شناسهٔ خبر: 2957512 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

«خانه پدری» و «مدل فرهنگی»

در دفاع از شعور مخاطب ایرانی

امیر گنجوی .دانشجوی دکترای مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای

صاحب‌خبر -

در مبحث «خشونت و سینما» یکی از استدلال‌های همیشگی برای توقیف پاره‌ای از فیلم‌ها، بر این نظریه استوار است که رابطه‌ای خطی بین فیلم و مخاطب برقرار است و بیننده همان پیامی را دریافت می‌کند که اثر نشان می‌دهد. در نتیجه به‌طور مثال اگر فیلمی خشن به بیننده نشان دهیم جامعه خودبه‌خود خشن می‌شود. برای رفع این آسیب توصیه می‌کنند که از نمایش فیلم‌های خشن تا حد ممکن بپرهیزیم. در رشته مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای از اصطلاح «نظریه ارتباطی» برای مشخص‌کردن این نظریه استفاده می‌کنند. در مقابل آن نیز نظریه‌ای قرار دارد که به «مدل فرهنگی» مشهور است. طبق این نظریه، بین اثر و نتیجه آن نمی‌توان رابطه خطی شکل داد. یعنی دریافت مخاطب از اثر تحت‌تاثیر پدیده‌های مختلفی است. متناسب با جنسیت، نژاد، طبقه اجتماعی، سن‌وسال و حس‌وحال، بیننده درکی که از اثر دارد می‌تواند کاملا متفاوت باشد. حس و حالی که به‌هنگام تماشای اثری داریم بر درکمان از آن تاثیر می‌گذارد. اگر در حالت ناراحتی فیلمی را ببینیم برخورد متفاوتی خواهیم داشت نسبت به زمانی که خوشحال باشیم و همان اثر را ببینیم. حتی زمان دیدن فیلم یا گروهی‌دیدن فیلم هم در درک ما تاثیر می‌گذارد.  با توجه به این بحث مختصر، امروزه دیگر گفتن اینکه صحنه‌ خشن 11دقیقه‌ای در یک فیلم مستقیما موجب رساندن پیامی مشخص می‌شود، از لحاظ علمی چندان سندیتی ندارد. درواقع چنین استدلالی توهین به شعور مخاطب است. مخاطب ایرانی که به دیدن فیلمی همانند خانه پدری می‌رود، فردی آگاه است، اگر صحنه خشنی را در فیلم ببیند واقف است که به چه شکل نسبت به آن باید واکنش نشان دهد. اینجور نیست که بلافاصله با دیدن آن ملتهب شود و عنان اختیار از دست بدهد یا خشونتی مشابه را انجام دهد. بیننده ایرانی اگر تصاویر تیره و تاریکی از ایران را در فیلمی ببیند به‌راحتی همه آنها را به تمامی ایران نسبت نمی‌دهد. می‌داند که دارد فیلم تماشا می‌کند و کاملا واقف است که فیلم با واقعیت تفاوت بارزی دارد؛ این‌جور قضاوتی فقط با نادیده‌گرفتن علیت مخاطب است که شکل می‌گیرد.
حتی اگر نخواهیم به استدلال‌های علمی هم گوش کنیم و بخواهیم دنباله‌رو نظریه منسوخ ارتباطی باشیم، بهتر است که قبل از نتیجه‌گیری، کمی نسبت به سینماگر منصف باشیم و به یاد آوریم خشونت به‌کاررفته در «خانه پدری» در پی دستیابی به هدفی انسانی است. خشونتی که در فیلم خانه پدری است، در فکر مبارزه با خشونتی است که در اثر نادانی و جهل، ایجاد شده؛ خشونتی که هیچ ارتباطی با دین مهر و عطوفت اسلام ندارد. باید با اینگونه جهل مبارزه کرد و آن را کوبید. اگر سینماگر سلاح خشونت را به کار برده هدف او مبارزه با چنین خشونت مخربی است. در این شرایط، خشونت به‌کاربرده‌شده در بخش 11دقیقه‌ای اول فیلم صرفا از سر اذیت و آزار نیست و کارکردی اخلاقی دارد. از زاویه دید ارسطو می‌توان اینگونه قرائت کرد که این بخش همزمان ترس و ترحم در بیننده ایجاد و بیننده را با کفاره‌ای بیش از حد برای دختر روبه‌رو می‌کند، احساسات او را نسبت به دختر برمی‌انگیزد و در این حالت کارکردی تراژیک و اخلاقی برای اثر تولید می‌کند تا بیننده را بهتر با مصایب جهل و پدرسالاری آشنا کند.