شناسهٔ خبر: 14866553 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

نگاهی به کتاب هشتم «هری پاتر» نوشته جک ثورن؛

دنباله نفرین شده هری پاتر

صاحب‌خبر - بهاره ارشدریاحی
«هرى پاتر و فرزند نفرین شده»، با اینکه مستقیماً توسط جى. کى.رولینگ نوشته نشده است، اما کماکان حال و هواى قسمت هاى قبلى را دارد. «هری پاتر و فرزند نفرین شده» یک نمایش تئاتر دو قسمتی نوشته جک ثورن می باشد و بر اساس داستانی مشترک از خود او، «جی.کی. رولینگ» و «جان تیفانی» به نگارش در آمده است. کارگردانی این نمایش بر عهده جان تیفانی است و در دو قسمت از تاریخ 30 جولای 2016 (مصادف 9 با مرداد) در لندن به روی صحنه رفت. یک روز پس از این نخستین اجرا، نمایشنامه این تئاتر در قالب کتاب جدیدی منتشر شد که رسماً به عنوان هشتمین کتاب مجموعه هری پاتر نام گرفته است. البته اجرای تئاترهای تمرینی آن از تاریخ 19 خرداد 95 با رعایت شرایط حفظ رازداری توسط تماشاگران و عدم افشای محتوا آغاز شده بود. داستان این نمایش نوزده سال بعد از ماجراهای هفتمین و آخرین کتاب هری پاتر را روایت می کند، هنگامی که که شخصیت هری پاتر تبدیل به یک کارآگاه در «وزارت سحر و جادو» شده و فرزند او «آلبوس سوروس» وارد مدرسه جادوگری «هاگوارتز» می‌شود.
به نظر مى‌رسد مهم ترین عامل فاصله گرفتن فضاى این کتاب با کتاب‌هاى قبلى، استفاده از قالب نمایشنامه است. بى‌شک یکى از عوامل اصلى جذابیت داستان‌هاى هرى پاتر براى طرفدارانش توصیف‌هاى جزئى‌نگر و خلاق رولینگ است. استفاده از قالب نمایشنامه فقط دیالوگ‌ها را به گوش مخاطب مى‌رساند، کما اینکه مخاطب کتاب خیلى کمتر از بیننده‌ی تئاتر آن به داستان احساس نزدیکى مى‌کند. یکى دیگر از عواملى که باعث انتقاد بسیارى از هنردوستان و طرفداران این مجموعه شد، حفره‌هاى محتوایى و نشانه هاى منطقى در پلات اثر است. با وجودى که در بعضى از دیالوگ‌ها سایه‌اى از لایه‌هاى عمیق فلسفى رولینگ دیده مى‌شود، ولى در بخش قابل توجهى از آنها دیالوگ‌ها در سطح مانده و صرفاً خط مستقیم داستانى را روایت مى‌کنند.
نکته‌ى دیگرى که در پلات اثر به وضوح قابل تشخیص است، دست کم گرفتن هوش مخاطبان است. طرفداران دوآتشه‌ى هرى پاتر انتظار داشتند مانند گذشته به هوش و ذکاوت آنها در پیگیرى نشانه‌ها و حل معماهاى روایت حساب شود، ولى نویسندگان با بیان تمام جزئیات خطى، عملا راه گره‌گشایى را بر مخاطب نوجوان و بزرگسال مى‌بندند. طرفدارانى که با هرى پاتر بزرگ شده‌اند هنوز انتظار دارند حس همراهى و حضور در فضاى داستان را تجربه کنند و موفق نمى‌شوند. در همین راستا بسیارى از خرده روایت‌ها بدون توجه به نکات منطقى روایت و فقط براى اتصال نقاط داستانى طرح شده‌اند؛ مانند شخصیت دلفى و گذشته‌اش. این حسابگرى‌هاى تجارى در خلق داستان، آن را بیشتر به سینماى هالیوود نزدیک مى‌کند تا فضاى خلاقانه‌ی کتاب‌هاى قبلی.
به نظر من مهم‌ترین عامل دور شدن مخاطبان از شخصیت‌ها، انتخاب‌هاى عجیب و نامناسب آنها بوده است. از آن‌جا که فیلم‌هاى هرى پاتر تاثیر بسزایى در آشنایى و خواندن کتاب‌هاى آن بوده‌اند، بسیارى از مخاطبان با پیش‌زمینه‌ی ذهنى شناخت بازیگران فیلم کتاب هرى پاتر را خواندند و چنین طرفداران متعصبى چطور می‌توانند با هرمیون گرنجر سیاهپوست نمایش ارتباط برقرار کنند؟ اگر مقصود نویسندگان نمایشنامه‌ی «هرى پاتر و فرزند نفرین شده» اعلام حمایت از سیاهپوستان و دادن شعارهاى ضد نژادپرستانه بوده، بستر خوبى را براى این تبلیغات صلح طلبانه انتخاب نکرده‌اند.
علاوه بر تمام اینها، در این قسمت بسیارى از شخصیت‌ها بدون پرداخت باقى مى‌مانند؛ گاهى در حد یک اسم ( مثل نویل لانگ باتم) و گاهى بدون اشاره به آنها (هاگرید).
جادو که بزرگترین عامل جذابیت و کاتالیزور بخش‌هاى قبلى بود در این قسمت بسیار کمرنگ است و در سایه. با یک سفر در زمان همه چیز سرهم بندى مى‌شود و جادو و فکر و کشف در حد یک تزئین ناملموس باقى مى‌مانند.