ايران
روحانی به وعدههایش بهعنوان یک حقوقدان عمل کرد
مجید انصاری: امروز آزادی در عرصه مطبوعات و رسانه حتما بیش از گذشته شده؛ البته ممکن است تا فضای مطلوب فاصله داشته باشیم اما پیشرفتی که در فضای مجازی، توسعه دسترسیها و آزادیها داریم، بسیار بهتر شده است. البته گفتنی است که پارهای از امور در حوزه مداخله مستقیم دولت نیست و رئیسجمهوری فقط بهعنوان مجری قانون اساسی میتواند پیگیری و مطالبه کند؛ مانند برخی پروندههای قضائی؛ رئیسجمهوری در محدوده پست قانونیشان اقدام و پیگیری کردهاند ولی چون اختیار قانونی به عهده قوای دیگر است، بیش از اختیارشان نمیتوانند مداخله کنند. البته قوای دیگر هم تلاش خود را میکنند. رئیسجمهوری نسبت به وعدههایی که درباره حقوق اساسی و شهروندی به مردم دادهاند نیز پایبند بودهاند. بهعنوان مثال این دولت با کمال صداقت به پاسخگویی و عذرخواهی پایبند است.
رسالت
سخنی ناصحانه با رئیسجمهور
امر محبیان: جناب حجتالاسلاموالمسلمین روحانی؛ ایفای هر نقشی شرایطی دارد؛ از یک روحانی آنهم رئیسجمهور نظام دینی پذیرفته نیست نقشی را پذیرا شود که با ماهیت او در تناقض است. آیا میتوان روحانی رسما بیدین داشت؟ مسلما متناقض خواهد بود. یک روحانی البته با ادبیات مناسب باید از دین و ارزشهای دینی دفاع کند؛ این هم شغل اوست و هم هویت او که بر مبنای آن لباس دفاع از دین را پوشیده است. از یک روحانی پسندیده نیست نقشی را ایفا کرده و تصویری از خود ایجاد کند که او را در برابر باورهای دینی مردم قرار دهد. مردم ما بهدرستی باوری از محوریت ائمه اطهار در هویت خویش دارند؛ برای آنها قداستی قائلاند که حتما شما نیز بر این باورید؛ قداست یعنی پذیرش حریمی الهی و جایگاهی متفاوت برای یک شخص یا محل یا حتی یک برگ کاغذ که آیهای بر آن نوشته شده است. آیا شما اجازه میدهید که در کنار جایی که شما نشستهاید هر عملی خلاف شأن شما انجام گیرد؟ مسلما خیر! پس آیا حداقل نباید تا این حد برای محیطی مقدس از منظر دین حریم قائل بود؟ شما به نقد سخنان آیتالله علمالهدی پرداخته و ناظر به آن نکاتی را فرمودهاید؛ این حق شما و حق هر انسانی است که سخنان را با حق بسنجد و نه حق را با افراد؛ اما لازمه درایت و انصاف آن نیست که بررسی مناسبی در این راستا صورت گرفته و سپس در تریبون اینگونه موضع اتخاذ کنید؟ شما برای که خود را در برابر که قرار دادهاید؟ آیا مشاوران شما با ارزیابی دقیق حضرتعالی را آماده این موضعگیری کردهاند؟ بعضی میگویند رئیسجمهور با استفاده از این سخنان میخواهند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، روی موجی سوار شوند که ضعفهای اقتصادی و... را بپوشاند! من ترجیح میدهم نسبت به شما اینطور بدبین نباشم؛ اما آیا این موجسواریهای مقطعی همان پوپولیسمی نیست که آن را مذمت میکردید؟ جناب رئیسجمهور؛ بهعنوان دوست پیشنهادی به شما دارم؛ پوپولیسم عنصری از مردمفریبی را درون خود دارد؛ بهسوی آن نروید ولی اگر خواستید نه بهعنوان پوپولیسم بلکه مردمگرایی، روی موج مردمی حرکت کنید؛ در یک جامعه دینی با مردم دینگرا همراه شوید بهویژه چون روحانی نیز هستید؛ حداقل در برابر موج دینی نایستید. ضمن آنکه قطعا میگویم آرایی که محصول بازیهای اینچنینی است؛ بیبرکت خواهد بود یا کسی را به قدرت نمیرساند یا اگر هم برساند عاقبت خیری را برای او رقم نخواهد زد. حضرتعالی در سال 92 در جمع دانشجویان دانشگاه شریف فرموده بودید: «آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است» هرچند شدیدا معتقدم یک روحانی باید با خدا ببندد نه با کدخدا؛ هر که با خدا بست؛ نگران هیچ کدخدایی نخواهد بود ولی چون چنین باوری دارید، ناصحانه میگویم: این ملک خدایی دارد و کدخدایی؛ کدخدای این ملک امامان پاکی هستند که عمری را با رهنمودهای آنان طی کردهایم؛ با این کدخدایان ببندید و از حریمشان دفاع کنید.
شهروند
چرا فراموشکارند؟
برخی از فعالان سیاسی و رسانهای نزدیک به دولت پیش یا خیلی فراموشکارند یا خود را به فراموشی میزنند؛ منظور ما از فراموشی سالهای خیلی دور نیست، بلکه در همین سالهای اخیر است. کافی است که سال ١٣٩١ را به یاد آورند، که چگونه قلب اقتصاد کشور در چهارراه استانبول به تپش افتاده بود و به قول خودشان امثال جمشید بسما... نرخ ارز کشور را تعیین میکردند و طی اندکمدتی، نرخ ارز تا چهار برابر افزایش یافت و ریال کشور ٧٥ درصد ارزش خود را از دست داد؛ در آن زمان قیمتها لحظهای بود. بسیاری از فروشندگان اجناس خود را نمیفروختند، چون میدانستند با پول دریافتی که شامل قیمت خرید و سود بود، نمیتوانند همان کالا را دوباره بخرند و به مغازه بیاورند.