شناسهٔ خبر: 13710367 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

بهشتی یک ملت بود برای ملت ایران

صاحب‌خبر - تاریخ انقلاب اسلامی ایران سرشار از عبرت‌ها و رخداد‌های پندآموز است. بازخوانی این عبرت‌ها و تفکر در جریان‌های پیش‌آمده برای استفاده از تجربه‌های گذشته، تحلیل وضع موجود و نگاه به آینده ضرورتی انکارناپذیر است. ازجمله اتفاقات صورت‌گرفته در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی، ریاست‌جمهوری بنی‌صدر بود. بنی‌صدر بهمن سال 1358 با حدود 11 میلیون رای از رقیبانش پیشی گرفت و به‌عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب شد و در همان دوره حزب جمهوری اسلامی، حسن حبیبی را کاندیدای ریاست‌جمهوری کرده بود؛ چهره خدومی که سال‌های زیادی به خدمت بی‌منت به مردم در ایران ادامه داد و مورد اعتماد امام(ره) و دلسوزان نظام بود. آن روز‌ها بسیاری از مردم و حتی جمع کثیری از روحانیت فریب تبلیغات ظاهری و ریاکارانه بنی‌صدر را خوردند. این نوع انتخاب برای نظام و مردم آثار تلخ و زیان‌باری داشت به‌ویژه که او سعی می‌کرد چنین وانمود کند که دلسوز مردم و ناجی ملت است. شهیدبهشتی و مخالفان سیاسی را مرفهین بی‌درد معرفی می‌کرد و اعتقادی به امام(ره) نداشت ولی برای پیشبرد پروژه کاری خود همیشه وانمود می‌کرد سینه‌چاک امام‌خمینی(ره) و انقلاب است. او به اعتبار همراهی با امام(ره) در آغاز به‌عنوان نماینده تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. با این حال توصیه می‌کرد بازرگان، نخست‌وزیر نوپای انقلاب از روحانیت برای مسئولیت‌ها استفاده نکند و خود عهده‌دار وزارت اقتصاد و دارایی بود. بنی‌صدر با تشکیل گروه‌های چریکی (میلیشیا) و دفاتر هماهنگی با رئیس‌جمهور در سراسر کشور به رودررویی با حزب جمهوری اسلامی همت گماشت و روزنامه انقلاب اسلامی را به‌عنوان ارگان فکری و سیاسی خود و حامیانش راه‌اندازی کرد. جدال سیاسی و رفتار تخریبی او علیه شهیدبهشتی، مقام معظم رهبری و آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی هرگز تمامی نداشت. 27 بهمن 57 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اعلام موجودیت کرد. بعد از اعلام موجودیت حزب، ما اولین گروه از طلبگانی بودیم که از قم برای اعلام پیمان و همبستگی با حزب جمهوری اسلامی عازم تهران شدیم. من رسما از طرف شهیدبهشتی مامور شدم دفاتر حزب جمهوری اسلامی را در بعضی از شهرهای شمال خراسان راه‌اندازی کنم. بعد از برنامه‌ریزی تشکیلاتی به خدمت شهیدبهشتی رسیدم. در آن زمان تقابل همین جریان فکری لیبرال‌ها و بنی‌صدر با شهیدبهشتی در حال اوج گرفتن بود و فضای حاکم به فضای سنگینی علیه شهیدبهشتی تبدیل شده بود و او تحت تهاجم و ترور شخصیت نیروهای سیاسی آن دوران به‌ویژه بنی‌صدر قرار گرفته بود. ترور شخصیتی و فکری سیاسی مقدمه‌ای برای ترور و حذف فیزیکی بود. شهیدبهشتی جزء اشخاص اول و چهره‌های ناب اولیه نظام بود که در میان یاران امام(ره) مورد تهاجم شخصیتی قرار می‌گرفت. به یاد دارم شهیدبهشتی سفری به خراسان داشت و به دلیل نفوذ منافقین و بنی‌صدر در خراسان از سخنرانی شهیدبهشتی در لشکر 77 خراسان و همچنین در حرم امام‌رضا(ع) جلوگیری شد. همراه هم به نیشابور رفتیم و تلاش کردیم شهیدبهشتی بتواند در مسجد جامع نیشابور سخنرانی کند، اما بازهم از سخنرانی او ممانعت کردند. پس از آن به سبزوار رفتیم و در این شهر نیز اجازه سخنرانی به شهیدبهشتی داده نشد. در سبزوار شهیدبهشتی میهمان یکی از علمای سنتی شد و بالاخره به تهران بازگشت. شهیدبهشتی جزء چهره‌های شاخص مظلومیت در نظام بود که در آن زمان تمرکز تخریب شخصیت روی او بود، بعدها آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در بیان خاطرات خود به این موضوع اشاره کرد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات خود می‌گوید: «خطاب به آیت‌الله بهشتی گفتم به شما در این روزها چه می‌گذرد و شهیدبهشتی در پاسخ گفت که آسیاب به نوبت.» کسی که مشاور عالی و امین عالی امام(ره)، دبیرکل حزب فراگیر جمهوری اسلامی و رئیس شورای عالی قضایی ایران بود و کسی که درگیری مستقیمی با گروهک‌های منافقین و بنی‌صدر داشت، از خانواده‌اش غفلت نمی‌کرد. به همین خاطر امام(ره) درباره او گفت: «بهشتی مانند یک ملت بود برای ملت ایران.» *معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی