رفتارهاي اقتصادي افراد به دو بخش اساسي "انگيزه افراد در سرمايهگذاري و توليد و کسب درآمد" و "انگيزه افراد در مصرف و تخصيص درآمد" تقسيم ميشود. تحليل رفتارهاي اقتصادي افراد در اين دو بخش بنيان دانش اقتصاد مرسوم دنيا را سامان ميدهد.
فصل اول: انگيزه افراد در سرمايهگذاري و توليد و کسب درآمد
نوع نگاه انسان و مکاتب اقتصادي به سعادت و لذت و نيز به درد و الم، در شکلگيري رفتارهاي اقتصادي انسان و نيز موسسههاي اقتصادي در زمينههاي سرمايهگذاري، توليد، مصرف و تخصيص درآمد تاثير فراواني دارد. انسان هرچيز را سعادت و لذت پندارد، تمام تلاشهايش و جهت فعاليتهايش به آن سمت خواهد بود. اين تفسير در شکلگيري نوع الگوهاي اقتصادي هر نظام اقتصادي تاثير بسزايي دارد. لذا ميبايست به تفسير سعادت و لذت از منظر مکاتب مختلف پرداخت که ما در شماره قبل بدين امر مبادرت ورزيده و در نهايت با توجه به مفاهيم و تفسير لطيف اقتصاد علوي از لذت و سعادت و تفسير صرفا مادي اقتصاد ليبرال از آن، به بررسي انگيزه توليد در نظام ليبرال سرمايهداري و آثار مخرب و توالي فاسد آن اقدام کرده و در نهايت وارد مبحث انگيزهاي توليد در اقتصاد اسلامي شديم.
پيامبر اسلام(ص) ميفرمايد: "ليس خيرکم من ترک الدنيا للآخره و لا الآخره للدنيا و لکن خيرکم من اخذ من هذه و هذه؛ بهترين شما آنکس نيست که دنيا را براي آخرت يا آخرت را براي دنيا ترک کند؛ بلکه بهترين شما کسي است که از هردو بهره گيرد". (1)
بر اساس اين ديدگاه، در اقتصاد علوي، هر فرد توليد کننده براي آنکه به سعادت، رفاه و لذت حقيقي برسد، بايد هدفش بيشينه کردن سود دنيا و آخرت باشد. ميزان سود افراد در اقتصاد علوي بر اساس درجه ايمان و تقوا و نيز بر پايه مهارت، ميزان کار روزانه، کيفيت بهرهبرداري از منابع و ... متفاوت خواهد بود.
هر فردي بايد محدوده حلال و حرام الهي را رعايت کند؛ اما افراد بر اساس ضريب اهميتي که سود آخرتي و دنيايي در نظرشان دارد، ممکن است در توليد، امور مکروه را نيز ترک کرده، بکوشند تا ايثار، اُخُوّت و ساير سجاياي اخلاقي و انساني را رعايت ميکند، کمتر است. به تعبير ديگر، هرکس در توليد خود، ضريب اهميت بيشتري براي سود آخرتي قائل شود، در حيات دنيايي و آخرتي، در مجموع سود بيشتري خواهد داشت؛ چراکه بر اساس آموزههاي ديني، هرکس رفتار نيکو داشته باشد و به قصد بهره از لذتهاي آخرتي آن عمل را انجام دهد، ده برابر بهره و پاداش خواهد داشت: ""مَن جاء بالحسنه فله عشر امثالها". (انعام، آيه 160)
بنابراين در توليد، اگر توليد کننده، آخرت را بيشتر مورد توجه قرار دهد، مجموع سودش در حيات دنيا و آخرت بيشتر خواهد شد و لذت بيشتري خواهد داشت و در واقع سعادتمندتر است.(2)
اميرمومنان در سخن ديگري به لحاظ جايگاه اجتماعي خود به شدت اصالت لذت طلبي مادي را در رفتارهاي اقتصادي نفي کرده و نظريه حداکثر کردن سود مادي را در توليد منکر ميشود: "آيا به همين بسنده کنم که مرا امير مومنان خوانند و با مردم در سختيهاي روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ يا در گرفتاريهاي زندگي الگو براي آنها نباشم؟ مرا براي آن نيافريدهاند تا همچون جارپايان بسته، همه همتشان خوردن علف باشد... يا بيهوده و عبث آفريده نشدم". (3)
امام باقرعليه السلام زندگي حضرت را هنگامي که حکومت داشت چنين معرفي ميکند: "به مدت پنج سال بر مردم حکومت کرد نه آجري بر آجري قرار داد و نه خشتي بر خشتي نهاد؛ نه زميني و ملکي براي خود جدا کرد و نه درهم و ديناري را به ارث گذاشت. فقط هفتصد درهم از سهمش از بيت المال مانده بود که خواست با آن خدمتکاري براي خانوادهاش فراهم کند". (4)
حضرت در حالي که حاکم بود و افزون بر اموال شخصياش که از منطقه ينبع نصيبش ميشد و خزينه بيت المال در اختيارش بود، همچنان سطح زندگي خود را در حد سطح زندگي کم درآمدترين افراد جامعه حفظ ميکرد.
