تغيير مواضع وزير ارشاد در مورد لغو كنسرتهاي موسيقي
نامه اهالي موسيقي به رييسجمهور
علي مطلبزاده
موسيقي، آخر هفته شلوغي را سپري كرد؛ آخر هفتهاي كه از صحبتهاي تازه علي جنتي، وزير ارشاد در واكنش به لغو كنسرتهاي موسيقي شروع شد و با صحبتهاي حسين عليزاده در مورد همين موضوع در تالار وحدت ادامه يافت. اما موسيقي در اين روز يك حاشيه پررنگ ديگر هم داشت؛ شهرام ناظري در شهر يزد با وجود مخالفتهايي كه پيش از اجرايش با برگزاري اين كنسرت شده بود سرانجام روي صحنه رفت و براي مخاطبانش برنامه اجرا كرد. جديدترين صحبتهاي علي جنتي درباره موضوع لغو كنسرتهاي موسيقي اينبار به نفع اهالي موسيقي بود. وزير ارشاد از غير قابل قبول بودن دخالتها در برگزاري كنسرتهاي موسيقي حرف زد و بدين شكل تنها بعد از گذشت چند روز از آخرين صحبتهايش در اين زمينه اينبار به نفع اهالي موسيقي نظر داد. علي جنتي با اشاره به مخالفت امام جمعه مشهد با برگزاري كنسرت در مشهد، گفت: «امام جمعه مشهد معتقد است كه كل شهر به مثابه بقعه مباركه امام رضا(ع) است و به همين دليل با فشاري كه به دستگاه قضايي وارد آوردهاند مانع از برگزاري كنسرت ميشوند. ما به احترام جايگاه والاي حضرت رضا (ع) عدم برگزاري كنسرت در مشهد را پذيرفتيم، اما متاسفانه در برخي شهرها از جمله سبزوار و نيشابور نيز دخالتهايي صورت ميگيرد.هنرمندان بايد فرصت عرضه توليدات خود را داشته باشند و در اين راستا كنسرتها فرصت رشد نشاط اجتماعي و فردي را براي شهروندان فراهم ميكنند.»
واكنش عليزاده به لغو كنسرتها
اما اينبار خود هنرمندان موسيقي هم دست به كار شدند تا در حاشيه برگزاري كنسرت از وضعيت موسيقي و حاشيههاي آن در روزهاي اخير انتقاد كنند. يكي از اين هنرمندان حسين عليزاده بود. او كه در تالار وحدت به همراه حميد قنبري روي صحنه رفته بود در مورد وضعيت موسيقي و لغو كنسرتها هم حرف زد و به حاشيههايي پرداخت كه اين روزها در مورد موسيقي و برگزاري كنسرتها در جريان است. عليزاده به اهالي موسيقي حق داد تا به اين حاشيهها معترض باشند و حق خود را بخواهند.
كنسرت ناظريها در شهر يزد
سرانجام پس از چند ساعت اخبار حاشيهاي در بعدازظهر روز پنجشنبه مبني بر عدم برگزاري كنسرت شهرام ناظري در شهر يزد او روي صحنه رفت تا اميدواري بيشتري براي اهالي موسيقي و مخاطبان آن در شهرهاي ديگري كه امكان لغو كنسرتهاي موسيقي در آنها وجود دارد، ايجاد شود. كنسرت شهرام ناظري قرار بود ساعت 20 روز پنجشنبه در شهر يزد برگزار شود اما عدهاي با تجمع در مقابل سالن كنسرت نسبت به برگزاري آن اعتراض كردند. كمي بعد خبر رسيد كه نوازندگان گروه موفق شدند تا به سالن برگزاري كنسرت وارد شوند و اين احتمال وجود دارد كه كنسرت شهرام ناظري با يك ساعت تاخير برگزار شود. در ادامه حضور تجمعكنندگاني كه تعدادي از آنها كفن به تن كرده بودند در بيرون از سالن برگزاري كنسرت شهرام و حافظ ناظري، نوازندگان و گروه شهرام ناظري پس از مدتي روي استيج رفته و كنسرت خود را برگزار كردند. بعد از برگزاري اين كنسرت حافظ ناظري ترجيح داد تا در اينستاگرامش در مورد اين كنسرت و حاشيههاي حضورشان در شهر يزد بنويسد و با اعلام لغو مراسم امضاي آلبوم ناگفته از مردم اين شهر تشكر كند. حافظ ناظري در پست ديگري كه بعدازظهر روز گذشته در اينستاگرامش گذاشت اعلام كرد كه مراسم امضاي آلبوم در هتل ارگ شهر يزد برگزار خواهد شد. او نوشت: «گفتههاى بسيارى براى گفتن هست تا بدانيد ديشب بر ما چه گذشت. تمام مدت در اين فكر بودم كه هنرمند بودن و هنرمند ماندن چه رسالت دشواري است! آن هم در سرزميني كه هنرمندان تنهاترين و بدونپشتوانهترين جايگاه را دارند و به راستي اگر عشق و حمايت شما مردم عزيز نبود؛ خدا ميداند هنر ايران زمين به چه سرنوشتي دچار ميشد.»
