فرزنده زندهیاد عباس کیارستمی در یادداشتی که روز یکشنبه هفتم شهریور در روزنامه «شرق» منتشر شد، درباره دلایل پیگیری پرونده این فیلمساز دارای نخل طلای کن، در سازمان نظام پزشکی توضیحاتی ارائه کرد.
در متن یادداشت بهمن کیارستمی آمده است: «هفته گذشته پس از آنکه قائممقام معاونت انتظامی سازمان نظام پزشکی اعلام کرد چهار قصور در پرونده پزشکی عباس کیارستمی رخ داده و در آن رابطه کیفرخواست صادر شده و پس از آنکه ما اعلام کردیم پیگیری را از طریق وکلایمان ادامه خواهیم داد، تماسهای متعددی با بنده گرفته شد که وقت جمع کردن این پرونده است و بهتر است حکم نظام پزشکی را که در ظاهر عادلانه است بپذیریم و ماجرا را کش ندهیم؛ و همان پرسش همیشگی که مگر شما به دنبال گرفتن دیه یا انتقامجویی هستید؟ اگرنه شان استاد را بیش از این پایین نیاورید و به اعلام قصور رضایت دهید.
پاسخم را به اختصار در اینجا میآورم تا درخواست ما برای ادامه بررسی، حمل بر انتقامجویی نشود: آنچه از ابتدا گفتیم این نبود که اطمینان داریم در روند درمان اهمال شده یا خطای پزشکی رخ داده (اگرچه امروز با قاطعیت میتوان گفت قصور یا تقصیر حتمی است) بلکه اعتراضمان به این بود که در اطلاعرسانی از آنچه در روند درمان رخ داده، کوتاهی شده و اطلاعات دقیق و درست از بیمار و همراهانش دریغ شده؛ اما امروز کجای کاریم؟ اینجا که نظام پزشکی میگوید خطاهایی بوده اما دانستن جزئیات، دردی را از خانواده یا دوستداران آن مرحوم دوا نمیکند. پس بهتر است خانواده به همان حکم عادلانه و تنبه پزشک خاطی بسنده کنند و از شر حیات بگذرند. یعنی برگشتهایم به خانۀ اول و تنها سمتمان از «همراه» به «بازمانده» تغییر کرده و دسترسی به آنچه تکتک پزشکان و کارشناسان نوشتهاند یا حتی گزارش غیرمحرمانه و قابل انتشاری که برآیند نظرات کارشناسان این پرونده باشد، مقدور نیست؛ یعنی این عدل بگیریم و دست از آن فکت برداریم.
سوالی که تا امروز بارها از سوی مقامات سازمان نظام پزشکی شنیدهایم: فرض کنید گزارش مفصلی در اختیارتان گذاشتیم. جز جنجال میخواهید با آن چه کنید؟
پاسخ: بیمار بعدی که بخواهد از خدمات درمانی این کادر پزشکی استفاده کند، از نظری مستدل و قابل ارجاع مطلع است و لازم نیست براساس شنیدهها و شایعات و نظرات متضاد دوستان و دشمنان این یک یا آن یک تصمیمگیری کند. اما پرونده کیارستمی و پزشک معالج او و بیمارستان جم که تنها پرونده پزشکی در سازمان نظام پزشکی نیست. اگر سابقه کیفری پزشکان در دسترس بیماران بود و هنگام انتخاب یک پزشک، با وارد کردن شماره نظام پزشکی او در سامانه نظام پزشکی میشد از «حسن پیشینیه» یا «سوءپیشینه» او مطلع شد، آیا از تعداد شکایات پزشکی کاسته نمیشد؟ اگر هر ارگان دولتی یا شرکت خصوصی هنگام استخدام از شما گواهی سوءپیشینه میخواهد، چرا شما که جان عزیزتان را در دست پزشکی میسپارید، نباید بتوانید از او یا از سازمان نظام معرفش گواهی عدم سوءپیشینه طلب کنید؟
میدانم که دوستان ما در سازمان نظام پزشکی دارند این مرقوم را با لبخند میخوانند و این پیشنهادات را خام و غیرعملی میانگارند، اما این پرونده با صدور حکم برائت یا محکومیت پزشک معالج مختوم نخواهد شد و این سازمان مجبور است گزارشی جامع و کامل ارائه کند... گرچه باید جمله آخر را اصلاح کنم؛ اگر آنچه به «افکار عمومی» مشهور است برای این سازمان الزامآور نیست، پس جبری هم در کار نیست و سازمان نظام پزشکی در نهایت میتواند آنچه را به مصلحت میداند انجام دهد. حکایت کار ما و نظامی پزشکی بیتی از سعدی شده که در زمان بیماری از لبان ابوی نمیافتاد.
