به گزارش ایسنا، کانال تلگرامی خمیازه به تازگی توسط رییس پیشین سازمان صداوسیما راهاندازی شده است و گذران صحیح اوقات فراغت، طنز و گپوگفت غیررسمی و شاد و دانستنیهای عمومی و هنری از جمله محتوای آن عنوان میشود.
رضا رشیدپور، مجری سابق تلویزیون هم که این روزها برنامه «دید در شب» را در شبکه اینترنتی منتشر میکند، درباره دیدارش با سید عزتالله ضرغامی (عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی فضای مجازی) با انتشار عکسی سلفی از خودشان نوشت:
«من و رییس
کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که صدایی گرم و آشنا شنیدم. رییس بود. با انرژی و لبخند مشغول پیادهروی. مشغول صحبت شدیم و یاد خاطرههای دور کردیم. از «صبح بخیر ایران» تا «مثلث شیشهای». شاید نقدهای صریح من به ایشان را یادتان باشد، اما همیشه گفتهام که شخصیت حقیقی مهندس ضرغامی را از هویت مدیریتی ایشان جدا میدانم. رییس فوقالعاده خوش اخلاق و متواضع است. این را بسیاری از همکاران من هم تایید میکنند.
خلاصه این که از هر دری سخنی به میان آمد. مخصوصا فضای مجازی. خوشحال شدم که «دید در شب» را میبینند و گفتند که با قدرت ادامه بدهید.
موضوع کانال تلگرامی خمیازه را مطرح کردم. با اشتیاق و علاقه فایلها و متنهایی که برای امروز آماده کرده بودند را نشانم دادند و گفتند که کانال خمیازه همان شبکه نسیم است اما با مدیریت خصوصی!
حرفهای دیگری هم زدیم که شاید راضی نباشند به انتشارش. اما برای اعلام رسمی مدیریت خمیازه توسط ایشان، اجازه گرفتم.»
از سوی دیگر به گزارش باشگاه خبرنگاران، عزت الله ضرغامی با انتشار پستی از داستان راستان در اینستاگرام خود، درباره فساد خواص و همچنین نیازهای خواص و عوام نوشت.
ضرغامی نوشت: " داستان راستان ؛به دلیل راه اندازی کانال جدید خمیازه ، یک دور با سرعت کتاب داستان راستان ۱ و ۲ را مرور کرده و ۱۰ داستان را برای استفاده در کانال انتخاب کردم . بقیه آن ها به دلیل متن طولانی تر فعلا قابل استفاده نیست.
استفاده صحیح و هدفمند از فضای مجازی، به طور طبیعی افراد را به مطالعه و کتابخوانی ترغیب می کند . به نظر من این دو نه تنها با هم منافاتی ندارد ، بلکه اگر به درستی مورد شناخت و استفاده قرار گیرند مکمل هم اند ..
***پی نوشت***
مقدمه کتاب که بارها در سنین جوانی خوانده بودم این دفعه برایم خیلی تازگی داشت، دو نکته از ان قابل توجه است
۱- شهید مطهری در پاسخ به اظهار تاسف برخی دوستان اش که این کار را در شان او نمی دانستند و پیشنهاد می کردند ، حداقل به نام خود منتشر نکن ! می گوید ، "عاقبة الامر در جواب آن آقایان گفتم: این پیشنهاد شما مرا متذکر یک بیماری اجتماعی کرد، و نه تنها از تصمیم خود صرف نظر نمی کنم، بلکه در مقدمه ی کتاب از این پیشنهاد شما به عنوان یک بیماری اجتماعی نام خواهم برد."
۲- او همچنین در تفکیک نیاز های خواص و عوام می گوید :"این داستانها هم برای «خواص» قابل استفاده است و هم برای «عوام» ، ولی منظور از این نگارش تنها استفاده ی عوام است.....معمولا فساد از «خواص» شروع می شود و به «عوام» سرایت می کند و صلاح برعکس از «عوام» و تنبه و بیداری آنها آغاز می شود و اجبارا «خواص» را به صلاح می آورد، یعنی عادتا فساد از بالا به پایین می ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می کند."
تحلیل فوق ، فلسفه نگارش داستان راستان برای عموم است ."