بر اساس نظريه حب الذات و اينکه هر انساني اعم از معصوم و غير معصوم در پي سعادت، رفاه و لذت هستند، اين رفتار اقتصادي علي عليه السلام را چگونه بايد تحليل کرد؟ آيا ميشود گفت اميرمومنان انگيزهاش از اين رفتارهاي اقتصادي بيشينه کردن سود و لذت نبود و سعادت و رفاه را دنبال نميکرد؟
پاسخ اين پرسش را در نوع جهانبيني حضرت بايد جست. او نيز به دنبال سعادت، رفاه، سود و لذت بود؛ اما از ديدگاه آن بزرگوار، سود و لذت تنها به سود و لذت مادي دنيايي تفسير نميشود؛ بلکه بايد مجموع سود و لذت آخرتي و دنيايي را در نظر داشت. همچنين در گزينش سود و لذت به سود و لذتي بايد بينديشد که هم بيشتر و هم پايدارتر باشد. گذشتن از سود و لذت ناپايدار و اندک دنيايي براي سود و لذت پايدار و فراوان آخرتي، گزينهاي کاملا عقلايي است. اين گزينه به کساني اختصاص دارد که بتوانند جهاني فراتر از جهان مادي را که داراي نعمتهاي گسترده و پايدار است، درک کنند. هرکس آنرا بهتر درک کند و ايمانش بيشتر باشد، ضريب اهميت سود و لذت آن جهان در نظرش افزونتر خواهد شد، و تلاش وي براي کسب سود و لذت آن جهان با رها کردن سود و لذت دنيايي افزونتر ميشود. اگر درک انساني از جهان آخرت و نعمت فراوان و پايدار آن همانند درک امام علي عليه السلام باشد، زاهدانه رفتار خواهد کرد و خطاب به دنيا چنين ميگويد: "اي دنيا! از من دور شو. افسارت را به پشتت افکندم. من خود را از چنگالهايت رها كردم و از دامهايت بيرون افکندم و از آن پرتگاهها که بر سر راه من کندهاي، اجتناب کردم". (5)
البته خود حضرت عليه السلام هشدار ميدهد که هيچگاه ديگران در اين درک از آخرت و سود و لذتهاي آن و در نوع رفتار در اين دنيا هماورد او نميتوانند باشند: "آگاه باش که هر پيروي را پيشوايي است که پيِ وي را پويد، و از نور دانش او دوشني جويد. بدان که پيشواي شما بسنده کرده است از دنياي خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان را خوردني خويش نمود. بدان که شما چنين نتوانيد کرد؛ ليکن مرا ياري کنيد به پارسايي و پاکدامني و درستي ورزيدن که به خدا از دنياي شما زري نيندوختم و از غنيمتهاي آن ذخيره ننمودم، و بر جامه کهنهام کهنهاي نيفزودم". (6)
در اقتصاد علوي، انگيزه فرد در توليد، بيشينه کردن مجموع سود دنيايي و آخرتي است و سود آخرتي با صرف نظر کردن از سود دنيايي ضريب ده ميشود (فله عشر امثالها) و سود آخرتي از سود دنيايي پايدارتر است و ميزان سود آخرتي و دنيايي به ميزان ايمان افراد و ضريب اهميتي بستگي دارد که افراد براي سود دنيايي و آخرتي قائل ميشوند.
آنچه گذشت، بر آن دلالت دارد که اميرمومنان عليه السلام نيز براي حداکثرکردن سود و پاداش آخرتي فعاليت ميکرد؛ در حالي که روشن است نيت حضرت در عبادت و در تمام اعمالش ازجمله انفاق در راه خدا، فقط رضاي خدا و حب الله بود، نه بهشت و سود آخرتي؛ چراکه چنين عباداتي از نظر وي عبادت تاجران است، نه عبادت آزادگان؛ بنابراين نميتوان گفت که اعمال حضرت به جهت حداکثر کردن سود و پاداش آخرتي بود؟
در پاسخ به اين پرسش ميتوان گفت: پاداش و سود آخرتي اعم از حب الله و رضاي خداي متعالي است. براي اميرمومنان عليه السلام رضوان الهي و حب الله پاداش آخرتي است؛ ولي براي ساير مومنان در رتبههاي پايينتر بهشت و نعمتهاي آن، پاداش آخرتي به شمار ميرود. گرچه شايد حب الله و رضوان الهي را نيز بتوان درجه بالايي از بهشت دانست که اهل تخصص و فنّ در اين باره بايد نظر دهند.