نامه 5000 نفر از اهالي موسيقي
به رييسجمهور
اما روز پنجشنبه نامهاي هم از طرف اهالي موسيقي خطاب به رييسجمهور در مورد حاشيههاي اخير در زمينه برگزاري كنسرتهاي موسيقي منتشر شد كه نزديك به 5000 نفر از اهالي موسيقي آن را امضا كردند .
در بخشي از اين نامه سرگشاده خطاب به روحاني نوشته شده: «دو خطر را يادآور ميشويم. هشدار نخست تضعيف حاكميت قانون ملي. اين اتفاق با مستمسك قراردادن موسيقي كليد خورده است، از طريق نفي حاكميت واحد قانوني و عاديكردن ملوكالطوايفي شروع شده است. پذيرش يك نظر غيرقانوني توسط وزيري كه براي اجراي قانون از مجلس راي اعتماد گرفته است، بيشك فاجعهاي است كه امروز موسيقي را و فردا بقيه فرهنگ و هنر و اعتبار كشور را قرباني خواهد كرد. هشدار دوم به نحوه واكنش در مقابل چنين موقعيتي برميگردد. بايد توجه كرد كه چنين مشكلي ممكن است با يك سخنراني آغاز شود، اما راهحل آن قطعا تنها ايراد سخنراني نيست. بايد حاكميت واحد قانون اساسي را عملا نشان داد؛ عملي بيش از يك سخنراني. از شما ميخواهيم بر طبق سوگندتان پاسدار قانون اساسي كشور باشيد، كه اينبار با قربانيكردن موسيقي و موسيقيدان به بازي گرفته شده است. ما جامعه موسيقي كشور، خواستار برخورد عملي، روشن و الزامآور دولت و نظام جمهوري اسلامي در جهت احياي حق سلبشده مذكور و نيز تضمين جدي عدم تكرار اين وضعيت هستيم. ...يادمان نرفته است كه شما در وعدههاي انتخاباتيتان از احياي اعتبار پاسپورت ايراني صحبت كرديد. بهنظر ميآيد اكنون اعتبار شناسنامه جامعه موسيقي نيز به خطر افتاده است.»
اعتراض عليزاده به لغو كنسرتها
موسيقي شهيد بخواهد در صف اولم
سعيد رضادوست| ۱. «چند وقت است موسيقي تحتالشعاع مسائلي قرار گرفته كه ميطلبد همه اهالي موسيقي به آن توجه داشته باشند و حرفشان را بزنند. همچنان كه اگر به ساير مشاغل نيز توهين شده و ناروايي گفته شود اهالي آن مشاغل حق دارند اعتراض كنند و گمان نميكنم در قوانين ما چيزي وجود داشته باشد كه اين امر را منع كند. » حسين عليزاده بخش دوم نخستين شب كنسرت بداههنوازي خودش در تالار وحدت را با گفتن اين جملات آغاز كرد. سخناني كه بوي درد ميداد. دردي كه در تكتك جملات نغمهپردازيهايش نيز عيان بود. حسين عليزاده؛ حكيم موسيقي ما است. درد را ميشناسد و درمان را نيز. شور و شعور را در هم آميخته و به انسان فكر ميكند. انسانِ خون و پوست و گوشت و استخوان و جانداري كه به دنيا ميآيد، رنج ميبرد و گاه ميخندد و نهايتا به سفري ابدي ميرود. دغدغههاي وجودگرايانه در لحن كلام و زخمههايش موج ميزند. در حسين عليزاده هيچچيز تقلبي و دروغين نيست. بداههنوازياش به تمام معنا بداهه است. هر نغمه و زخمهاش در لحظه پديد ميآيد و شعله ميكشد. در بخش نخست كنسرت، شورانگيز او همراهش بود و دف حميد قنبري همكلامش. در كرد بيات نواخت و شور برانگيخت شورانگيزش. بارش مشرقي لحظات را تجربه ميكردند همگان.
