دلیل آن هم به علاقه ذاتی انسان به خنده و خندیدن بازمیگردد که بسیاری از فیلمسازان جهان از مشهورترینها تا آماتورها و تازهکارها با تکیه بر همین موضوع، آثار فراوانی را تولید کردهاند. در یک دهه اخیر سریالهای کمدی بسیار در تلویزیون کشورمان ساخته و روانه آنتن شدهاند که از میان آنها تعداد کارهای شاخص بیش از گذشته بوده است. برای مثال میتوان به سه گانه کمدی رضا عطاران در دهه 80 اشاره کرد که فوق العاده از کار درآمده و در بازپخشهایش نیز موفق به جذب مخاطبان زیادی شده است.
فیلمنامهای برگرفته از واقعیت
شاهد احمدلو هم یکی دیگر از کارگردانهایی است که در ساختههای تلویزیونی خود به کمدی تمایل نشان داده و آثاری همچون: سه دونگ سه دونگ و آقا و خانم سنگی را روانه آنتن کرده است. سه دونگ سه دونگ که این روزها در حال پخش از شبکه آیفیلم است، به دلایل مختلف کاری تماشایی از آب درآمده و در بازپخشهای متعدد خود نیز همچنان مخاطبان پروپاقرصی برای خود دست و پا کرده است. نگاه دقیق و درست به جامعه و گرتهبرداری از آن یکی از اصول مهم و کلیدی در فیلمنامهنویسی است که تقریبا در تمام گونهها نیز باید رعایت شود. چرا که مخاطب برای ارتباط برقرار کردن با داستان و به خصوص شخصیتها نیاز به این دارد که آنها را تا اندازهای شناخته و با آنها احساس غریبگی نکند. در کمدی که براساس اغراق شکل میگیرد هم این حکم صادق است و شخصیتها باید ریشه در واقعیت داشته و تنها کمی اغراق چاشنی آن شود. کاری که علی مسعودی در کنار نیما حسننیا بخوبی از عهده انجامش در سریال سه دونگ سه دونگ برآمده و آن را به یکی از نقاط قوت این مجموعه تلویزیونی تبدیل کردهاند. مسعودی که در ماههای اخیر به واسطه اجرای درخشان استندآپ کمدیهایش در برنامه خندوانه به شهرت زیادی نزد مخاطبان دست پیدا کرده، در اینجا به سراغ روایت سرراست و در عین حال سرشار از جزئیات خانوادهای از طبقه متوسط و کارگری جامعه رفته است.
خانواده عشقی: دلنشین و قابل باور
نصرت عشقی، نانوای قدیمی که خانوادهای نسبتا شلوغ متشکل از سه پسر (منصور، مسعود و محمود) و یک دختر (منصوره) و همسری به نام انسیه دارد، زندگی کم افت و خیزی را میگذراند تا اینکه با ورود دوست و شریک قدیمیاش (پرویز) از ایتالیا ناگهان با مشکلات زیادی روبهرو میشود. در سه چهار قسمت اول این سریال از تکتک خانواده عشقی، شیوه زندگی و مشکلاتشان رونمایی کرده و شناخت خوبی از آنها به مخاطبان می دهد. مسعود پسر بزرگ خانواده از جوانهای تحصیلکرده در رشتهای است که بازار کار آنچنانی در تهران نداشته و در عین حال انگیزه زیادی هم برای مهاجرت و کوچ به شهری دیگر هم ندارند. او کشاورزی را تا مقطع فوقلیسانس خوانده، اما بناچار در نانوایی پدرش مشغول کار است. به همین خاطر هم مسعود تضادهای رفتاری زیادی داشته و تسلط چندانی هم روی اعصابش ندارد که نویسندگان فیلمنامه از این موضوع در راستای خلق چند شوخی درخشان بهره گرفتهاند.
برای نمونه میتوان به سکانسهای انتظار خانواده عشقی در فرودگاه اشاره کرد که مسعود نقشی کلیدی در به وجود آوردن شوخیها دارد. محمود برادر وسطی است،علائق هنری داشته و بازیگر آماتور تئاتر است که همین بازیگر بودنش در قسمت نخست به یک شوخی جذاب دنبالهدار ختم میشود. محمود هم همچون مسعود در رشته مورد علاقهاش موفق نشده و بناچار در نانوایی سنگکی نصرت عشقی مشغول به کار است! منصور از دو تای دیگر باهوشتر و زرنگتر بوده و پس از انصراف از دانشگاه، کسب و کار کوچکی در مغازه پدری به راه انداخته است. او را میتوان نقطه مقابل محمود و مسعود به حساب آورد که برای آیندهاش برنامه داشته و ازدواج زودهنگامش هم در این راستا به حساب میآید. پس از آنها به خود نصرت میرسیم که فوقالعاده از کار درآمده و در خلق آن از کلیشههای آشنا به شکل مطلوبی بهره گرفته شده است. نانوای محلهای قدیمی که سادگی باورپذیری داشته و مخاطب او را دور از خودش و جامعه احساس نمیکند. در این میان روی ریزهکاریهای رفتاری نصرت هم بخوبی کار شده که نمونه شاخص آن را در رفتار با پسرهایش و همچنین برادر همسرش (غلام) میبینیم. پرویز یکی دیگر از شخصیتهای مهم سه دونگ سه دونگ است که با ورودش به داستان و قصدش برای فروش سهم خود از نانوایی، داستان را پیش برده و نقاط عطف خوبی را به وجود میآورد. تکیه کلام خاص پرویز هم کاملا با شخصیت خسته و بیحوصلهاش جور در آمده و جذابیت خود را تا پایان برای مخاطب حفظ میکند. غلام هم یکی از شخصیتهای مکمل سه دونگ سه دونگ است که با وجود بهرهمندی بیش از اندازه از کلیشهها، در شکلگیری برخی شوخیها نقش مهمی دارد.
زنان در این مجموعه تلویزیونی بمراتب نقش کمرنگتری نسبت به مردان داشته، اما در حاشیه قرار داده نشدهاند. انسی نمونهای از زنان طبقه متوسط و در عین حال سنتی جامعه است که در کنار گرداندن خانهای پرجمعیت از کسب و کارهای کوچک مثل: گرفتن آبلیمو و فروش آن و ... نیز غافل نمانده است. در کنار او باید به منصوره اشاره کرد که رفتارهای اغراقشدهتری نسبت به بقیه شخصیتها داشته و عجلهاش برای ازدواج با فرشاد که به خواستگاری اش آمده، لحظات کمیکی را خلق میکند.
بازیگری مسلط بر قاب کوچک تلویزیون
بازی در قابهای مختلف از تئاتر تا سینما و تلویزیون، هر یک تواناییهایی را میطلبد که بخش مهمی از آن به تجربه و بخش دیگر به آموزههای آکادمیک بازمیگردد. در این میان سریالهای تلویزیونی با توجه به تعدد قسمتها و مدت زمان طولانی فیلمبرداری، بازیگرانی را میخواهد که برای تداوم حس خود در این مدت طولانی مشکلی نداشته باشند. سیروس گرجستانی یکی از شاخصترین بازیگران در این قاب است که نقشهای درخشان زیادی در کارنامه خود دارد. از شاخصترین کارهای او در این باب میتوان به سریال « امام علی(ع) » ساخته داوود میرباقری، « هتل» به کارگردانی مرضیه برومند، «کیف انگلیسی» ساخته سیدضیاءالدین دری، «یادداشتهای کودکی» ساخته پریسا بختآور،« متهم گریخت» اثر رضا عطاران، «شهریار» به کارگردانی کمال تبریزی و «سه دونگ سه دونگ» ساخته شاهد احمدلو اشاره کرد.اوج درخشش گرجستانی در قاب کوچک تلویزیون را میتوان در کیف انگلیسی مشاهده کرد؛خان بیسواد و قلدرمابی که برای حفظ قدرت خود در شهری کوچک دست و پا میزند و در عین حال زمانه و مقتضیات آن را هم درک کرده و به همین دلیل هم برای وصلت پسرش (پرویز) با مستانه پیرایش پا پیش میگذارد. عزیز آقای سریال یادداشتهای کودکی هم جزو نقشهای ماندگار گرجستانی است که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. داماد سرخانهای که خود را باهوش و زیرک میداند، اما برای پول درآوردن سراغ راههای عجیب و غریبی میرود که همیشه هم شکست نصیبش میشود! رضا عطاران که استاد خلق شخصیتهای منحصربهفرد در تلویزیون به حساب میآید، در متهم گریخت نقش محوری کارش را به سیروس گرجستانی سپرد. اگزوزساز مفلوک و بدشانسی که برای پیدا کردن کار و زندگی بهتر به تهران آمده و وارد ماجراهای پیچیدهای میشود. نقش میانسالی شاعر بزرگ و مشهور معاصر (شهریار)، دیگر نقش ماندگار کارنامه بازیگری این بازیگر 72 ساله است که در عین حال به مدد یک چهرهپردازی درخشان شباهتهای زیادی هم به شهریار پیدا کرده است.
کسری همایونی افشار