عصر طلایی منتظری با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز میشود. دورانی که او همهکاره انقلاب میشود. بر مسند رئیس مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی تکیه میزند. با فوت آیتالله سید محمود طالقانی و با حکم امام خمینی (ره) به عنوان امام جمعه تهران برگزیده میشود و سالها نیز ریاست هیأت امنای دانشگاه امام صادق(ع) را برعهده میگیرد. بخش زیادی از اختیارات حکومتی و اداره کشور از سوی امام خمینی (ره) به منتظری تفویض میشود؛ ازجمله عزل و نصب قضات سراسر کشور، مسئولیت تمیشت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها و عزل و نصب آنها و ارجاع بسیاری از احتیاطات فقهی از سوی امام (ره) به منتظری. به گونهای که نامبرده با استفاده از اختیارات حکومتی در ذیل «مفسدفیالارض» رویکرد تندی را در نظام قضایی و امنیتی کشور بهوجود آورد. چرا که ازنظر منتظری کسانی که در کار مواد مخدر یا تشکیل مرکز فساد هستند چون منافقین و افرادی که مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی دارند به عنوان «محارب و مفسد فیالارض» هستند و حکم آنها اعدام است. اوج قدرتنمایی منتظری اعلام قائممقامی رهبری او توسط مجلس خبرگان رهبری است. این جایگاه قانونی که دومین مقام کشور محسوب میشد اجازه عمل گستردهتری به ایشان در مداخله امور میداد. اما آیتالله منتظری چگونه در دوربرگردان فکری ـ سیاسی قرار گرفت که عزل وی را در پی داشت.
دلایل و عواملی چون عدم استقلال شخصیت سیاسی و اجتماعی، سادگی، خودمحوری، خودبزرگبینی، عدم اعتقاد قلبی به باورها، عدم ثبات فکری، تأثیرپذیری از لیبرالها و منافقین، قدرتطلبی، نداشتن تحلیل جامع از اوضاع ایران و جهان را میتوان درباره شخصیت منتظری و دلایل عزل او مورد توجه قرار داد. آیتالله مهدویکنی از مبارزان پیشتاز و یاران حضرت امام خمینی(ره) تکروی را مورد تأکید قرار میدهد و بر این باور است که «آقای منتظری نوعی تکروی در مسائل داشت و نظرات خودشان را بیان میکردند. نقدهایی نسبت به مسائل سیاسی کشور از جمله سپاه، قوه قضاییه و دولت داشتند گاهی به خود امام(ره) مستقیم و غیرمستقیم اشکال وارد میکرد ... یکبار آقای منتظری خودش به من گفت: امام مرا خواسته است و گفتند چرا حرفهایی میزنید که رادیو بغداد اینها را میگوید...»
برخی تحلیلگران سادگی، احساسی بودن و عدم تحلیل جامع را مورد توجه قرار دادهاند. این دسته از تحلیلگران به صدور بیانیه توسط آقای منتظری در حمایت از منافقین - که علیه نظام مبارزه مسلحانه بهراه انداخته بودند - اشاره میکنند. منتظری طی نامهای از امام خمینی(ره) از منافقین با عنوان«جوانهای مسلمان و متدین که تصلب آنان نسبت به شعائر اسلامی و اطلاعات عمیق و وسیع آنان بر احکام و معتقدات مذهبی معروف است» یاد میکند و از امام خمینی(ره) «جهت تقویت و حفظ دماء آنانکه مخالفین سعی میکنند آنها را منحرف قلمداد کنند» استمداد میطلبد؟!