۲. «تمام امور ايرانِ عزيز و جمهوري اسلامي و تمام اتفاقاتي كه رخ داده و ميدهد، از دفاع مقدس تا مدافعين حرم، همهو همه براي انتقال حس و حالشان دست به دامنِ موسيقي بوده و هستند براي انتقال هر آنچه به آن اعتقاد دارند. به من بگوييد چه چيزي ميتواند جز موسيقي اين حس و اعتقاد را انتقال دهد؟ چرا به هنر و وسيلهاي كه اينقدر از آن استفاده ميشود مدام توهين ميكنند؟ من طرفدار قانونم و مطمئنم هر مسوولي كه دلش به حال كشور ميسوزد نيز طرفدار قانون است. ببينيم قانون چه ميگويد. اگر موسيقي را حذف كنيد اعتقادات مردم را حذف كردهايد.» همه آمده بودند كه بشنوند. عليزاده سخن بگويد يا بنوازد تفاوتي نميكند. او دلنشين است و انتقالدهنده معنا. چه با ابزار زبان و چه با وسيله موسيقي. بخشِ دوم بداههنوازي پس از استراحتي 10 دقيقهاي آغاز شد. همنوايي تار و تنبك. انگشتان عليزاده بر سيمهاي تار ميلغزيد تا كدامين نغمه زير آنها فرياد كشد. راستپنجگاه. تماشاگران پرتاب شدند به «فضايي كه مكان گم شده از وسعت آن.» مضرابهاي توفاني حسين عليزاده غوغا ميكند هنوز. چهارمضرابهايي كه رشكبرانگيزند براي هر خنياگري. حركت از راستپنجگاه به اصفهان، فرود به ماهور و سفر به شور. و شور در تالار وحدت بالا ميگيرد.
۳. «من شعار نميدهم. درددل ميكنم. چرا ايران كه اين همه تاريخ و فرهنگ دارد درباره مساله موسيقي اينقدر نقد و نظر و بحث دارد؟ هنر ما، تاريخ ما را روايت ميكند. در كشور ما تاريخ در زمان خودش نوشته نميشود. هميشه تغيير شكل ميدهد. به شعرهاي حافظ، مولانا، فردوسي و ديگر شاعران نگاه كنيد. تاريخ را بايد از ميان آثار آنان بيرون بكشيد نه از نوشتههاي تاريخنويسان. اگر من ساز ميزنم به عشق اين تاريخ و مردم مينوازم. موسيقي؛ شغل ما نيست. عشق و وجود ما است. ايران و جمهوري اسلامي، امروز نياز به وحدت دارد. قطعا اگر قرار باشد روزي موسيقي شهيد داشته باشد، من در صف اولم.» مضرابهاي عليزاده در پي وحدت ميگشتند. خود او نيز در بداههنوازياش، با يارانِ كوچكردهاش در لحظاتي به وحدت رسيده بود. بخشي از تصنيف «همراه شو عزيز» پرويز مشكاتيان و «ايران سراي اميد» محمدرضا لطفي در لحن نوازندگياش آشكار بود. عليزاده از عشق ميگفت و مينواخت و مگر به بيان مولانا، جز «عشقِ كل اوستاد» كسي ميتواند «صدهزاران ذرّه را» اتحاد دهد؟
۴. تشويقهاي مكرر حضار، عليزاده را پس از پايان بخش دوم كنسرت روي سن بازگرداند. حميد قنبري، شورانگيز را به دست استاد داد. استاد دوباره آرام بر جايگاهِ خويش تكيه زد. نگاهي به جمعيت انداخت و نفسي عميق كشيد. مضرابش آماده نواختن شد. يادِ يار از خاطرش گذشت. استاد لب به سخن گشود: «به نامِ شجريان». قطعه «سلام» نواخته شد.
∎