برخي پيامدهاي انگيزه توليد در اقتصاد علوي
1- پرهيز از توليد کالاها و خدمات ممنوع: کالاها و خدماتي که استفاده آنها در شريعت ممنوع باشد، توليد کننده آنها را توليد نخواهد کرد؛ چراکه توليد اينگونه کالاها و خدمات نه اينکه سود و لذت آخرتي را در پي ندارد، بلکه همراه با زيان و الم در جهان آخرت است. با تحقق اين امر جامعه داراي سلامت فرهنگي ميشود و از فساد و تباهي فاصله ميگيرد.
2- انتخاب گزينه برتر: هنگامي که توليد کننده براي توليد تصميم ميگيرد، اگر گزينههاي متفاوتي در توليد کالاها و خدمات داشته باشد، بر اين اساس الگوي ارائه شده در انگيزه توليد، منطق عقلايي ايجاب ميکند عوامل توليد خود را در توليد کالاها و خدماتي که او را به هدفش نزديک کند، به کار گيرد؛ از باب مثال، اگر توليد کننده بتواند هم کالاي صنعتي و هم محصولات کشاورزي توليد کند، اگر محصولات کشاورزي در زمره کالاهاي اساسي مورد نياز جامعه باشد، اما ميزان سود مادي آن کمتر از سود مادي کالاهاي صنعتي باشد، گزينه توليد محصولات کشاورزي را ترجيح ميدهد؛ چراکه به جهت ضرور بودن کالاهاي کشاورزي، توليد آن، عنوان رفع نيازهاي ضرور افراد جامعه را مييابد و توليد آن، سود آخرتي فراواني خواهد داشت و مجموع سود مادي دنيايي و آخرتي محصولات کشاورزي خيلي بيشتر از توليد کالاي صنعتي است. بر اساس اين الگو، جامعه از انگيزه فرد در توليد بهرهمند خواهد شد.
3- پرهيز از آسيب رساندن به محيط زيست: در مدل ارائه شده، چگونگي بهرهبرداري از منابع و ظرفيتهاي توليدي ضريب اهميت ويژهاي دارد. اگر توليد کننده درک کند از ظرفيتهاي توليدي به گونهاي که آسيب به حيات ديگران نرساند، بهره بردارد، سود و لذت آخرتي که کنار سود مادي دنيايي نصيب وي ميشود، در مقايسه با سود مادي دنيايي (در صورتي که ضوابط محيط زيست را رعايت نکند) بسيار است. رفتار عقلايي ايجاب ميکند که در توليد کالاها و خدمات به گونهاي از ظرفيتهاي توليدي و منابع بهرهبرداري کند تا آسيب به حيات ديگران به کمترين حد برسد.
4- فزوني طول عمر کار افراد: فراغت و تفريح امري لذت بخش است؛ بنابراين، انسان اگر درآمد کافي بدون کار و به رنج انداختن خود داشته باشد، از کار و تلاش خود کم ميکند و به فراغت و تفريح خود ميافزايد؛ اما در اقتصاد علوي با توجه به الگوي انگيزه فرد در توليد، رفتار عقلايي الزامهاي ديگري را متوجه توليد کننده و کساني ميکند که توان کار دارند. اميرمومنان عليه السلام با آنکه از درآمدهايش ميتوانست از عسل مصفا و مغز گندم، طعام تهيه کند و لباس ابريشم بپوشد، اما همچنان ميکوشيد و به دو قرص نان و نمک بسنده ميکرد. رفتار عقلايي الزام ميکند که انسان عاقل فراغت و لذت فراوان و پايدار را بر فراغت و لذت اندک و ناپايدار ترجيح دهد. کار و تلاش به قصد ياري رساندن به ديگران و آباداني و توسعه، فراغت و لذت فراوان و پايدار آخرتي را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراين، در اقتصاد علوي، هم کار روزانه و هم ميزان کار افراد در طول عمرشان فزوني خواهد يافت.
5- رشد مهارت و تخصص: در اقتصاد علوي اگر سود کسب مهارت و تخصص در مقايسه با فعاليت اقتصادي ديگر کمتر باشد، اما آن مهارت و تخصص، مورد نياز جامعه باشد، رفتار عقلايي فرد اقتضا ميکند به کسب مهارت و تخصص اقدام کند؛ درحاليکه بر اساس الگوهاي متعارف دانش اقتصاد، اين رفتار در چارچوب رفتار عقلايي قرار نميگيرد. در اقتصاد علوي، فردي که چنين رفتاري دارد نگاهش به نيازهاي جامعه و مردم است و ميداند سود آخرتي چنين رفتاري در مقايسه با سود مادياش فراوان و جاودان خواهد بود؛ در نتيجه به کسب مهارت و تخصص اقدام ميکند.
پينوشتها در دفتر دفتر روز نامه موجود است.
∎