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری»
∎
در متن یادداشت بهمن کیارستمی آمده است: «هفته گذشته پس از آنکه قائممقام معاونت انتظامی سازمان نظام پزشکی اعلام کرد چهار قصور در پرونده پزشکی عباس کیارستمی رخ داده و در آن رابطه کیفرخواست صادر شده و پس از آنکه ما اعلام کردیم پیگیری را از طریق وکلایمان ادامه خواهیم داد، تماسهای متعددی با بنده گرفته شد که وقت جمع کردن این پرونده است و بهتر است حکم نظام پزشکی را که در ظاهر عادلانه است بپذیریم و ماجرا را کش ندهیم؛ و همان پرسش همیشگی که مگر شما به دنبال گرفتن دیه یا انتقامجویی هستید؟ اگرنه شان استاد را بیش از این پایین نیاورید و به اعلام قصور رضایت دهید.
پاسخم را به اختصار در اینجا میآورم تا درخواست ما برای ادامه بررسی، حمل بر انتقامجویی نشود: آنچه از ابتدا گفتیم این نبود که اطمینان داریم در روند درمان اهمال شده یا خطای پزشکی رخ داده (اگرچه امروز با قاطعیت میتوان گفت قصور یا تقصیر حتمی است) بلکه اعتراضمان به این بود که در اطلاعرسانی از آنچه در روند درمان رخ داده، کوتاهی شده و اطلاعات دقیق و درست از بیمار و همراهانش دریغ شده؛ اما امروز کجای کاریم؟ اینجا که نظام پزشکی میگوید خطاهایی بوده اما دانستن جزئیات، دردی را از خانواده یا دوستداران آن مرحوم دوا نمیکند. پس بهتر است خانواده به همان حکم عادلانه و تنبه پزشک خاطی بسنده کنند و از شر حیات بگذرند. یعنی برگشتهایم به خانۀ اول و تنها سمتمان از «همراه» به «بازمانده» تغییر کرده و دسترسی به آنچه تکتک پزشکان و کارشناسان نوشتهاند یا حتی گزارش غیرمحرمانه و قابل انتشاری که برآیند نظرات کارشناسان این پرونده باشد، مقدور نیست؛ یعنی این عدل بگیریم و دست از آن فکت برداریم.
سوالی که تا امروز بارها از سوی مقامات سازمان نظام پزشکی شنیدهایم: فرض کنید گزارش مفصلی در اختیارتان گذاشتیم. جز جنجال میخواهید با آن چه کنید؟
پاسخ: بیمار بعدی که بخواهد از خدمات درمانی این کادر پزشکی استفاده کند، از نظری مستدل و قابل ارجاع مطلع است و لازم نیست براساس شنیدهها و شایعات و نظرات متضاد دوستان و دشمنان این یک یا آن یک تصمیمگیری کند. اما پرونده کیارستمی و پزشک معالج او و بیمارستان جم که تنها پرونده پزشکی در سازمان نظام پزشکی نیست. اگر سابقه کیفری پزشکان در دسترس بیماران بود و هنگام انتخاب یک پزشک، با وارد کردن شماره نظام پزشکی او در سامانه نظام پزشکی میشد از «حسن پیشینیه» یا «سوءپیشینه» او مطلع شد، آیا از تعداد شکایات پزشکی کاسته نمیشد؟ اگر هر ارگان دولتی یا شرکت خصوصی هنگام استخدام از شما گواهی سوءپیشینه میخواهد، چرا شما که جان عزیزتان را در دست پزشکی میسپارید، نباید بتوانید از او یا از سازمان نظام معرفش گواهی عدم سوءپیشینه طلب کنید؟
میدانم که دوستان ما در سازمان نظام پزشکی دارند این مرقوم را با لبخند میخوانند و این پیشنهادات را خام و غیرعملی میانگارند، اما این پرونده با صدور حکم برائت یا محکومیت پزشک معالج مختوم نخواهد شد و این سازمان مجبور است گزارشی جامع و کامل ارائه کند... گرچه باید جمله آخر را اصلاح کنم؛ اگر آنچه به «افکار عمومی» مشهور است برای این سازمان الزامآور نیست، پس جبری هم در کار نیست و سازمان نظام پزشکی در نهایت میتواند آنچه را به مصلحت میداند انجام دهد. حکایت کار ما و نظامی پزشکی بیتی از سعدی شده که در زمان بیماری از لبان ابوی نمیافتاد.
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری»
نظر شما