اما گذشته از عوامل شخصیتی و روان شناختی باید به مواضع و رویکردهای منتظری نسبت به انقلاب، نظام و امام (ره) پرداخت. اما براستی منتظری که خود بهنوعی«همهکاره» و نفر «دوم انقلاب» بود مواضعی اتخاذ کرد که منجر به عزل وی از «قائممقام رهبری» و « مخالفت او با نظام» شد. این مواضع عبارتند از تضعیف نهادهای انقلاب اسلامی برآمده از بطن مردم و مواضع ارزشهای نظام؛ تضعیف دادگاههای انقلاب و زیر سؤال بردن احکام صادره توسط مراجع قضایی بخصوص در رفتار با گروهکهای محارب، معاند و برانداز؛ انتقاد مستمر از نیروهای ارزشی و انقلاب و نزدیکی و همفکری و غالبا حمایت از لیبرالها وملیگرایان؛ ساختارشکنی و حرمت شکنی در نادیده انگاشتن فصل الخطاب بودن رهنمودها و دیدگاههای رهبری و غالبا نوعی صفآرایی و رودرویی در برابر امام خمینی(ره)؛ حمایت بیحد و حصر از باند تبهکار و جنایتکار مهدی هاشمی که به رغم تذکرات اکید امام خمینی(ره) و مقامات ذیصلاح منتظری همچنان میگفت: «سید مهدی آدم درستی است و او را فردی سودمند ومفید میشناسم»؛ برتر دانستن رژیم شاه نسبت به اوضاع پس از انقلاب؛ تضعیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کوران دفاع مقدس و تن دادن به القائات مهدی هاشمی در این خصوص.
آیا این همه مواضع منفی علیه تمامیت نظام، آرمانها و ارزشهای اصیل آن و بالاخص رهبری آن برای برکناری و عزل منتظری کفایت نمیکرد؟ اینجا بود که امام (ره) پس از نا امید شدن از تذکرات، راهنماییها، پیامها و هشدارها وارد عمل میشود. ششم فروردین 1368 حکایتگر اقدامی سرنوشتساز و عبرتآموز از سوی امام خمینی(ره) در واپسین ماههای عمر ایشان است. عزل منتظری از قائممقامی رهبری در این روز اتفاق افتاد.
دوره دیگر حیات سیاسی اجتماعی منتظری با ارتحال رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی آغاز میشود. در این دوره منتظری چون دوران حیات به نصایح امام(ره) عمل نکرد؛ برخلاف توصیه امام(ره) که در حکم عزل منتظری از او خواسته بود مشغول تدریس در حوزه علمیه باشد، همچنان راهبرد مقابله با نظام و رهبری آن را در دستور کار خود قرار داد. ارتباط گسترده با اپوزیسیون، برقراری مصاحبهها و گفتوگوهای مستمر با رسانههای بیگانه، تبدیل کردن دفتر و حسینیه به عنوان کانونی برای رفت و آمد ضد انقلاب و اتخاذ مواضع ضد انقلاب و رهبری به طور مستمر از جمله رویکردهای منتظری در این دوران است. منتظری بخصوص پس از رخداد دومخرداد 76 که موج تجدیدنظر طلبی، ساختارشکنی و هنجارشکنی کشور را فراگرفته بود و با بهرهگیری از فضای حاکم موضعگیری تندتری نسبت به گذشته علیه نظام اتخاذ کرد. از جمله این مواضع میتوان به سخنرانی 23 آبان 1376 که به سخنرانی 13رجب معروف است و واکنش های مختلفی را به دنبال داشت، اشاره کرد. متعاقب آن شورایعالی امنیت ملی«حصر آقای منتظری» را به تصویب رساند که این نیز محملی برای تشدید فعالیتها و مواضع کینهتوزانه و انتقامجویانه منتظری علیه نظام، امام و رهبری شد. انتشار کتاب خاطرات، انجام مصاحبههای متعدد [حضوری و مکتوب] با رسانههای بیگانه، راهاندازی مجدد تدریس، انجام پرسش و پاسخهای جهتدار تحت پوشش استفتاء مقلدین، انجام مصاحبههای پر مساله از سوی فرزندان وی [احمد و سعید] و برگزاری ملاقاتها و دیدارها از جمله اقدامات و فعالیتهای نامبرده در این دوران است.