شناسهٔ خبر: 75731901 - سرویس بین‌الملل
منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش|

خلاصه‌ای از اقدامات تام باراک در لبنان/ میانجیگری به کام منافع صهیونیست‌ها

تام باراک، نماینده آمریکا، با تاکتیک‌های فشار و تهدید، مذاکرات لبنان و رژیم اسرائیل را به نفع تل‌آویو هدایت می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو؛ با ادامه فشارها و حملات رژیم اسرائیل به لبنان، مذاکرات صلح میان لبنان و تل‌آویو بیش از پیش تحت تأثیر میانجیگری آمریکا قرار گرفته است. در این میان، «تام باراک»، نماینده ویژه آمریکا، نقشی پیچیده و بحث‌برانگیز ایفا می‌کند؛ او که به‌عنوان میانجی وارد صحنه شده، در عمل با تاکتیک‌های فشار و تهدید، مسیر مذاکرات را به سمت منافع رژیم اسرائیل هدایت می‌کند.

 

میانجیگری آمریکا در بحران‌های عربی-اسرائیلی نمونه‌ای متفاوت از مدل‌های سنتی است. برخلاف انتظار از یک میانجی بی‌طرف، آمریکا با رویکرد «میانجیگری جانبدارانه» وارد میدان می‌شود. در این شیوه، قدرت و نفوذ واشنگتن به ابزاری برای فشار به طرف‌های مذاکره تبدیل می‌شود، نه برای یافتن راه حل مشترک.

 

در لبنان، این فشارها عمدتاً به شکل تحمیل مواضع اسرائیل بر میز مذاکره خودنمایی می‌کند. برای مثال، هرگاه باراک شروطی ارائه می‌دهد که ناظر بر خلع سلاح مقاومت در لبنان است، اما هیچ تعهد متقابلی برای عقب‌نشینی اسرائیل یا اجرای توافقات قبلی وجود ندارد، عملاً نقش او به‌عنوان میانجی بی‌طرف زیر سؤال می‌رود.

 

 

خلاصه‌ای از اقدامات تام باراک در لبنان/ میانجیگری به کام منافع صهیونیست‌ها

 

تاکتیک «تکرار و سرزنش»؛ بازی روانی باراک

 

یکی دیگر از تکنیک‌های باراک، تاکتیک «تکرار و سرزنش» است. روند مذاکرات معمولاً به این شکل است: باراک وارد لبنان می‌شود، پیشنهادی ارائه می‌دهد، لبنان می‌پذیرد، سپس او به اسرائیل می‌رود و با رد آن از سوی تل‌آویو، لبنان را مقصر جلوه می‌دهد و بار دیگر پیشنهادی جدید ارائه می‌دهد که فشار بیشتری به لبنان وارد می‌کند.

 

این روش دو هدف اصلی دارد:

  1. کاهش فشار بر رژیم اسرائیل و مشروع جلوه دادن ادامه اقدامات تجاوزکارانه‌اش.

  2. افزایش فشار روانی و سیاسی بر لبنان تا مجبور به دادن امتیازات بیشتر شود.

 

در این فرآیند، اسرائیل برای پافشاری و مقاومت خود جایزه می‌گیرد، در حالی که لبنان به‌خاطر انعطاف‌پذیری‌اش تنبیه می‌شود.

 

یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه مذاکره، BATNA (بهترین جایگزین برای توافق مذاکره شده) است. در واقع، هر طرف تا حد زیادی قدرت مذاکره خود را از گزینه‌های جایگزینش می‌گیرد. آمریکا و اسرائیل با تهدید به جنگ یا تشدید تجاوزات، لبنان را در موقعیتی قرار می‌دهند که «عدم توافق» برابر با فاجعه باشد.

 

در این بازی، باراک با جا زدن لبنان در موقعیت ضعف مطلق، سعی می‌کند آن را به پذیرش شروط رژیم اسرائیل وادار کند. تهدید ضمنی یا آشکار جنگ، عملا  لبنان را از «گزینه بد» به «گزینه فاجعه» تبدیل می‌کند.

 

رفتار باراک نشان می‌دهد که میانجیگری آمریکا در بحران‌های منطقه‌ای نه تنها بی‌طرف نیست، بلکه به ابزاری برای تحمیل سیاست‌های اسرائیل تبدیل شده است. این تاکتیک‌ها فشار روانی و سیاسی شدیدی بر لبنان وارد می‌کند و مسیر مذاکرات را از حالت تعاملی و مبتنی بر منافع مشترک، به بازی یک‌جانبه و نابرابر تبدیل می‌کند.