جریان داشت. سرآ مد نوازندگان بود. با اکثر گروه های نامدار کرمانشاه به خصوص در رادیو کار می کرد.
نقشبندی افزود: دهه پنجاه در ستاد اردوهای عمران ملی در تابستان ها کار می کردم در تمام شهرهای استان کرمانشاه اردوگاه داشتیم و هر اردوگاهی برنامه تفریحی شبانه داشت. اکثر خوانندگان را از تهران برای اجرا دعوت می کردیم.
مسئول برنامه های شبانه اردوگاه ها بودم یکی از یاران عزیز و پای ثابت برنامه ها مسعود زنگنه مجد بود او را دعوت کردم و دو ماه در تمام شهرهای استان همراه خوانندگان رادیو و تلویزیون ایران برنامه اجرا می کرد.
دو سال پیاپی در سال های 52 و53 که در اردوگاه رامسر مستقر می شدم از او برای مسئولیت برنامه های موسیقی شبانه اردوگاه دعوت می کردم و داوری گروه موسیقی را نیز عهده دار بود.
وی ادامه داد: انقلاب شد و تا سال های 58 و 59 بسیار فعال بود ولی از آنجا که اجرای موسیقی هر روز سخت و سخت تر می شد . من به طور کلی هیچ گونه فعالیتی نداشتم چون شوقش را نداشتم حتا ارشاد آن زمان از هر دو نفر ما دعوت کرد ولی در جواب مسعود گفت: من تا کنون موسیقی سفارشی کار نکرده ام تا آنجا که هر دوی ما همراه میرزاده و دیگرانی که نامدار زمان بودند عطای ارشاد و رادیو و تلویزیون را به لقایش بخشیدیم.
نقشبندی گفت: روزی مسعود عزیز را دیدم حال و احوالی و با هم شبی با خاطره های زیبا را سپری کردیم. گفتم : چه خبر؟ چه کار می کنی؟ گفت: مصالح ساختمانی بازکرده ام ... سکوت کردم . دلم می خواست گریه کنم و در سکوت تنهاییم برای هنرمندی که در تمام عمرش زحمت کشید و تلاش کرد و شاگردان زیادی را به استادی رساند که هنوز هم فعالیت می کنند، گریه کنم.
زمانی که در سال 77 ناچار به کوچ اجباری و مشغول کار در چند آموزشگاه موسیقی در تهران شدم و ساعاتی که در آموزشگاه نبودم به شاگردانم خصوصی درس می دادم. سال 82، مسعود را به تهران دعوت کردم و کنسرتی را در تالار اندیشه اجرا کرد. گفت: زنده شدم، گفتم: همین جا بمان، گفت» نه، ریشه من در کرمانشاه است«. هیچگاه کرمانشاه را ترک نکرد.
اما ای کاش ترک می کرد که به این زودی او را از دست نمی دادیم. مسعود ماهی بود در برکه ی کرمانشاه و هرگز حاضر نشد از این برکه جدا شود و عاقبت یکشنبه 31 مرداد ماه خبر پرواز همیشگی او را شنیدم.

** رئیس ما نبود بلکه رفیق ما بود
جمشید عزیزخانی، خواننده و آهنگساز گفت: مسعود زنگنه اولین موزیسین با سوا د کرمانشاهی بود که تقریبا بعد از او آرام آرام نت و پارتیتور به موسیقی کرمانشاه افزوده شد.
او یکی از اولین مدیران مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود که زحماتش در آرشیو های موسیقی حفظ می شود. تعداد زیادی از هنرمندان بنام کرمانشاهی در اختیار ایشان بودند، که مرحوم منوچهر طاهرزاده، سهیل ایوانی، بهزاد پور باوند، رضا جمشیدی، سیدمرتضی شریفیان، سید خلیل عالی نژاد، خلیل چاله چاله، استاد سیدجلال الدین محمدیان، اسماعیل سابور، محمد رضا دارابی و تعداد زیاد دیگری از هنرمندان او را یاری می کردند.
بنده حقیر هم خصوصا در زمان جنگ همیشه با مسعود بودم. او هرگز رییس ما نبود بلکه رفیق ما بود یادش گرامی و همیشه در خاطر ما زنده است. عزیزخانی افزود: متاسفانه در اواخر عمر شریف ایشان تا حدودی مورد بی مهری، نه اصحاب هنر بلکه جاهای مثل تلویزیون، ارشاد و رسانه قرار گرفت که این کار تازگی ندارد. باید هنر مندان پا به سن گذاشته را در قواره های خودشان فهمید.

** هنرمند خلاق، پویا، پرانرژی
علی اصغر نصراله پور، عضو هیات مدیره خانه هنرمندان و عضو شورای شعر موسیقی اداره ارشاد گفت: مرحوم استاد زنگنه هنرمندی خلاق، پویا، پرانرژی و در کار هنری همیشه پیشرو بوده اند. معمولا سعی می کردند از کسی تقلید نکنند و در محافل هنری مشوق جوانانی بودند که پا به عرصه موسیقی گذاشته اند و از انرژی آنها برای تشکیل گروه موسیقی استفاده می کردند.

** وقتی بزرگی پر می کشد و می رود. اندوه فراوان و داغ بزرگی را بر دل اطرافیانشان می گذارد. متاسفانه در کرمانشاه هنر و هنرمند دو عنصری هستند که به فراموشی سپرده شده اند. بزرگان زیادی را از دست داده ایم و اما بی مهری های زیادی را هم دیده ایم. قرار نیست که مسئولان زمانی که هنرمندان کرمانشاهی بعد از جدال با بیماری و نزدیک به مرگشان می رسد برای آن ها مراسم بزرگداشتی برگزار کنند و بگویند که به فکر آن ها بوده اند. قرار است نامشان را بر سر در، بنای دل ها بنویسیم و آن ها را هیچ گاه فراموش نکنیم.
8066